خمس
«برقعی»، از چهرههای «قرآنیون» وجوب خمس را انکار کرده و به طور قاطع بیان میکند که خمس در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فقط در غنایم جنگی بوده و در غیر آن وجود نداشته و در سوره انفال، مختص به غنائم جنگی آمده است؛ در نقد این ادعا باید گفت که موضوع خمس، «مغانم» است و مغانم، هر سودی است که انسان به دست میآورد و فرقی نمیکند گنج باشد یا سود تجارت یا مال الاجاره یا درآمد کارگری.
قلمداران که برای احادیث اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند، از اصول و مبانی شیعه فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به مسئله وجوب خمس را مردود میداند؛ در حالی که این مسئله در قرآن آمده است.
خمس یکی از واجباتی است که نقش بسیار مهمی در دین اسلام دارد، اما از زمان ملاسلطان گنابادی تلاشی برای حذف این واجب الهی انجام شد و در عوض آن در میان دراویش گنابادی، عشریه رواج پیدا کرد که بدعتی آشکار در دین است. نورعلی تابنده در سخنرانی خود تلاش نمود برای این بدعت، توجیهی بیان نماید، در حالی که با تامل در این سخن او، سخیف بودن این توجیه بر همه آشکار میشود.
برخی از آیه خمس برداشت کرده اند که خمس فقط به غنیمت جنگی تعلق می گیرد و پیامبر (ص) هم به درآمد و منفعت کسب خمس نمی گرفتند، لذا شیعه با چه مجوزی حکم به وجوب خمس ارباح مکاسب می دهد؟ شیعه تبیین اهل بیت (ع) از قرآن و دین را همانند تبیین پیامبر (ص) می داند و پیامبر (ص) نیز به غیر غنیمت خمس را واجب می دانست.
برخی از آیه خمس برداشت کردهاند که خمس فقط به غنیمت جنگی تعلق می گیرد؛ قرطبی می گوید: این خلاف ظاهر آیه است. در روایات اهل سنت از پیامبر (ص) خمس در گنج نیز روایت شده است و گفتهاند در غنایم جنگی، پیامبر (ص) سهم ذوی القربی را در خمس به بنی هاشم و بنی مطلب میداد.
وهابیون شبهه می کنند که طبق آیه خمس (41 سوره انفال)، خمس فقط شامل غنایم جنگی است و حکم خمس ارباح مکاسب در شیعه، مطابق حکم اسلام نیست. در پاسخ می گوییم علمای اهل سنت نیز آیه را تخصیص دهنده مورد شأن نزول ندانسته اند. پیامبر (ص) نیز غنیمت را منحصر به غنایم جنگی نکرده و برای گنج، خمس قرار داده است.
در نیمه دوم قرن سیزده هجری و در رویارویی با پیشرفتهای خیره کننده غرب و تهاجم همه جانبه استعمار به کشورهای اسلامی، جریانهایی در ایران شکل گرفت که برخی دینی و برخی غیردینی بودند. یکی از این جریانها که با شعار اتحاد امت اسلامی و بازگشت به قرآن و دوران طلایی چهل سال اول اسلام شکل گرفت؛ «جریان قرآنیان شیعه» است.
زمانیکه از صفی علیشاه این سؤال میشود که «کسی که عشر میدهد آیا زکات و خمس هم باید بدهد یا نه»؟ در جواب میگوید : «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است». او علاوه بر اینکه عشریه را مکفی از خمس دانسته پرداخت خمس را بدعت میداند! آنچه در قرآن و روایات به عنوان پرداخت حقوق واجب شرعی ذکر گردیده، خمس و زکات بوده و نامی از عشریه برده نشده است.
خمس از جمله مسائلی است که امری مشترک در میان مسلمانان به حساب میآید. این مقوله در ارباح مکاسب (سود حاصل از شغل) مورد اختلاف است. وهابیت معتقد است که اهلبیت خمس در سود را بخشیده و شیعه معتقد است که این خمس، ثابت است و برای تایید این مطلب به روایات متمسک میشود.
صوفیان معمولا هر امر اسلامی را به شیوه خویش انجام میدهند. چنانچه برخی از اعمال در دوره برخی از اقطاب رایج بوده ولی در دوره قطبی دیگر آن عمل اسلامی منسوخ میشود یا حتی آن را بدعت میخوانند. چنانچه صفی علیشاه، خمس و زکاتی را که تا عصر نورعلیشاه اصفهانی رایج بود را بدعت میداند و قائل به عشریه میشود.
خمس مسالهای مشترک میان مسلمانان جهان اسلام است و در آن شکی نیست. اما آنچه مورد اختلاف است، مصادیق خمس است. وهابیت ضمن اشاره به اینکه تنها بحث خمس تنها یکبار در قرآن آمده است، آن را منحصر در غنائم جنگی میدانند که این مخالف با روایات است.
خمس یکی از فرایض اسلامی که طبق نص صریح و تاکید قرآن، در دین اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است. با این وجود، برخی از صوفیان خمس را دستخوش بدعت کرده و آن را تبدیل به عشر کردهاند. ایشان علاوه بر ایجاد بدعت در مقدار خمس، در مصرف آن هم دخل و تصرف نمودهاند.
در ادیان الهی، از یک پشتوانهی مالی به نام «خُمس» برای تقویت، استمرار و ثبات دین، استفاده شده است. در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، این حکم در زمان حضرت یوسف (علیه السلام) و توسط ایشان بنا نهاده شد.