اولین کشتار شیعیان بعد از رحلت رسول خدا

  • 1397/01/11 - 08:58
ماجرای قتل اصحاب رده یکی از ننگین ترین حوادث تاریخی صدر اسلام است که بعد از وفات جانسوز نبی مکرم اسلام رخ داد. این اتفاق ناگوار در واقع اولین حادثه‌ای است که بعد از انحراف حکومت وقت از مسیر اصلی خلافت رخ داده است. اگر خلافت رسول خدا در مسیر خودش امتداد پیدا می‌کرد، هرگز چنین رخ داد تلخی واقع نمی‌شد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب

در منابع روایی اهل سنت روایاتی وجود دارد که بر مرتد و کافر شدن اعراب و مسلمانان دلالت دارد. آن‌ها در این روایات خواهان بیان این مطلب هستند که بگویند مخالفین با ابوبکر کافر هستند.
از انس بن مالک نقل شده است: «لما توفی رسول‌الله صلى الله علیه و سلم ارتدت العرب…[1] زمانی که رسول خدا وفات نمود عرب مرتد شد...»
هم‌چنین در صحیح بخاری آمده که ابو‌هریره می‌گوید: «لمّا توفی النبی و استخلف ابوبکر و کفر مَن کفر من العرب...[2] پیغمبر که از دنیا رفت و ابوبکر به خلافت نشست و تعداد انبوهی از عرب کافر شدند. ...»
اصل ماجرا این چنین است که وقتی رسول اکرم از دنیا رفت، مردمی که بارها از زبان رسول اکرم ولایت و امامت حضرت علی را شنیده بودند، وقتی فهمیدند که ابوبکر در مسند خلافت نشست، تعدادی از آن‌ها حاضر نشدند که زیر بار خلافت ابوبکر بروند، لذا وقتی از طرف ابوبکر کسی را برای جمع‌آوری زکات فرستادند، از دادن زکات اجتناب کردند. در این هنگام ابوبکر دستور به کشتار آن‌ها داد که در همان زمان هم با مخالفت برخی صحابه مواجه شد.
بخاری نقل می‌کند: «عمر گفت: چگونه می‌خواهی با مردم قتال کنی با این‌که پیغمبر فرمود: من مأمورم با کفار بجنگم تا این‌که این‌ها لاإله إلا الله بگویند و هر کس لا اله الا الله بگوید و مسلمان شود، مال و جان او کاملاً در امان است، مگر این‌که از حدّ اسلام و حدّ توحید بیرون رفته باشد؛ ولی ابوبکر گفت: قسم به خدا با هر کس که بین نماز و زکات فرق بگذارد خواهم جنگید، حتی اگر یک بزغاله‌ای که به پیغمبر می‌دادند و به من ندهند با او خواهم جنگید.»[3]
با دقت در این روایت معلوم می‌شود که آنهایی که دستور به کشتارشان داده شده بود، مرتد نبوده و به خدا و به نبی مکرم ایمان داشتند.
ابن‌عثم کوفی در کتاب فتوح، می‌گوید: وقتی که یکی از فرماندهان سپاه ابوبکر به نام زیاد بن لبید به طرف قبیله کنده رفت و از آن‌ها تقاضای زکات و دعوت به خلافت ابوبکر کرد، یکی از بزرگان بنی‌تمیم به نام حارث بن معاویه به زیاد گفت: «شما ما را می‌خوانید به طاعت ابوبکر که اصلاً ما سابقه و آشنایی با او نداریم؟ زیاد بن لبید گفت: بله، همین طور است و لکن ما ابوبکر را در مدینه برای خلافت انتخاب کرده‌ایم. حارث گفت: زیاد! بگو چرا اهل‌بیت پیغمبر را از خلافت دور کردید و حال آن‌که آن‌ها شایسته‌ترین انسان‌ها به خلافت بودند، و قرآن می‌گوید: (و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله.انفال/۷۵) زیاد گفت: برای این‌که مهاجرین و انصار نظر دادند که ابوبکر شایسته است برای خلافت. حارث بن معاویه گفت: قسم به خدا این چنین نیست؛ شما اهل‌بیت پیغمبر را جز از راه حسد از خلافت دور نکردید، ما نمی‌توانیم باور کنیم که پیغمبر از دنیا برود، ولی خلیفه‌ای برای مردم معین نکند. سپس گفت: زیاد! از قبیله ما دور شو، تو ما را به غیر رضای خداوند دعوت می‌‌کنی. بعد یکی دیگر از صحابه به نام عرفطة بن عبدالله ذهلی برخاست و به زیاد حمله کرد و گفت: ما نیازی به خلیفه شما نداریم و ما تابع پیغمبر و خلیفه منصوب او هستیم، تا این‌که زیاد را زدند و او را اخراج کردند و تصمیم به قتلش داشتند.»[4]
این روایت به وضوح مشخص می‌کند که علت مرتد خواندن برخی از اعراب به خاطر چه چیزی بوده است. آن‌ها کافر و مرتد شدند، چون که ولایت و خلافت حضرت علی را بر خلافت ابوبکر ترجیح داده بودند. آن‌ها کشته شدند که در واقع پیرو و شیعه حضرت علی بودند. در مورد مسلمانانی که ابوبکر با آن‌ها جنگید، ثابت نشده است که آن‌ها از اسلام برگشته باشند یا مرتد شده باشند یا منکر ضرورتی از ضروریات اسلامی شده باشند.
این واقعه در حقیقت اولین شیعه کشی در تاریخ اسلام است.

پی‌نوشت:

[1]. المستدرک الصحیحین،، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۱، ص۵۴۴. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالعلم، بیروت: ج۸، ص۱۴۰، ح۶۹۲۴، کتاب استتابة المرتدین و المعاندین، باب قتل من ابی قبول الفرائض- ج۲، ص۱۰۹، ح۱۳۹۹، کتاب الزکوة، باب وجوب الزکوة
[3]. «لمَّا توفّی النبی و استخلف ابوبکر و کفر مَن کفر من العرب، قال عمر: یا أَبابکر، کیف تقاتل الناس، و قد قال رسول الله: أمرت أن أقاتل النَّاس حتّى یقولوا: لا إله إلا الله، فمن قال: لا إله إلا اللَّه، فقد عصم منی ماله و نفسه إلا بحقه، و حسابه على الله؟ قال أَبوبکر: و الله لأقاتلن من فرَّق بین الصلاة و الزکاة، فإن الزکاة حقُ المال، و الله لو منعونی عناقا کانوا یؤدُّونها إلى رسول‌الله لقاتلتهم على منعها.» صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل، دارالعلم، بیروت: ج۹، ص۱۵
[4]. «إنک لتدعو إلی طاعة رجلٍ لم یعهد الینا و لا الیکم فیه عهد... . أخبرنی لِمَ نحّیتم عنها أهل بیته و هم أحق الناس بها... . لا والله ما أزلتموها عن اهلها إلا حسداً منکم و ما یستقر فی قلبی أنّ رسول الله خرج من الدنیا و لم ینصب للناس علماً یتّبعونه... . ثم قال: فارحل عنا ایها الرجل فانک تدعو علی غیر رضاً.» الفتوح، ابن‌اعثم کوفی، دارالکتب العلمیة، بیروت:ص ۴۸ تا ۵۳

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.