نقدی بر تقسیم ارث در کتاب اقدس بهاء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرخواندهی بهائی در کتاب اقدس خود، حکم تقسیم ارث را اینگونه بیان کرده است: «قَد قَسمنا المَواریث علی عدد الزّآء منها قدر لذرّیّاتکم من کتاب الطّآء علی عَدد المقت و لِلأزواج مِن کتاب الحآء علی عدد التّآء و الفآء و لِلآبآءِ مِن کتاب الزّآء علی عدد التّآء و الکاف و للاُمّهاتِ مِن کتاب الواو علی عدد الرّفیع و لِلاخوانِ مِن کتاب الهآء عدد الشّین و لِلاخواتِ مِن کتابِ الدّال عدد الرّآء و المیم و لِلمعلّمین من کتاب الجیم عدد القاف و الفآء کذلک حکم مبشّری الّذی یذکرنی فی اللّیالی و الأسحار [1] تقسیم کردیم ارث را بر شماره زاء (به ابجد = 7) از آن جمله مقرر کردیم برای اولاد از کتاب طا (به ابجد= 9) بر شماره مقت (= 540) از برای شوهرها و زنها از کتاب صا (= 8) بر شماره تاء و فاء (= 480) از برای پدران از کتاب زاء (= 7) بر شماره تا و کاف (= 420) از برای مادران از کتاب واو (= 6) بر شماره رفیع (= 360) برای برادران از کتابها (= 5) بر شماره شین (= 300) از برای خواهران از کتابِ دال و میم (= 4) بر شماره راء و میم (= 240) از برای آموزگاران از کتابِ جیم (= 3) بر شماره قاف و فاء (= 180). این حکم مبشّر من بود، کسی که در شبها و سحرگاهان به یاد من بود».
اما در نقد و بررسی این عبارت کتاب اقدس ذکر نکاتی را لازم میدانیم:
اول: با توجه به کلمات آخر این بند و اعتراف رسالهی پرسش و پاسخ اقدس، روشن است که پیامبرخواندهی بهائی اصول ارث را از فرقهی بابیت کپیبرداری کرده است؛ همچنان که میخوانیم: «اصول احکام ارث که طبق آن دارائی شخص متوفی بین هفت طبقه ... تقسیم میشود، بر پایهی احکامی استوار است که حضرت نقطه اولی (علیمحمد شیرازی) در کتاب مبارک بیان نازل فرمودهاند».[2] اما مگر بهائیان مدعی نیستند تمامی احکام علیمحمد شیرازی به دست مدعی پیامبری بهائیت نسخ شده بود: «كتاب بيان به كتاب اقدس جميع احكامش منسوخ است... مرجع كل كتاب اقدس است نه بيان. احكام بيان منسوخ است لهذا ترجمه آن چه ثمری برای ايشان».[3] پس این کپی برداری چه توجیهی دارد؟! چه توجیهی وجود دارد تا (به اصطلاح) دینی توسط باب نازل شود و در کمتر از بیست سال نسخ آن اعلام شود و احکام آن در (به اصطلاح) دین جدید نیز کپی شود؟!
دوم: طبق این تقسیمبندی مأخذ ارث در بهائیت 42 و ارثیه 2520 قرار داده شده است و به طور مثال اگر 2520 تومان از متوفی پول به جا مانده باشد، تقسیم آن بین طبقات هفتگانه اینچنین میشود: یک. فرزندان: 540، دو: شوهران یا زنان: 480، چهارم: پدران: 420، چهار: مادران: 360، پنج: برادران: 300، شش: خواهران: 240 و هفتم: آموزگاران 180 تومان ارث میبرند. اما به راستی چگونه فرقهای که از مهمترین شعارهای تبلیغاتی خود را تساوی زن و مرد میداند: «تعليم دهم حضرت بهاءالله، وحدت رجال و نساء است... ممكن نيست سعادت عالم انسانی كامل گردد مگر به مساوات كامله زنان و مردان»[4]، در اینجا مساوات میان زن و مرد را رعایت نکرده و سهم بیشتری برای پدرها نسبت به مادرها و برادرها نسبت به خواهرها تعیین کردهاند؟!
سوم: اما با توجه به این که افرادی مثل خواهران و برادران متوفی و همچنین معلّمان به طبقات ارث در این فرقه اضافه شدهاند، سهم بسیار کمی برای فرزندانش باقی خواهد ماند. به طوری که فرضاً اگر متوفی 10 فرزند داشته باشد، سهم هریک نسبت به برداران یکپنجم، نسبت به خواهران یکچهارم و نسبت به آموزگار یکسوم خواهد بود. البته هرچند میرزا بهاء در جملات بعد سهم فرزندان را دو برابر کرده [5]؛ اما به راستی، چرا ثروت و دارایی متوفی که بر اصل احترام مالکیت، مخصوص فرزندان است، بدون منطق و فکر به عدهای دیگر که هیچگونه استحقاقی ندارند، تعلّق مییابد؟!
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، صص 20-19، بند: 20.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس (رسالهی پرسش و پاسخ)، نسخهی الکترونیکی، ص 131.
[3]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 2، ص 106-105.
[4]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 127 بدیع، ج 2، صص 150-149.
[5]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، صص 21-20.
افزودن نظر جدید