نورعلی الهی
یکی از اعمال عبادی در فرقه اهل حق گرفتن سه روز روزه موسوم به «مرنو» است. نورعلی الهی روزه مرنو را یکی از ارکان مسلک اهل حق میداند و معتقد است که این روزه، جنبه استصحابی دارد؛ یعنی انبیاء و اولیاء در هر دورهای، به هر اسم و کیفیتی این روزه را انجام میدهند و در زمان سلطان اسحاق هم متداول بود.
نورعلی الهی معتقد است که اهل حقی که سرسپرده شده باشد، در خانواده اهل حق رشد و نمو پیداکرده باشد و تابع قوانین و مقررات اهل حق باشد احتیاجی ندارد که مراتب قبل که شریعت و طریقت است را انجام دهد.
نورعلی الهی مؤسس جریان مکتب در فرقه اهل حق که همواره سعی دارد خود را پیرو شریعت محمدی و مکتب علوی معرفی کند، سعی در کم رنگ جلوه دادن نقش نماز و روزه در باور مسلمین دارد.
نورعلی الهی که تمام سعی و کوشش خود را بر این گذاشته است که خود را اهل حق معرفی نماید، در برخی از سخنان خود به "نامه سرانجام " که مقدسترین کتاب در نزد فرقه اهل حق است بیحرمتی کرده و قائل به تحریف وتحذیف آن است.
نورعلی الهی که خود را پیرو شریعت محمدی و مکتب علوی میداند بهشدت به تعدد زوجات حمله میکند و مطالبی بیان میکند که مخالف صریح قرآن و اتفاقنظر علمای اسلام است.
نورعلی الهی برخلاف ادعایش که خود را پیرو دین اسلام و مذهب تشیع میداند، بیان میکند که طلاق بهصرف اظهار نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر است که این حکم هیچ سنخیتی با اسلام و تشیع ندارد.
نورعلی الهی بعد از چند سال ریاضت، با کنار گذاشتن یکباره آن، به مسائل اجتماعی واداری روی آورد، الهی علت روی آوردن خود به مسائل اجتماعی را دستور سلطان اسحاق میداند. نورعلی الهی در طول مدت فعالیت اجتماعی واداری خود در اداره ثبتاحوال و امور قضائی در سمتها گوناگون و شهرهای مختلف کشور فعالیت نموده است.
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب دو دوره متضاد در زندگی خود داشته است. یکی از این دوران دوره ریاضت کشیدن اوست که دوازده سال به طول انجامید. وی در این دوران بنابر ادعای خود ریاضتهای مختلف کشیده و همراه با تعدادی از دراویش به تهران می آید و گیسوان خود را بلند میکند و شروع به ریاضت میکند.
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب در فرقه اهل حق که از طرف جامعه اهل حق مطرود بوده است با حمله به این جامعه و سادات اهل حق آنها را متهم به انحراف و دنیاپرستی کرده است که خود حاکی از عوامفریبی و جمع کردن مرید در میان نورعلی الهی و خانوادهاش است.
نورعلی الهی علیرغم ادعای پیروی از شریعت محمدی و مکتب علوی مطالبی اظهار میکند که برخلاف مسلمات مذهب تشیع است. او بهصراحت منکر عصمت اولیاء و انبیاء الهی است که در آیات و روایات اسلامی بر آن تأکید شده است و نزد شیعه مسلم و متقن است.
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب که اندیشههای خود را اندیشه علوی و شریعت خود را شریعت محمدی میداند در سخنانی عوامفریبانه خود را با حضرت علی (علیهالسلام) مقایسه میکند گویا که خود جلوهای از آن حضرت است. وی زندگی خود را عین زندگانی آن امام همام قلمداد میکند.
نورعلیالهی بنیانگذار "جریانمکتب" در فرقه اهلحق، علیرغم ادعای پیروی از دین مبین اسلام و مذهب تشیع، مدعی آوردن دینی است ابداعی، که حاصل وجوهره تمام ادیان است. او اعتقاد دارد که دین، آن چیزی است که او میگوید و بقیه همه حاشیه و فروعات است.
بزرگان جریان مکتب در فرقه اهلحق همواره سعی داشته اند افکار و اندیشههای خود را مطابق قرآن و تفکر شیعه معرفی نمایند اما قائل به تحذیف قرآن کریم هستند که خلاف مسلم اندیشه شیعه است. نور علی الهی بنیانگذار جریان "مکتب" کتاب سرانجام که حاوی اندیشههای ذهنی یاران سلطان اسحاق است را عین قرآن می داند.
برخی از خاندانهای اهل حق علیرغم اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند متعال، طبق عقیده باطل حلول قائل به رؤیت خداوند متعال هستند. نورعلی الهی بنیانگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق با وجود تلاش بر معرفی اهل حق به عنوان شیعه اثنی عشری درباره رؤیت خداوند مطالبی بیان می کند که با مبانی شیعه سازگار نیست.