درماندگی اتباع احمدالحسن در طعن بر علما
کوتاه نوشته:
از جملهی روایاتی که اتباع احمدالحسن بر مذمت علماء میآورند، روایت؛ «هنگامیکه این امام مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) خروج کند هیچ دشمن ویژهای جز فقهاء نخواهد داشت چراکه برایشان ریاست و برتری بر دیگران نخواهد بود... پس اگر شمشیر به دست مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) افتد، فقهاء فتوا به قتلش میدهند!» [مستدرک سفینة البحار، ج 2، ص 142]
اولا: این خبر را مرحوم نمازی از کتاب پرخطا و مملو از روایات دروغین و نادرست و تفسیرهای ناروا به نام «مجمع النورین» ابوالحسن مرندی نقل نموده که در عصر قاجاری نوشته شده است؛ کتاب مهدوی شیخ مرندی به کلی آغشته به وضع سیاسی زمانش بوده و همو درصدد همخوانی اخبار آخرالزمان بر اوضاع معاصرش گردیده و برخی از اخبار منتسب به اهلبیت (علیهالسلام) که شاذ و با واژگانی نایاب و بیهویت و اغلب بیسند و دروغین بودند را در کتابهایش نقل و بر اوضاع سیاسی زمانش در رابطه با مشروطهخواهی مطابق نموده است. از این رو روایات فراوانی در کتب مهدوی شیخ مرندی موجود است که ساختگی و یا با تغییر الفاظ و محتوا بیان شده است. و از جمله همین انتساب دروغین این خبر به امام صادق (علیهالسلام) که هیچ سندی برای این خبر منتسب به آن حضرت از کتب گذشتگان نیست و تنها آورنده آن شیخ مرندی است. از این رو انتساب این خبر به امام صادق (علیهالسلام) درست نیست. ثانیا: این خبر، در حقیقت سخن ابن عربی یکی از بزرگان اهل تصوف میباشد که دارای کجرویهای گوناگونی بوده و عجیب که ابوالحسن مرندی سخن ابن عربی صوفی را به رهبر مذهب شیعه چسبانده است. پس از گفتار پیشین برای اولین بار در فتوحات مکیه ابن عربی عنوان گردیده است. [فتوحات مکیه، ج 3، ص 336]
مطلب تفصیلی:
زمانیکه با اتباع احمدالحسن بصری بحث میکنیم، روایاتی را در مذمت علمای آخرالزمان میآورند؛ از جملهی آن روایات این است: «هنگامیکه این امام مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) خروج کند هیچ دشمن ویژهای جز فقهاء نخواهد داشت چرا که بر ایشان ریاست و برتری بر دیگران نخواهد بود.... پس اگر شمشیر به دست مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) افتد، فقهاء فتوا به قتلش میدهند!»[1]
در پاسخ باید بگوییم اولا: این خبر را مرحوم نمازی از کتاب پرخطا و مملو از روایات دروغین و نادرست و تفسیرهای ناروا به نام «مجمع النورین» اثر ابوالحسن مرندی نقل نموده که در عصر قاجاری نوشته شده است؛ کتاب شیخ مرندی به کلی آغشته به وضع سیاسی زمانش بوده و همو درصدد همخوانی اخبار آخرالزمان بر اوضاع معاصرش گردیده و برخی از اخبار منتسب به اهلبیت (علیهالسلام) که شاذ و با واژگانی نایاب و بیهویت و اغلب بیسند و دروغین بودند را در کتابهایش نقل و بر اوضاع سیاسی زمانش در رابطه با مشروطهخواهی مطابق نموده است. از این رو روایات فراوانی در کتب مهدوی شیخ مرندی موجود است که ساختگی و یا با تغییر الفاظ و محتوا بیان شده است.[2] و از جمله همین انتساب دروغین این خبر به امام صادق (علیهالسلام) که هیچ سندی برای این خبر منتسب به آن حضرت از کتب گذشتگان نیست و تنها آورنده آن شیخ مرندی است. از این رو انتساب این خبر به امام صادق (علیهالسلام) درست نیست.
ثانیا: این خبر، در حقیقت سخن ابن عربی یکی از بزرگان اهل تصوف میباشد که دارای کجرویهای گوناگونی بوده و عجیب که ابوالحسن مرندی سخن ابن عربی صوفی را به رهبر مذهب شیعه چسبانده است. پس از گفتار پیشین برای اولین بار در فتوحات مکیه ابن عربی عنوان گردیده است.[3] علمای شیعه نیز این سخن ابن عربی را از آنروی که در مخالفت فقهاء سنی مذهب و در اثبات باور مهدویت نوشته است، در کتب خویش و همگی فقط به نقل از ابن عربی آوردهاند و هیچیک از علمای قابل اعتماد شیعی متذکر نشدهاند که این گفتار از امام صادق (علیهالسلام) نیز نقل گردیده است.[4]
ثالثا: با دقت در متن این قول دیده میشود که صدور آن از جانب امام صادق بعید است؛ چرا که در ادامه این کلام آمده است: «اگر شمشیر بدست مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) باشد پس فقهاء به قتلش فتوا دهند و لکن خداوند مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) را با شمشیر و کرمش ظهور بخشد تا آنان از سر آز و ترس، حکم مهدی (عجّلاللهتعالیفرجه) را بیآنکه ایمان آورند، بپذیرند؛ همانطور که حنفیان (اتباع ابوحنیفه) و شافعیان (اتباع شافعی) در امور اختلافی چنین بودند. پس ما شنیدهایم که ایشان در سرزمینهای عجم به جان هم افتادهاند و کشتگان فراوانی بین ایشان بوده است.»[5] اهل علم مطلع هستند که اساسا فرقه شافعیه بعد از شهادت امام صادق (علیهالسلام) و بلکه در دوران امامت و حیات امام رضا (علیهالسلام) پدید آمد و درگیریهای شافعیان و حنفیان به تاریخ ما بعد امام رضا (علیهالسلام) برمیگردد. پس انتساب این قول به امام صادق (علیهالسلام) از این بابت نیز باطل است. رابعا: برفرض که این روایت صحیح باشد این قول ابن عربی، از جمله اقوال مورد استدلال علماء شیعه در منکوب نمودن اهلتسنن است؛ چراکه مراد از فقهاء در این سخن، فقهاء غیر شیعی و اهل ظن و قیاس هستند و نه آنانی که پیرو ادله شرعیه هستند. همانطور که مرحوم نمازی بدین سخن تاکید دارد.[6]
پینوشت:
[1]. مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی، نشر اسلامی، جامعةمدرسین، قم، ج2، ص 142.
[2]. رجوع کنید به مقالات رسول جعفریان و سایر محققین در تحلیل و بررسی کتب شیخ ابوالحسن مرندی.
[3]. فتوحات مکیه، ابن عربی، موسسه آل البیت (علیهالسلام) لاحیاءالتراث، ج3، ص 336.
[4]. الاربعین، محقق بحرانی، نشر محقق، قم، ص 230.
[5]. فتوحات مکیه، ابن عربی، موسسه آل البیت (علیهالسلام) لاحیاءالتراث، ج3، ص 336.
[6]. مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی، نشر اسلامی، جامعةمدرسین، قم، ج2، ص 143.
برای اطلاع بیشتر به؛ خورشید فقاهت، اکبر بیرامی مراجعه کنید.
افزودن نظر جدید