احکام بهائی
جدای از اینکه نشانهای از تساوی زن و مرد در احکام بهائی دیده نمیشود، آموزه برابری زن و مرد هم ساخت بهائیت نبوده. یعنی بهائیت، خودش شعار تساوی زن و مرد رو از جای دیگه کپی کرده.
یکی از بهائیان آمریکایی با نقل روایتی جعلی میگوید که خوشا به حال کسی که ککهای شهر عکا او را بگزند. یکی از بهائیان حاضر هم به شوخی میگوید که از قضا وقتی عبدالبهاء از عکا به حیفا آمد، کک و آفات را هم با خود آورد. اما پشت این شوخی، حقیقتی عجیب از کثیفی عبدالبهاء و حمام نرفتن سالی به یکبار او نهفته است.
عبدالبهاء خاطره خود از دیدار با یک خاخام یهودی را اینگونه نقل میکند که بسیار کثیف بود و بخاطر مسئله نجاست و حرمت، از ناهار ما که مرغ بود نخورد. اما چرا عبدالبهاء که در کثیفی سرآمد بود، به کثیفی خاخام اعتراض داشت؟ چرا بهائیها به حکم یهود، بر حرمت و نجاست خود اعتراض نمیکنند؟ و چرا به اسم عبدالبهاء تبلیغ گیاهخواری میشود درحالی که غذای حیوانی، پای ثابت میهمانیهای او بود؟
در روزهای اخیر، مستندی از چند زن متأهل بهائی منتشر شد که به دلیل فساد اخلاقی سیستماتیک و اجبار بر زنا، از فرقه بهائیت جدا شده و مورد طرد قرار گرفتند. اما مگر فرقه ای که برای بروز مسائل غیراخلاقی با مواردی (نظیر عدم اجراء و یا حتی تعیین مجازات برای زنا) بسترسازی کرده؛ می تواند پیدایش این گونه مسائل را بی ربط به خود جلوه دهد؟!
پیامبرخواندهی بهائیت در کتاب اقدس، نسخ یکی از احکام باب (مبنی بر مجازات نوزده مثقال طلا برای ناراحت کردن اشخاص) را اعلام کرده است. اما به راستی چگونه علیمحمد بابی که ضمن فحاشیهای فراوان دستور به قتلعام تمام مخالفین خود را داده بود، از ناراحت شدن ایشان ابایی نداشت؟! و پیامبرخواندهی بهائی که تا به کجا از اباحهگری باب پیشی گرفت؟!
بهائیان در توجیه مجازات نقدی و غیربازدارندهی بهائیت برای زناکار، سختگیری اسلام در اثبات زنا را دلیل بر عدم تعیین مجازات برای زناکار در اسلام معرفی کردهاند. این در حالیست که در بهائیت هم نمیتوان به صرف اتهام، زناکار را مجبور به پرداخت جریمه نقدی کرد. از طرفی؛ کیفیت و میزان بازدارندگی مجازات، در مقدمات اثبات جرم تأثیری نخواهد داشت.
جزای زناکار در بهائیت، پرداخت 9 مثقال طلا به بیت العدل تعیین و حکمی برای زنای با زن شوهردار بیان نشده است. با این حال، کسی که استطاعت مالی دارد، چه مانعی وجود دارد تا زنان و دختران را به ورطهی بیعصمتی نکشاند؟! در جامعهای که ارزش ناموس، پرداخت 9 مثقال طلا باشد، دیگر چه کسی از دستبرد اشخاص پولدار و شهوتپرست در امان خواهد ماند؟!
یکی از احکام ساختگی دینسازان بهائیت که اغنام البهاء آرزوی اجرای آن را در جامعهی بشری دارند، حکم تعبید و حبس و داغ نهادن بر پیشانی دزدها در این فرقه است. اما چگونه میتوان ادعای رحمانی بودن و مخالفت بهائیت با خشونت را پذیرفت در حالی که پیامبرخواندهی این فرقه، بدون فرق گذاشتن میان دزدها، چنین احکامی صادر کرده است!
پیامبرخواندهی بهائی در کتاب اقدس خود، با کپیبرداری از علیمحمد باب، تقسیمات هفتگانهای را برای ارث تعیین کرده است. اما به راستی، چگونه دینسازان بهائیت که مدعی ابداع شعار تساوی زن و مرد در مسلک خود بودند، علاوه بر تضییع حقوق فرزندان متوفی در تقسیم سهم الإرث، شعار تساوی زن و مرد را نیز نقض کردهاند!
مبلّغان بهائی موضوع ازدواج با محارم در بهائیت را تهمتی از سوی مخالفین خود معرفی نموده و توصیههای اخلاقی پیشوایان خود، در خواص ازدواج با جنس بعید را دلیل بر حرمت ازدواج با محارم در بهائیت میگیرند. اما با توجه به اینکه تا کنون هیچ نصّی از سوی رهبران بهائی در رد ازدواج با محارم صادر نشده، چگونه میتوان این ازدواج را تهمت به بهائیت دانست؟!
پیشوایان بهائی تعدیل معیشت را یکی از آموزههای بدیع خود معرفی کردهاند. این در حالیست که بر خلاف این شعار، خانهی مسکونی که عمده دارایی متوفی به شمار میآید را مخصوص فرزند بزرگ پسری کردهاند. اما به راستی، بهائیتی که حتی توان ایجاد تعدیل معیشت در نظام خانوادگی خود را ندارد، چگونه میتواند ادعای تعدیل معیشت در سطح جهانی داشته باشد؟!
پیشوایان بهائیت همگام با جریان وهابیت، پیمودن مسافت برای زیارت قبور را حرام دانستهاند. این در حالیست که بهائیان با تأویلهای نابجا همهساله از سراسر دنیا عازم قبر پیامبرخواندهی این فرقه در اسرائیل میشوند. بنابراین، استثنای چنین حکمی، یا به صلاحدید بهائیان صورت گرفته و یا پیشوایان بهائی، در اجرای احکام ساختگی خود مستثنا هستند.