مکاتب اهل سنت
صحابه پیامبر که او را از نزدیک دیده بودند، مهاجر یا انصار و یا کسانی بودند که بعدها به آنها ملحق شده بودند، البته صحابه بودن فضیلت نیست، چرا که برخی از ایشان متخلف بودند که در کتب فریقین نام ایشان و اعمال و کردارشان نوشته شده است و از طرف دیگر بودند صحابهای که رفتار خوب داشتند.
شیعه معتقد است برخی از صحابه منافق و غیر عادل بودند و برای اثبات نظر خود از کتب فریقین مواردی را میآورند که ادعایشان را ثابت میکند. اما از نظر اهل سنت اصحاب پیامبر افرادی بسیار خوب بودند و همه ایشان را باید توثیق کرد، چرا که آنها را عادل میدانند و این نظر غیر آن چیزی است که در تاریخ آمده است.
بعد از رحلت پیامبر اسلام مسیر جانشینی حضرت از محل اصلی خود منحرف شد و خلافت به دست کسانی افتاد که شایستگی و لیاقت آن را نداشتند، چرا که خود این خلفا در آخر عمر از عملکرد خود اظهار ندامت میکردند که چرا چیزی که شایسته آنان نبود را به خاطر هوا و هوس دنیایی آن را تصاحب کردند.
آل سعود و علمای وهابی درباری، یا مسلمان هستند یا نیستند. اگر مسلمان هستند، پس چرا به احادیث وارده از اسلام عمل نمی کنند؟ آن هم احادیثی که از پیامبر اسلام نقل شده است. اگر هم مسلمان نیستند، صراحتا اعتراف کنند و با سلاح اسلام به اسلام ضربه نزنند.
شجاعت صفتی است که خداوند متعال به هر کسی عطا نمیکند. طبق مبنای اسلام و شیعه، جانشین و خلیفه رسول خدا باید شجاع و دلیر باشد و در نبردهای تن به تن، پا به فرار نگذارد. تمامی این ویژگیها تنها و تنها در حضرت علی نمود دارد که تاریخ به روشنی آن را ثابت میکند. لذا اگر کسی باشد که شایسته وصایت و خلافت رسول خدا باشد، آن شخص حضرت علی است.
در نقل فضایل برای شخصی باید دید که آن شخص در خارج و واقع هم دارای چنین فضایلی هست یا خیر؟ برای جناب خلیفه اول فضایلی نقل شده است که از جمله آنها آیه 54 سوره مائده است. در این آیه تعبیر «اذلة علی المؤمنین» آمده است و اهل سنت اصرار دارند بگویند یکی از مصادیق این تعبیر خلیفه اول است، ولی در تاریخ مطالبی خلاف آن وجود دارد.
خطبه بدون الف، خطبه شریفی است که از معجزات امیرالمؤمنین در فنّ بلاغت و فصاحت است و مشتمِل بر مبانی معنوی بس بلند و معانی دلنواز بس ارزشمند است و مفاهیم این خطبه بسیار عمیق بوده و از سه موضوع کلی توحید، نبوت، و معاد صحبت شده است.
اهلسنت معتقدند که افضلیت در امام امت شرط نیست. عقل بر این مطلب خط بطلان کشیده و آن را طرد میکند. چرا که سؤالی مطرح میشود که چگونه افراد عاقل میتوانند فرد افضل را کنار نهاده و کسیکه در ابعاد مختلف وجودی از وی پستتر است، قبول نمایند.
اهلسنت از سویی جایگاه امامت را دنبالهروی نبوت دانسته و امام را حافظ شریعت میدانند و از سوی دیگر برای امام جامعه فسق و انجام گناهان کبیره را جائز دانستهاند؛ این دو امر متضاد هستند.
قرآن کریم مملو از آیاتی است که در شأن اؤلیا و اصفیای الهی نازل شده است. در این میان حضرت علی (علیهالسلام) بیشترین بهره را نسبت به امامان دیگر و حتی برخی پیامبران برده است و آیات بسیاری در شأن ایشانن نازل شده است. از آنجایی که دشمنان اهل بیت نتوانستند آنها را انکار کنند، دست به تحریف آنها زده و آیات فضائل را به نام خود زدند.
تقیه نوعی محفوظ ماندن از شرّ دشمنان و انسانهای کینه توز است در افکارو عقاید. لذا در دین اسلام یکی از ضروریاتی است که یک مسلمان ملزم به آن شده است تا به این وسیله جان خود و اطرافیان خود را حراست و حفاظت کند که این روش در اسلام تایید شده و به آن دستور داده شده است و در میان اصحاب پیامبر نیز انجام گرفته است.
در برخی از آیات قرآن و روایات وارده از پیامبر اسلام و امامان معصوم موضوع سبّ و لعن وارد شده است. در قرآن کلمه لعن بهکار برده شده است و پیامبر و ائمه و... از این واژه استفاده میکردند و از سبّ دوری میجستند. این دو کلمه در میان فرق و مذاهب اسلامی نسبت به بزرگان هر گروه مورد استفاده قرار گرفت و اختلافات زیادی بین فرق وجود دارد.
تقیه از ضروریات مذهب شیعه است که در قرآن و روایات آمده است، هر چند بین مذاهب اسلامی مورد اختلاف است و برخی این عمل را نوعی دورویی و نفاق و دروغ میپندارند و میگویند با وجود این تقیه نمیتوان به گفتار و سخنان شیعه اعتماد کرد و دربارهی آن تصمیم صحیحی گرفت، لذا آنها با این کار از زیر بار حقیقت شانه خالی میکنند.
وجود نازنین پیامبر اکرم در همه حال برای مردم مسلمان و حتی غیر مسلمان سراسر برکت و رحمت بوده است. ایشان در همه حال متذکر اوامر الهی و نواهی آن به مردم خصوصاً به اصحاب خود میشد. یکی از این موارد پیشگویی ایشان به وعده عذاب الهی برای برخی اصحاب است. این تذکرات را که از آینده ایشان خبر میداد برخی نپذیرفته و مرتد شدند.