صلح کل
صلح کُل، یکی از انحرافات صوفیه بوده که در فرقههای معنویتگرایی همچون عرفان حلقه به شکل پلورالیسم دینی مطرح شده؛ در صورتی که این آموزه، خلاف مبانی اسلامی است.
«محمدعلی حکیم»، دارای روحیه صلح کل بوده و به این خاطر، دیگر سلسلههای صوفیه، همچون سلسله سلطانعلیشاهی را حق دانسته و «ملا سلطان» را واصل به طور چهارم قلب میداند؛ درحالی که «ملاسلطان»، غیر از سلسله خویش را حق نمیدانست و کسانی را که با غیر از او بیعت میکنند را کافر دانسته است؛ پس از منظر «ملا سلطان» اقطاب ذهبیه، همچون کفار هستند.
یکی از انحرافات متصوفه، اعتقاد صلح کلی آنهاست که البته برای این اعتقاد خویش دلایلی نیز ذکرمی کنند. نورعلی تابنده در سخنرانی خویش برای تایید این مسئله، به داستانی از زندگی حضرت موسی (ع) تمسک کرده و آن را دلیل بر مدعای خویش می دانست. در صورتی که آن داستان در هیچ یک از منابع حدیثی، بیان نشده است و باید دانست که معنای آن با آیات قرآن متعارض است به همین دلیل برای ما قابل پذیرش نیست.
درحالی ائمه اطهار (ع) در مواقع مختلف، تبرّی را از لوازم اسلام و ایمان خوانده و آن را واجب دانستهاند که فرقههای صوفیه که داعیهدار اسلام حقیقی هستند، صلح کل را بهعنوان اصل اساسی برای خود برگزیده و حاضر به ابراز دشمنی و برائت از دشمنان خدا نیستند. چنانچه نورعلی تابنده به جای ابراز برائت از دشمنان اهلبیت (ع) میگوید که حاضر است به شمر هم خدمت کند.
متصوفه بر این اعتقاد هستند که به هر شخصی از هر طبقه و مذهب و مشربی باید به دید احترام نگریست و حتی جنگ و نزاع و دشمنی بر سر مسائل دینی را کنار گذشت و با آنها دوستی کرد. از این رو نورعلی تابنده میگوید: اگر شمر هم به منزل من بیاید به او خدمت میکنم. این درحالی است که خداوند متعال در قرآن کریم مؤمنان را از دوستی و همنشینی با دشمنان خدا و اهلبیت (ع) برحذر داشته است.
واژهی اسلام رحمانی گرچه واژهای نوظهور در ادبیات دینی_سیاسی ایران است اما بنیادهای فکری، نظری و عملی این گفتمان ریشه و پیشینهای طولانی در عرفان مسلمین (تصوف) دارد .عموم فرقهها از جمله تصوف برای جذب افراد و پیروان ، دچار شریعتگریزی و اسقاط تکلیف میشوند و نیز تقابل و نزاع با محورهای انحراف در عالم مانند شیطان و عوامل آن را از دستور کار خود حذف میکنند و این روال را تجلی رحمانیت الهی و دین رحمانی تلقی مینمایند
در نظر صوفیه حق با باطل ، کفر با ایمان ، ابلیس با آدم و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) با معاویه ، امام حسین علیه السلام با شمر یکی است. آنها به همه چیز عالم عشق میورزند و مرامشان صلح کل است. این عشق ورزیدن به همه چیز عالم منطق عجیبی است. آیا واقعاً باید با هرکس ولو اینکه مرتکب هزاران خطا و جنایت و پشت پا زدن به دستورات الهی شود باز هم مهربان بود؟!
صوفیه معتقد به پلورالیسم دینی یا صلح کل است و آن عقیدهای است که تمام ادیان و مذاهب را چه حق، چه باطل، یکسان دانسته و همه را حق میداند، در حالی که اسلام کاملا با این عقیده مخالف است و از طرف بزرگان دین اسلام، مطالبی برخلاف عقیدهی صوفیان صادر شده است.
در بحبوحهی جنگ جهانی اول، هنگامی که ارتش انگلیس وارد حیفا شد، عبدالبهاء (که تا پیشتر، انبارهای غلّات خود را از ارتش عثمانی مخفی کرده بود) تأمین آذوقهی ارتش متجاوز انگلیس را بر عهده گرفت. اما مگر پیشوایان بهائی، اولین بشارت خود را محو جنگ معرفی نکرده بودند، پس چرا برای ادامهی جنگ و اشغالگری با ارتش انگلیس همکاری کردند؟!
یکی از اعتقادات صوفیان، عقیده به صلح کل است که نهتنها هیچ عقیدهای را غلط نمیدانند، بلکه صلح و آشتی و احترام به تمام عقاید را لازم دانسته و از جنگ و خونریزی دوری میکنند، که اغتشاشات اخیر دراویش در تهران، بطلان این ادعای آنان را ثابت میکند.
علیرغم اعتقاد بزرگان صوفیه به صلح کل و اینکه همه ادیان و مذاهب در نزد صوفیان یکسان هستند و هیچ کدام منحرف نمیباشند، ملا سلطان معتقد است کسی که مرید قطب نشده و دست بیعت به اقطاب این فرقه نداده است، کافر بوده و در زمره مسلمانان نیست. این سخن ملاسلطان درست نقطه مقابل عقیده صلح کل در مسلک صوفیه است.
صوفیه در پی عقیده به صلح کل علت نزاع انبیاء با کفار و بت پرستان را یک خدایی کفار و بت پرستان دانسته و عقیده دارند که انسانها نباید معبود خود را در شیء خاص محصور کنند.
عقیده به صلح کل در میان صوفیه مشهور است. منشا اعتقاد صوفی به صلح کل، به وحدت وجود بازمیگردد. صوفی معتقد به وحدت وجود همه کثرات خارجی عالم را مظهری از مظاهر صفات یا اسماء الهی میداند، به همین جهت همه افراد را صرف نظر از نوع عقیده و تفکرش، منسوب به خدا میداند. این عقیده با اعتقاد به جهاد با کفار و دادخواهی مظلوم از ظالم در تضاد است.
امروزه اسلام ستیزان در سراسر جهان با شدت زیادی به مسلمانان تعدی کرده و جان و مال ایشان را مباح دانسته و خون مسلمانان را به راحتی بر زمین میریزند. درحالیکه مسلمانان به پیروی از آموزههای اسلام با این کارها مخالفت کرده و مراتب اعتراض خود را اعلام میکنند، صوفیه که مدعی پیروی از امیرالمومنین (ع) هستند، دربرابر این نسل کشی غرق در سکوتی مرگبار شدهاند.