تشیع و تصوف
در طول تاریخ همواره موضع فقها و متکلمین با صوفیه در تعارض بوده و همواره فقها و متکلمین به علت اشتباهات و انحرافاتی که صوفیه ایجاد میکردند، ایشان را مورد طعن قرار میدادند. در این نوشتار مواردی از انتقادهای فقها و متکلمین را به صوفیه ذکر میکنیم. از زمره انتقادهایی که فقها و متکلمین بر صوفیه دارند این است که میگویند صوفیه بین شریعت و حقیقت تفرقه قائل شدهاند.
از جمله نقدهایی که به تصوف وارد است، نقد بیرونی است و درونی. منظور از نقد بیرونی آن است که مخالفان صوفیگری به نقد این فرقه پرداخته و در نقد یا رد آن مطالبی گفته یا نوشتهاند. اما نقد درونی آن است که پیروان صوفیه و صوفیگری به بهانههای مختلف به نقد مکتبی که خود از آن پیروی میکنند، پرداخته و از وجوه مختلف آن انتقاد میکنند.
یکی از ادعاهای صوفیان در زمان ما اینست که خود را در زمرهی شیعیان به شمار آورده و بر این ادعا پافشاری میکنند. هر انسانی میداند که صِرف ادعا چیزی نیست که محکمهی عقلا آن را بپذیرد و نیاز به اثبات و ارائهی دلیل است.
تنوع تعاريفي که صوفيان از شريعت، طريقت و حقيقت به دست داده اند، به گونه اي است که به سختي مي توان اختلاف ميان آنها را ناديده گرفت. به منظور آشنايي با برخي از این تعاريف، برخي از آنها را از نظر مي گذرانيم.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ روایات در مذمت و انکار تصوف دو گونه اند. برخی صراحتاً از تصوف نام برده و برخی به صورت غیرمستقیم، اندیشه و تفکر و اعمال صوفیانه را منکوب کرده اند.
انواع اصطلاح صوفي که در روايات ذکر گرديده به سه بخش تقسيم مي گردد و هر سه گروه روايات نشان دهنده مذمت صوفيه توسط ائمه عليهم السلام مي باشد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_بیان تفاوت صوفیه قرون نخستین و صوفیه فرقه ای امروزی و وجه شباهت و افتراق آن با عرفان حقیقی و این که آیا همه صوفیه از ابتدا تا کنون، راه را به اشتباه طی کرده اند یا در میان آنان کسانی بوده اند که مورد وثوق بوده و سیر و مشی آنان در سیر و سلوک و موضع گیری های اجتماعی و در کل وظیفه مسلمانی، درست بوده؟
در پی علنی کردن خانقاه بیدخت، علماء وقت، حکم ارتداد ملا سلطان را صادر کردند.
از جمله دستاویز هایی که صوفیه برای خود دارند عدم فهم علماء و منتقدان ایشان از صوفیه است. ایشان معتقدند که علماء فقه باطن را نمی دانند و برای راهنمایی باطن باید پیر و مرشدی باشد که مورد تایید صوفیه است.
از حربه هاي صوفيه براي جذب افراد آن است که علماء برجسته و بزرگ را به خود نسبت مي دهند تا بدين وسيله مردم را فريب داده و آنان را جذب خود کنند؛ اما سخنان علماء عظام غیر از این را نشان می دهد.
برخلاف تصوری که برخی از صوفیه در مورد همراهی و ارادت عموم مردم به تصوف وجود دارد؛ عللی از عوامل بی اعتمادی و دوری عموم مردم از صوفیه بیان می شود.
گزيده اي در معني عرفان و تصوف و محبوبيت نداشتن واژه صوفي در عرف متشرعه و اينکه عارف غير از صوفي است.
در این اواخر سردمداران فرقه ی گنابادی بیش از گذشته به فکر مشروعیت فرقه داری هستند و از علمای بزرگ در این را برای خود خرج کرده و با تهمت و افترا برای خود کسب آبرو کرده اند!
صوفیه همواره در پی تضعیف جایگاه علماء نزد مردم است تا بدین وسیله جایگاه خود را نزد مردم حفظ کرده و موقعیتی در مقابل علماء برای خود ثابت کنند لذا اعلام می کنند اجازه اقطاب صوفی من عند الله و واجب الاطاعه است، اما اجازه علماء اکتسابی و جایز الاطاعه است.