دجال بصره
جریان احمدبصری یکی از جریانهای خطرناکِ درون شیعی است که در دهههای اخیر ظهور و بروز کرده است؛ این جریان دارای نقشه راه و سناریویی از پیش تعیین شده است. این فرقه با سوء استفاده از اعتقادات مهدوی و روحیه منجیگرایی مردم سعی دارد، ایجاد اختلاف و فتنه کرده و انحرافاتی در کشورهای شیعی بوجود بیاورند.
اتباع احمد بصری میگویند؛ حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) نبوت خودش را از راه نص عیسی مسیح (علیهالسلام) اثبات کرد و از آن طرف اثبات نبوت حضرت عیسی (علیهالسلام) برای ما مسلمانان وابسته به اثبات حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) و قرآن است و با کلام آنهاست که نبوت حضرت عیسی (علیهالسلام) اثبات میشود که این دور است و دور باطل است.
یکی از راههای تشخیص مدعی راستین، عدم تضاد و تناقض کلام وی با حکم عقل و حکمت است. احمد بصری بارها کلام او در تضاد با حکم عقل بوده است. وی میگوید: «بلعم باعورا پیامبری بود که واسطه گناه به سگ هار تبدیل شد!» و حال آنکه نه تنها هیچ دلیلی برای حرف او نیست بلکه کلام وی خلاف حکمت و حکم عقل است. به خاطر همین اسناد است که اتباع او زیر بار مناظره نمیروند و فرار را در مناظرات بر قرار ترجیح میدهند.
هرچند که قیام زید بن علی (علیهالسلام) در زمان امام صادق (علیهالسلام) اتفاق افتاد، اما زمزمه قائم بودن و مهدی بودن زید از زمان امام باقر (علیه السلام) مطرح بوده و همواره آن حضرت مردم را از این باور اشتباه برحذر میداشت. لذا آن قائمی که مردم آن زمان به سوی او توجه داشتند کسی نبود جز زید بن علی (علیهالسلام).
در روایتی که ناظم العقیلی در توجیه تطبیق دجال به حیدر مشتت آورد است، او را دجـال پـس از امـام مهـدی (علیهالسلام) معرفـی میکنـد در حالیکـه حیـدر مشـتت در اوایـل سـال (2007م) کشـته شـد و حـال آنکـه هنـوز امـام مهـدی (علیهالسلام) بـه همـراه عیسـی بـن مر یـم (علیهالسلام) ظهور نفرموده اسـت. لذا با کشـته شـدن حیـدر مشـتت، تطبیـق و توجیـه ناظـم العقیلـی باطـل میگردد.
احمدبصری و به تبع آن پیروانش برای چندمین بار احادیث مهدوی را به نام خود نسب کرده و مدعیاند این احادیث در شأن احمد بصری است. متاسفانه این فرقهی دجال جوانان نا آگاه و کم اطلاع را با احادیثی که ضعف سند دارد یا مشتبه است را اغفال کرده و از مسیر مهدویت دور میکنند.
آمد در پیج و گفت؛ شما یک جا بیاورید گه گفته باشد احمد الحسن امام سیزدهم است! گفتم: من دو مورد به شما آدرس خواهم داد که این فرقه قائل است احمد بصری امام سیزدهم است. گفت: آدرس نه. آدرسهای شما همیشه غلط است. جواب دادم؛ عکس از خود کتاب برای شما میآورم، میتوانید مشاهده کنید.
احمد بصری رفع شبهه و شک را به این سه نشانه نسبت داده و حال آنکه روایت به صراحت میفرماید: اگر این چهار نشانه اول برای مردم شک و شبهه ایجاد کرد و امر مشتبه شد (فإن اشکل علیکم) صیحه (صوت آسمانی) که به اسم امام زمان و امرش زده میشود برای شما مشتبه نخواهد شد.
برفرض که این روایت صحیح باشد این قول ابن عربی، از جمله اقوال مورد استدلال علماء شیعه در منکوب نمودن اهلتسنن است؛ چراکه مراد از فقهاء در این سخن، فقهاء غیر شیعی و اهل ظن و قیاس هستند و نه آنانی که پیرو ادله شرعیه هستند. همانطور که مرحوم نمازی بدین سخن تاکید دارد.
احمد بنا بر گفتهی خودش نه تنها در علوم و فنون دانشگاهی بی اطلاع بوده و تحصیل کرده است، بلکه نسبت به علوم دینی، بی اطلاع بوده و برای یادگیری به نجف رفته تا تحت تعلیم و تربیت علمای حوزه قرار بگیرد؟! حال سوال از احمد میپرسیم: ادعای امامت و حجت بودنتان چگونه با تحصیل علم سازگار است؟ این تناقض را چگونه حل میکنید؟
در کتاب جواب المنیر یک شخصی از اتباع احمد بصری به نام ابوعلی از وی سؤالی میپرسد؛ اما احمد البصری در جواب به این سؤال هیچ جوابی نمیدهد و سکوت میکند! اما در روایات یکیاز خصوصیتهای شناخت امام را جوابدهندهی به سوالات میدانند. حال دلیل سکوت دجال بصره به این سؤال چیست؟!