برداشت شیخیه از روایت ایمان آوردن طبیب یونانی!

  • 1396/11/02 - 08:55
پیشوایان شیخیه با نقل روایتی از امام علی (علیه السلام) در ماجرای ایمان آوردن طبیبی یونانی، به اثبات رکن رابع به عنوان اصل چهارم دین می‌پردازند. این در حالیست که حتی پیشوایان شیخی، اثبات اصول دین را از عهده‌ی نقل خارج دانسته‌اند. بعلاوه، موارد بسیاری به عنوان شرط ایمان بیان شده‌اند که بی‌شک هیچ‌کدام را به عنوان اصل دین نمی‌توان برشمرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان مسلک شیخیه‌ی کرمان بر خلاف مسلمانان عامه و خاصه، با حذف اصل معاد و عدل از اصول دین و اضافه نمودن اصلی به نام رکن رابع (اعتقاد به شیعه‌ی کامل یا وجود نائبی خاص برای امام زمان)، تعداد اصول دین را چهار می‌دانند. از این‌رو یکی از تعابیری که پیشوایان مسلک شیخیه‌ی کرمان در خصوص وجود رکن رابع بیان می‌کنند، «ولایت اولیای الهی» است.
همچنان که آنان با نقل روایتی از امام علی (علیه السلام)، در ماجرای ایمان آوردن طبیبی یونانی نزد ایشان، به او فرمودند: «به وحدانیت، جود و حکمت خدا شهادت بده و این‌که پیامبران اولیای خدایند و مؤمنینی که با تو (در آن‌چه به تو تکلیف کردم) شریک‌اند، بهترینِ اُمّت محمّد (صلّی الله علیه و آله) و خالص شیعیان علی (علیه السلام) هستند». از این‌رو محمد کریم خان ذیل این روایت گفته است: «در این حدیث، ولایت اولیای الهی، رکن رابع شروط ایمان قرار داده شده است».[1]
اما در پاسخ به این ادعای پیشوایان شیخی می‌بایست گفت:
اولاً: جای تعجب است که پیشوایان شیخی با آن‌که اصول دین را از مباحث فکری و عقلی می‌دانند، برای اثبات ادعای خود در مسئله‌ی رکن رابع، به روایت استناد نمودند!
ثانیاً: با مراجعه به آیات و روایات [2] درمی‌یابیم که شروط دیگری نیز برای ایمان بیان شده که حتی به اعتقاد شیخیه، هیچ‌کدام به عنوان اصول دین به شمار نمی‌آیند؛ همچنان که در قرآن می‌خوانیم: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ [انفال/3-2]؛ مؤمنان حقیقی آنانند که چون ذکری از خدا شود دل‌هاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آن‌ها تلاوت کنند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می‌کنند؛ آنان که نماز را به پا می‌دارند و از هرچه روزی آن‌ها کرده‌ایم انفاق می‌کنند». بنابراین با توجه به آیه، آیا «لرزان شدن دل هنگام تلاوت قرآن»، «اضافه شدن ایمان هنگام تلاوت قرآن»، «توکل بر خدا در تمامی امور»، «اقامه‌ی نماز» و «انفاق در راه خدا» را می‌بایست به عنوان اصول دینِ پنجم، ششم، هفتم و... برشمرد؟!

پی‌نوشت:
[1]. محمد کریم خان کرمانی، ارشاد العوام، کرمان: چاپخانه‌ی سعادت، بی‌تا، ج 4، ص 212.
[2]. ر.ک: محمدمهدی ری‌شهری، میزان الحکمه، قم: مکتبه الأعلام الإسلامی، 1404 ق، ج 1، ص 342-299.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.