عالم بی عمل! زنبور بی عسل..
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان دین و ائمهی هدایت علیهم السلام برای کسی که وظیفه ی معلمی و استادی را به دوش دارد و میخواهد شاگردانی را بپروراند و تعلیم دهد، آدابی را ذکر کردهاند که شخص عالم باید آنها را سرلوحهی خود در امر تعلیم و تربیت قرار دهد. عالم باید خود معدن خوبیها و نیکیها باشد تا بتواند آنها را به دیگران منتقل کند. و به قول اهل علم، معطی شیء نباید فاقد شیء باشد! استادی که بهرهای از اخلاق و ادب و علوم باطن و معنا ندارد، چگونه میتواند شاگردی را رهنمایی کند که وی را به سوی مسیر تکامل سوق دهد؟!
از اولین وظایف یک استاد خوب این است که خود را محک بزند و بداند که صلاحیّت و شایستگی در امر تعلیم را دارد؛ زیرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «اگر کسی با تکلف، نسبت به چیزی اظهار بی نیازی کند که به او داده نشده است و به دارایی تظاهر نماید، و خویشتن را بیش از اندازه بیاراید و بالیدن آغاز کند، بمانند کسی است که دو جامة دروغین و فریبا را در بر مینماید، جامهای که لازم نبوده و متناسب با او نمیباشد»[1] استادی که قبل از بلوغ مقام تعلم به این امر مشغول شود، چون میوه ی کال و نارسی است که برای مردم تلخ و ناگوار است.
از شئون دیگر استاد این است که خود، اولین عامل به علمش باشد و طبق موازین علمی که حامل آن است عمل کند. قرآن کریم در مقام سرزنش و نکوهش افرادی که به علم و آگاهی خود عمل نمیکنند میفرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ[2] آيا در حالی که کتاب را میخوانيد ، مردم را به نيکی فرمان میدهيد و خود را فراموش می کنيد؟ آيا به عقل در نمیيابيد؟
نص صریح کلام وحی نقداً یقه ی عالمی را میگیرد که عامل به علم خود نیست ولی از بی تقوایی و خود بینی و اظهار فخر، دیگران را امر و نهی کرده و توبیخ میکند. امام صادق علیه السلام در رابطه با این زنبوران بیعسل[3] بیان داشتهاند که: «علماء و دانشمندان خداشناس و بیمناک از او، عبارت از کسانی هستند که عمل آنها، گفتار آنها را تأیید نموده و با آن هماهنگی دارد. اگر کردار کسی، گفتار او را تأیید نکند و میان کردار و گفتارش ناهماهنگی مشهود گردد، نمی توان عنوان عالم و دانشمند را بر او اطلاق کرد»[4]
اما هر عالمی هم که به نیکی رفتار نمود و در ظاهر نیز حقوق علمش را ادا کرد قابل اعتماد نیست! این روش برخی از ایشان است که با ظاهر سازی دیگران را به دام خود کشانیده و از ایشان به نفع اهداف پلید خود بهره می برند و برخی علمای صوفیه از این قبیلاند.
ابو محمد حسن بن علی بن شعبه از شخصيتهاى برجسته و از چهرههاى درخشان فقهاى شيعه در قرن چهارم هجرى واز معاصرین شیخ صدوق اعلی الله مقامه که از مشایخ و اساتید شیخ مفید رحمه الله نیز به شمار میآید در کتاب ارزشمند تحف العقول آورده است: ما أکثر العلماء ولیس کلهم ینتفع بما علم وما أوسع الارض ولیس کلها تسکن وما أکثر المتکلمین ولیس کل کلامهم یصدق، فاحتفظوا من العلماء الکذبة الذین علیهم ثیاب الصوف منکسی رؤوسهم إلى الارض یزورون [5] به الخطایا یرمقون من تحت حواجبهم کما ترمق الذئاب وقولهم یخالف فعلهم، وهل یجتنى من العوسج العنب ومن الحنظل التین [6]. چه بسیارند علما و چنین نیست که همه ی ایشان منتفع شوند به آنچه علم دارند، همانند زمین، نمینگری چه بسیار وسیع است ولی همه ی آن سکنه ندارد وجای سکونت نیست؟و چه بسیارند سخن گویان و چنین نیست که همه ی گفتههای ایشان راست باشد. خود را حفظ کنید از عالم های دروغگو که لباس پشم در بر کرده و سر خود را به زیر انداخته و به طرف زمین نگاه میکنند و مزورانه قدم بر میدارند و از زیر ابرو نگاه میکنند همانند گرگی که طعمهی خود مینگرد. اینان جماعتی باشند که قول ایشان مخالف فعل آنان است. آیا از درخت عوسج کسی امید انگور دارد و از حنظل، انجیر حاصل شود؟!
به راستی که برخی ایشان در خدعه و شیادی و عوام فریبی فرد روزگارند و با ابداعات و نوآوریها، بدعتهایی را در دین نهاده و خود عامل به آن شدند تا دیگران را نیز مانند خود گمراه سازند.
پی نوشت:
1- منیة المرید، ص60 - سنن ابی داود 2/199، حدیث 1799 (کتاب الادب) - صحیح ترمذی 8/186
2- سوره : البقرة آیه : 44
3- سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت
4- منیة المرید، ص61 - الکافی 1/44
5- کذب و باطل
6- تحف العقول /502 - بحار الانوار /14 / 307
افزودن نظر جدید