«محمد علی حکیم»، صوفی صلح کلی

  • 1402/12/06 - 10:19
«محمدعلی حکیم»، دارای روحیه صلح کل بوده و به این خاطر، دیگر سلسله‌های صوفیه، همچون سلسله سلطان‌علی‌شاهی را حق دانسته و «ملا سلطان» را واصل به طور چهارم قلب می‌داند؛ درحالی که «ملاسلطان»، غیر از سلسله خویش را حق نمی‌دانست و کسانی را که با غیر از او بیعت می‌کنند را کافر دانسته است؛ پس از منظر «ملا سلطان» اقطاب ذهبیه، همچون کفار هستند.
صلح کل

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعتقادات و ادعاهای صوفیان، انسان دوستی و محبت عمومی به تمام بشریت است که از آن، به «صلح کل» تعبیر می‌کنند. این صوفیان، با وجود اختلاف مذاهب، هیچ عقیده‌ای را غلط ندانسته و تمام انسان‌ها اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و ... را به یک چشم دیده و به گفته خودشان، تعصّب بر فرقه‌ای ندارند.

دکتر «قاسم غنی»، مورخ و صوفی پژوه معاصر، در تعریف صُلح کل می‌نویسد: «در نظر عارف کامل، ادیان و مذاهب یکسان‌اند! و برای هیچ یک، ترجیحی قائل نیست؛ یعنی دیانت اسلام با بت‌پرستی یکسان است و «کعبه» و «میخانه» و «صمد» و «صنم» یکی است! و صوفی پخته، هیچ وقت، ناظر به این نیست که انسان پیرو چه مذهبی است یا صورت عبادت او چیست؟ زیرا به عقیده عارف، مسجد واقعی، قلب صاف و پاک است و خدا را فقط در قلب پاک باید پرستش کرد».[1]

پس صوفیان، طبق این آموزه که پذیرفته‌اند، بر روی مسلک خویش نباید تعصب داشته باشند و دیگر مسالک و شیوه‌های دیگر صوفیانه را حق می‌دانند.

جناب «منوچهر صدوقی سُها» در کتاب «صوفی صومعه‌ی قدس» یکی از ویژگیهای «محمدعلی حکیم» را «صلح کُل» بودن او دانسته و در این‌رابطه می‌نویسد: «بر خلاف رویّه و لو جزئیّه برخی از سلاسل، صلح کلّی می‌بود و بدان مقام فرا یاد می‌آورد که گاهی با من بنده بفرمود که: «ملّا سلطان (حاج ملّا سلطان محمد گنابادی سلطان علی‌شاه... دارنده تفسیر بیان السعاده) به شخصه واصل به طور رابع قلب می‌بوده است».[2]

طبق این گزارش، «محمدعلی حکیم» با داشتن چنین ویژگی‌ای، «ملا سلطان» را دارای مقام شهود و واصل به طور چهار قلب می‌داند؛ این در حالی است که «ملا سلطان گنابادی بر خلاف روحیه محمدعلی حکیم، مخالف «صلح کل» بود و فقط خودش را حق دانسته و دراین‌رابطه گفته است که: «این بیعتی که مریدان با من می‌کنند، همان بیعتی است که صدر اسلام با پیغمبر می‌کردند و بدون آن بیعت، کسی مسلمان نمی‌شد. حالا هم همین طور است؛ اگر کسی با من بیعت نکند، هرچه نماز و روزه به جا آورد، بی‌ثمر است و فرقی با کفار ندارد!»[3] در اینجا باید پرسید اگر «ملا سلطان» به درجه طور چهار قلب رسیده است، به استناد همین سخن، او دیگر سلسله‌های صوفیه از جمله سلسله صوفیه ذهبیه و به خصوص مراد و قطب «محمدعلی حکیم» که جناب وحیدالاولیاء باشد، باید با «ملا سلطان» و یا خلیفه اول بیعت کنند.

استاد مطهری در کتاب آزادی معنوی، عقیده به صلح کل‏ را خیانت به بشریت می‌داند و در آن مورد می‌گوید: «گمان نمى‏‌کنم از مردم محقق دنيا، باشد کسى که انسان‌ دوستى را به آن مفهومى تشريح کند که به آن «صلح کل» گويند».[4] در نتیجه باید گفت که «صلح کُل» از انحرافاتی است که با مبانی اسلامی سازگار نیست و طبق نظر عالمان دینی همچون استاد مطهری با مسلکی بودن انسان ناسازگار است.

پی‌نوشت:
[1]. تاریخ تصوف در اسلام، قاسم غنی، مترجم: حلمی، محمد مصطفی، مکتبة النهضة المصریة، قاهره،۱۹۷۰ میلادی، ص۴۲۹.
[2]. صدوقی سُها، منوچهر، صوفی صومعه‌ی قدس، مولی، ایران مصور، تهران، اول، 1389ش، ص۵۱.
[3]. کیوان قزوینی، عباسعلی، رازگشا، نشر راه نیکان، اول، ۱۳۸۶، ص۲۸۱.
[4]. مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، صدرا، تهران، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۶۷۳.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.