سلفیه
برخی القاء میکنند که اگر به زیارت قبور انبیاء و اولیاء بروید و از آنان درخواستی کنید، شرک و کفر محض است، در حالیکه هیچ یک از فرق و مذاهب اسلامی خصوصاً امامیه که در نوک تهمت اینان است، چنین نظری ندارد، بلکه زیارت قبور در حقیقت قرار دادن واسطه افرادی مانند انبیاء و اولیاء الهی و... نزد خداوند است و در برخی از آیات قرآن به عنوان تعظیم شعائر از آن نام برده و وارد گردیده است.
یکی از مباحث مهم در دین اسلام بحث امامت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است، که در میان فرق و مذاهب اسلامی مورد اختلاف است و هر مذهبی با استدلال و ادله قرآنی و روایی سعی دارد تا عقیده خود را اثبات کنند، اما آنچه مهم است این حقیقت است که کسی لیاقت این سمت را دارد که از هر جهت بر دیگران برتری داشته باشد و خدا و رسولش به آن امر کرده باشد.
سلفیه جهادی بر این باور است که اگر کسی به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اقرار کند، ولی با کفار و مشرکین همکاری داشته باشد، کافر است، چون مودت نسبت به آنان دارد و این موجب کفر است.
محمد سعید رمضان بوطی، یکی از علمای بزرگ دمشق در کتاب خود میگوید: اگر یک مسلمان خود را پیرو مذهبی معرفی کند که امروز به مذهب سلفیه خوانده میشود، بدون شک چنین شخصی بدعتگذار است.
سلفیه در صددند که خود را اصحاب حدیث معرفی کنند تا عقبه خود را به سلف برسانند. این در حالی است که سلفیه غیر از اصحاب حدیث است و با اصحاب حدیث در اعتقادات اختلافات اساسی دارد.
عقل به عنوان یکی از منابع شناخت در درک مفاهیم و مبانی مورد استفاده قرار میگیرد. این در حالی است که در یکی از شاخصههای اصلی در مبانی سلفیه، عقلستیزی و مخالفت با کارکردهای عقلی است. همین امر سبب شده است که سلفگراها در باب خداوند قائل به تشبیه و تجسیم گردند.
در روایات پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، فضایل اهل بیت به صورت روشن و هویدا بیان شده است، برخی از بزرگان سلفی که بغض اهل بیت، ریشه در مکتبشان دارد، چارهای در کتمان این حقایق ندارند؛ مثلاً روایتی که طبری در مورد زنانی که به کمال رسیدهاند را از قول او نقل میکنند، ولی قسمتی از آن را بدون اینکه کسی متوجه شود، حذف میکنند.
با برسی عملکرد وهابیت و آراء و عقاید ایشان به خوبی واضح و روشن است که رفتار ایشان هیچگونه شباهتی به اخلاق و رفتار شایستگان صدر اسلام نداشته و گویی اینان دین و مسلک جدیدی را پیروی میکنند، از این رو یکی از عالمان بزرگ دمشق در کتاب خود وهابیان را بدعتگزار میداند.
وهابیت با قدمتی که از دویست سال تجاوز نمیکند خود را پیرو سلف صالح میدانند ولی بزرگترین جنایات امروز بشریت را مرتکب شدهاند.
امروزه گروههای تکفیری سرزمین مسلمانان را دارالکفر مینامند. این اعتقاد به زمان خوارج بر می گردد، زیرا آنان نیز سرزمین اسلامی را دارالکفر مینامیدند.
سلف در نزد مسلمانان به معنای گذشتگان صالح است و ابن تیمیه معتقد است صحابه، تابعین و تابع تابعین از منابع شریعت هستند؛ اما در عمل ابن تیمیه دوگانگی وجود دارد، که ناشی از این است که او خود معتقد به سلفیت نیست، بلکه به بهانه سلفیت و تمسک به عمل صحابه میخواهد عقاید باطل خود را منطقی جلوه داده و به همه بقبولاند.
عبدالله عزام فلسطینی از شخصیتهای برجسته سلفی جهادی است. وی با نوشتن کتاب و مقالات، تأثیر زیادی بر افکار جریانهای سلفی داشته و دارد. عبدالله عزام، اولین شخصی است که اصطلح سلفیه جهادی را بر تفکر جهادی نامید.
سلفیه وهابی، مدعی تکفیر بسیاری از مسلمانان هستند. آنان با استناد به قاعده «من لم یکفر الکافر فهو کافر» معتقدند هر کسیکه کفار را تکفیر نکند، او نیز کافر است. یعنی اگر مسلمانی نماز نخواند، کافر است و کسیکه چنین فردی را تکفیر نکند، او هم کافر است. این قاعده با روایاتی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) سازگاری ندارد.
سلفیه درباری نام دیگر وهابیت است. وهابیت امروزه در قالب گروه جامیه نیز تشخص یافته است که رهبر این گروه، «ربیع المدخلی» است. «ربیع مدخلی» با برداشتن علم وهابیت، به شدت در مقابل دیگر اندیشمندان اهلسنت همچون سید قطب قد عَلَم کرده و مبنای توحیدی سید قطب را به چالش کشانده است که با این کار خط بطلان بر افکار خود کشیده است.