نقد بهائیت
مبلّغان بهائی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) که در آن، نحوهی برخورد مسلمانان با بدعتگزاران مشخص شده بود، مدعی شدند: پشتوانهی تهمتهای وارده به بهائیت اینگونه احادیث هستند. اما در حقیقت واژهی «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی مبهوت ساختن است. یعنی به قدری با آنان بحث کنید که آنان را متحیّر و مبهوت سازید.
مبلّغان بهائی به تبعیت از پیشوایان خود، نماز جماعت را حرام اعلام کرده و به دلیل سازی بر چرایی حرمت آن نیز مشغولند. این رویکرد بهائیت در حالیست که عبدالبهاء (دومین پیشوای این فرقه) در طول حیات خود، همواره به شرکت در نماز جماعت مسلمانان اهتمام داشته و حتی گاهی به عنوان امام جماعت مسلمین نیز در مساجد حاضر میگشته است.
اهمیّت نماز جماعت به عنوان یکی از مهمترین مظاهر وحدت جامعهی اسلامی، به قدریست که حتی در هنگام جنگ و جهاد با دشمن نیز، به آن توصیه شده است. اما پیشوایان بهائی از آنرو که بر مبنای مأموریت خود، درصدد پراکندگی مسلمانان و زدودن وحدت از جامعهی اسلامی بودند، در مقام مقابله با این مظهر وحدت جامعهی اسلامی برآمدند.
مبلّغ بهائی پس از نقل روایتی که مسلمانان را به سبّ و لعن بدعتگذاران امر مینمود، انتساب چنین سخنی به پیامبر اسلام را غلط دانست. در پاسخ میگوییم: با ملاحظهی منابع اسلامی درخواهیم یافت که پیشوایان اسلام، از دشنام بسیار نهی کردهاند. بنابراین منظور از سبّ و لعن که در قرآن نیز به کار رفته طلب عذاب و ناکامی برای دشمنان دین است.
سرکردگان بهائی که از ابتدا زیربنای اعتقادات فرقهی خود را در تحری حقیقت (شناخت حقیقت) معرفی نمودند، بر خلاف شعارهای خود، پیروانشان را در تحقیق در پیرامون سایر اعتقادات و یا شنیدن استدلالهای مخالفین آزاد نمیگذارند. مسیحالله رحمانی، یکی از مبلّغان نجات یافته از بهائیت در این خصوص، از منع بهائیان از مطالعهی کتُب ردیه خبر میدهد.
کانال تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت از پیروان این فرقه خواست، به محض دیدن تبلیغات مخالفین این فرقه، از رفتن به گروههای آنها پرهیز و سریعاً آنان را بلاک و ریپورت کنند. اما بسی عجیب است از فرقهای که خود را مبتکر تحری حقیقت میخواند، پیروانش را حتی از شنیدن استدلالهای مخالفین و سپس تصمیمگیری عاقلانه و آزاد، برحذر میدارد!
بهائیان ادعا دارند که مراد از نبأ عظیم در قرآن، اشاره به ظهور پیامبرخواندهی آنان دارد. در پاسخ به این ادعا میگوییم که با توجه به اینکه پیشوایان بهائی، از تأویل نصوص الهی منع کرده و درک معانی آن را به پرسش از اهلش واگذار کردهاند؛ تفاسیر اسلامی نبأ عظیم را به روز قیامت تفسیر کرده و هیچ قرینهای بر ظهور پیامبر جدید گواهی نمیدهد.
بهائیان با استدلال به روایتی، مدعیاند مقصود از بای در حروف «ابجد»، پیامبرخواندهی آنان (بهاءالله) است. این ادعا در حالی مطرح میشود که آنان به جای ارائهی دلیل، تنها به سوءاستفاده از این تشابه لقب بسنده کردهاند. بعلاوه آنکه لقب بهاء که پیامبرخواندهی بهائیان بر روی خود نهاد، تنها با هدف ابراز خوشخدمتیاش به امپراطوری روس بوده است.
مبلّغ بهائی در بیان تفاوت اسلام با بهائیت مدعی شد هدف این ظهور، رساندن بشر به اوج کمال انسانیست. در پاسخ به این ادعا میگوییم چگونه آیینی که پیشوایانش مخالفین خود را حیوان میپندارند و به اقوام گوناگون توهین میکنند و حتی برادر خود را طرد و با زشتترین القاب خطاب میکنند؛ میتوانند بشر را به اوج کمال انسانی برسانند؟!
خانهی پدری حسینعلی نوری که روزگاری به عنوان مرکز ترویج بابیت به شمار میرفت، اکنون در گرو درخواست تشکیلات بهائیت، برای بازگشایی مجدد و استفادهی تبلیغاتی از آن است. اما بدون شک تخریب این بنا و یا تبدیل آن به موزهای برای شناخت عقاید پوچ و ماهیت استعماری بهائیت، مناسبترین راهکارها برای خواباندن این فتنه است.
خانهی پدری حسینعلی نوری (سرکردهی بهائیان) در سال 1385 در سایهی غفلت مسئولین، به ثبت ملّی رسید و پس از مدتی پلمپ شد. اکنون نیز در کانالهای وابسته به تشکیلات بهائیت، شاهد مطالبهی این تشکیلات برای بازگشایی مجدد آن هستیم. البته همانگونه که امام خمینی (ره) فرمودند: «آزادی برای افرادی که مضرّ به حال مملکت هستند، داده نخواهد شد».
یکی از شعارهای فریبندهی بهائیت، تساوی حقوق زن و مرد است. اما فریبنده از آن جهت است که بهائیت، حتی در امور تشکیلاتی خود هم حاضر به اجرای آن نبوده و از عضویت زنها در بیتالعدل جلوگیری میکند. مبلّغان بهائی نیز در یکی از توجیهات این تناقض آشکار، شایستگی زنهای بهائی را زیر سؤال برده و آنان را به عقبماندگی محکوم کردهاند.
پیشوایان بهائی همواره حجاب را مانع پیشرفت دانسته و به مخالفت با آن پرداختهاند. اما با ملاحظهی ماجرای حضرت آدم و حوا و اولین اقدام آنان (هنگام از بین رفتن لباسهای بهشتیشان) در پوشش خود، درمییابیم که میل فطری به پوشش در انسان وجود دارد. بیشک مخالفت پیشوایان بهائی با فطرت انسانی و متون الهی، نشان از ساختگی بودن مسلک آنان دارد.
سایت آیین بهائی در یکی از مقالات خود، به بررسی نهی پیشوایان بهائی از غیبت پرداخت. آری؛ هرچند که برای غیبت قُبحی ذاتی و عقلی متصور است و خداوند متعال در قرآن، از آن به خوردن گوشت برادر مرده تعبیر نموده است؛ اما چگونه پیشوایان بهائی به عنوان مظاهر غیبت و بدگویی میتوانند توصیه به پرهیز از آن داشته باشند؟!