تصوف
اقطاب طریقتی همواره با تأویل قرآن و روایت به دنبال توجیه این عمل رایج در بین مریدان خود هستند. آنها با مستمسک قرار دادن برخی آیات کلامالله مجید که مشتقات واژه «سمع» در آن به کار رفته است، به دنبال تایید این موضوع هستند.
با توجه به ادلهی ایشان به خوبی میتوان از بطلان استدلال و اندیشه و غرض شومشان آگاهی یافت. کافی است در زمینهی آیات، به تفاسیر و در استدلالهای آنها به روایات، به اهل خبره و محدثین مراجعه گردد، تا پرده از مقاصد شوم مشایخ صوفیه برداشته شود.
با توجه به معناي شفاعت در مقام بيان نشانههايي از آيات روايات براي معني شفاعت هستيم و در آخر شفاعتي را که نزد صوفيه مطرح است را بيان مي کنيم تا غايت هر دو تعريف به روشني بيان شود و بدانيم شفاعتي که شيعه از آن سخن ميراند با شفاعتي که نزد صوفيه مطرح است مغايرت دارد.
در جریان فتنه سال 88 برخی از عناصر فرقه منحرف دراویش گنابادی به جرم حمایت از سران فتنه و مشارکت در اردوکشیهای خیابانی دستگیر و پس از محاکمه به زندان محکوم شدند
معانی زیادی برای واژه صوفی نقل کردهاند و در اینکه تصوف چیست و رسم و رفتار ایشان چیست سخنها رانده شده و قلمها فرسوده گشته است. اما توجه به دیدگاه بزرگان اهل تصوف خالی از لطف نیست، خصوصاً اینکه بدانیم رفتار مدعیان تصوف در زمان حال، با تعریفی که سردمداران صوفیه برای این مسلک داشتهاند مطابقت دارد یا خیر؟!
با مراجعه به کتب تصوف و نگاشتههای سران صاحب نام آن، تعاریف مختلفی حول واژه ی تصوف میبینیم.
هر عالمی هم که به نیکی رفتار نمود و در ظاهر نیز حقوق علمش را ادا کرد قابل اعتماد نیست! این روش برخی از ایشان است که با ظاهر سازی دیگران را به دام خود کشانیده و از ایشان به نفع اهداف پلید خود بهره میبرند و برخی علمای صوفیه از این قبیلاند
صوفیان برای اباحه گری و فرار از شریعت راه های زیادی را رفتهاند و از جمله ی این روش ها اعتماد به ظاهر آیات الهی و به اصطلاح ظاهرگرایی است.
همانطوری که می دانیم عالمان دین پژوه در زمینه پیدایش تصوف گمانه هایی زدهاند، در این میان عده ای گفته اند تصوف چیزی نیست جز تاثیر گرفتن صوفیان از آداب و رسوم رهبانان مسیحی. در این نوشته سعی بر آن داریم که به چگونگی تاثیر آداب و رسوم مسیحیت بر تصوف و برخی از علتهای آن بپردازیم.
نظریه پردازان صوفی بر ضرورت بهرهگیری از رهنما و پیر طریقت تاکید بسیاری میورزند. به گفته برخی از آنان «شیطان شیخ کسی است که شیخی ندارد.» و بر همین اساس میتوان گفت:«لا دین لمن لا شیخ له» در این نوشتار سعی شده به ابعاد این سرسپردگی پرداخت.
وضعیت رقص و سماع از دیدگاه بزرگان اهل سنت و جماعت از قدیم به این صورت بوده که عالمان ایشان و فقها آن را خلاف شرع دانسته و رد کردهاند ولی گروهی از متصوفه در مقابل ایشان نه با دلیل و مدرک صحیح که با خواب و خرافه گویی سعی در مباح کردن آن داشته و با این کار به شریعت دهن کجی کرده و به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله نیز اهانت کردهاند.
عدّهاي منشاء شکل گيري تصوف را افراد دلسوزي ميدانند که از زندگي تجملاتي دوري گزيده و زهد خشک و طاقت فرسا را به جان خريده و همين طرز تفکر، ميتواند منشاء شکل گيري تصوف باشد، در اين نوشتار به بررسي اين نظريه ميپردازيم.
بزرگان تصوف گرچه متأدب به برخی آداب عامه پسند بودهاند، اما چون مسیر را بر خلاف دستورات الهی طی کرده اند، طبعات این مسیر اشتباه مرتباً گریبانگیر ایشان بوده است.
عده اي از تصوف پژوهان براي تصوف سرچشمه هايي تصور کردهاند. برخي معتقدند که تنها علت بوجود آمدن تصوف، تعاليم قرآن و سنت رسول الله (ص) و صحابه ميباشد. اما اگر تنها علت پيدايش تصوف، قرآن و سنت بوده، چرا که شواهدي در تصوف موجود است که با صريح آيات قرآن و روايات معصومين (ع) مخالف است؟
از اختلافات تصوف قديم و جديد، اين است که تصوف قديم داراي مولفه هاي مشخص و نظام مندي است که با ابزار علمي به پژوهش پيرامون آنها مي توان پرداخت، اما تصوف جديد از اين ويژگي اساسي بي بهره است و پوستي ضخيم را مي ماند که از مغز تهي است.