اعتقادات شیخیه

11/03/1396 - 00:33

وجوب معرفت امام زمان در هر عصر، از مشهورترین احادیثی است که منابع شیعه و سنّی به آن تصریح دارند. اما در این میان، پیشوای شیخیه‌ی کرمان، تفسیر بی‌سابقه‌ای از این روایت مشهور ارائه داده و امام زمانِ در روایات را همان رکن رابع معرفی نموده است. این در حالیست که با ملاحظه‌ی تمامی تعابیر در روایات، ادعای کریم خان از اساس رد می‌گردد.

11/02/1396 - 22:35

پیشوایان مسلک شیخیه‌ی کرمان، بر خلاف توقیعات امام زمان (عج) در نفی نیابت خاصه در دوران غیبت کبری، ادعای وجود نیابت خاص را برای ایشان دارند. این در حالیست که با توجه به ادعای پیشوایان شیخی، اساساً چه نیازی به وجود باب خاصی (که غایب است و شناخت او هم غیرممکن است و حتی بر فرض امکان بر ما لازم نیست)، برای امام زمان (عج) وجود دارد؟!

11/02/1396 - 22:33

پیشوایان شیخیه‌ی کرمان معتقدند که در عصر غیبت کبری، نایبان خاصی برای امام زمان وجود دارند. این ادعا در حالیست که: امام زمان صراحتاً هرگونه ادعای نیابت خاص را در زمان غیبت کبری رد فرموده و مردم را به نایبان عام خود مراجعه داده‌اند. بعلاوه، این ادعای بی‌دلیل پیشوایان شیخی مسلک، زمینه را برای مدعیان دروغین نیابت و مهدویت فراهم ساخت.

11/02/1396 - 10:27

سران مسلک شیخیه معتقدند که امام عصر (عجّل الله فرجه) در مکانی غیر از این عالم دنیا زندگی می‌کند و هرگاه بخواهند به اقالیم شیعه بیایند، خود را به شکل یکی از اهالی این عالم نشان می‌دهند. اما این ادعای شیخ در حالیست که او هیچ گونه دلیلی بر ادعای خود نداشته و از طرفی با این ادعای خود زمینه‌ی پیدایش مدعیان دروغین مهدویت را فراهم ساخته است.

11/02/1396 - 08:55

پیشوایان شیخیه با نقل روایتی از امام علی (علیه السلام) در ماجرای ایمان آوردن طبیبی یونانی، به اثبات رکن رابع به عنوان اصل چهارم دین می‌پردازند. این در حالیست که حتی پیشوایان شیخی، اثبات اصول دین را از عهده‌ی نقل خارج دانسته‌اند. بعلاوه، موارد بسیاری به عنوان شرط ایمان بیان شده‌اند که بی‌شک هیچ‌کدام را به عنوان اصل دین نمی‌توان برشمرد.

11/01/1396 - 15:43

اجماع مذهب حقه‌ی شیعه بر آنست که اصول دین و مذهب عبارتند از: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت. این در حالیست که گروهی از مسلک شیخیه، از عدل و معاد به عنوان اصول دین نام نبرده و در عوض، اصل دیگری به نام «رکن رابع» به اصول دین افزوده‌اند. حال آن‌که در هیچ آیه و روایتی حتی به مسئله‌ی رکن رابع، اشاره هم نشده است!

11/01/1396 - 13:58

بنابر اعتقاد مذهب حقه‌ی شیعه «توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت»، به عنوان پنج اصل دین و مذهب به شمار می‌آیند. این در حالیست که پیروان شیخیه، در تعداد اصول دین دچار اختلاف شده‌اند. همچنان که رهبران شیخیه‌ی کرمان، اصول دین را چهار دانسته و پیروان شیخیه‌ی آذربایجان بر آن‌ها تاخته و نظر شیخ احسایی را در رابطه با اصول دین، پنج می‌دانند.

10/30/1396 - 00:50

شیخ احمد احسایی در آثار خود، مطالب غلوآمیزی در خصوص جایگاه معصومین (علیهم السلام) ذکر کرد و صراحتاً وجود موجودات را صادر از وجود ائمه (علیهم السلام) می‌داند. این در حالیست که نه تنها هیچ‌کدام از معصومین (علیهم السلام) برای خود چنین مقامی قائل نشده؛ بلکه با کسانی که این‌گونه صفات را به ایشان می‌دادند، به شدت برخورد می‌نمودند.

10/26/1396 - 22:24

کاظم رشتی مدعی است که اهل‌بیت (علیهم السلام) حامل ربوبیت الهی هستند. این در حالیست که صفات ذاتی خداوند، عین ذات اوست و نمی‌توان آن‌ها را به غیر نسبت داد. بعلاوه، ربوبیت و الوهیت ملازم هم هستند و هرکه ربّ باشد، إله و پرستیدنی است. بنابراین ادعای ربوبیت برای غیرخدا ممکن نیست. همچنین، این اعتقاد، چه تفاوتی با قول به تثلیث در مسیحیت دارد؟!

10/26/1396 - 22:23

شیخ احمد احسایی در شرح زیارت جامعه‌ی کبیره خود، گناه شیعیان را حقیقتاً بر عهده‌ی معصومین (علیهم السلام) دانسته و به توجیه آیه‌ی قرآن در رد ادعای خود پرداخته است. این در حالیست که: 1. لازمه‌ی این حرف، نسبت دادن گناه به اهل‌بیت (علیهم السلام) است 2. گناه، حاصل عمل اختیاری هر انسان است و جز خود گناه‌کار کسی مقصّر نیست.

10/26/1396 - 07:29

پیشوای شیخیه کرمان در خصوص ویژگی جسمی پیامبر اسلام، مدعیست جسم حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) از جنس نور بوده و قابلیت عبور نور را داشته است. این در حالیست که: 1. در این خصوص تنها دو روایت وجود دارد که از جهت سند ضعیف‌اند و قابل اعتماد نیستند 2. اگر پیامبر موجودی متمایز از انسان‌ها بود، نمی‌توانست الگویی برای دیگران باشد.

10/26/1396 - 00:36

پیشوایان شیخیه معتقدند که پیامبر، جسمی غیرقابل دیدن داشته و همچون روحی منجمد بوده است. این درحالیست که: 1. اگر چشم‌ها نمی‌توانستند پیامبر را ببینند، پس مردم چه می‌دیدند؟ 2. اگر قرار می‌بود جسم پیامبر این‌گونه باشد، پس بهتر نبود ملائکه به جای ایشان فرستاده شوند؟ 3. قرآن صراحتاً پیامبر را در مسائل بشری مانند دیگر انسان‌ها معرفی می‌کند.

صفحه‌ها