اشو
عرفان اوشو ازجمله مکاتب عرفانی لذتگرا و لذتجوست که انسان را به بهرهوری از دنیا و لذات جسمانی، مانند لذت جنسی، رقص و پایکوبی، سرور و شادی و… دعوت کرده، و لذتجویی را پُلی برای رسیدن به رشد و کمال میداند.
پس از انقلاب، دشمنان ایران اسلامی برنامه های مختلفی برای از بین بردن نظام چیدند یا طرح ریزی کردند. از جمله برنامه ها، سست کردن بنیان خانواده و ارزش های موجود در بین خانوادهاست. فرقه ها و رهبران مکتب های انحرافی بهترین سرباز برای پیاده سازی این نوع تفکرات است.
دین مبین اسلام، از طرفی آمیزش جنسی زوجین را از سنتهای مورد تاکید قرار داده و آن را تنها راه برای ارضای صحیح غریزهی جنسی بر میشمارد و از این طریق روش کلیسا را مخدوش میسازد، و از طرف دیگر بر رعایت اعتدال در آن تأکید میورزد و با این کار اندیشهی جنسی غرب را مردود میداند.
خدای عالمیان و خالق همه موجودات، وجود مطلق و کمال مطلق بوده که هیچگونه عیب و نقصی در او قابل تصور نیست. وجود بیهمتایی که قادر به انجام هر کاری بوده و به احوالات همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است؛ خداوند شنوا و بینا است، دارای اراده و اختیار است ولی نه مثل مخلوقات؛ خدای مطلق وجود پایدار داشته و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهای عالم است.
یکی از ویژگیهای مهم و اصلی ادیان، مبارزه با هوا و هوسهای شیطانی و مقابله با اعمالی است، که انسان را از خدا دور میکند. به همین دلیل بسیاری از کسانی که آموزههای ادیان را تقبیح کرده و به آنها حملهور شدهاند، افرادی بودهاند که با لذت پرستی به صورت مطلق و بدون هیچ قید و بندی موافق بوده و طرفداران خود را نیز تشویق به اعمال ناشایست میکردند.
نداشتن نظم منطقی و ثبات در گفتار یکی از اشکالاتی است که به کلام اشو وارد است. نامفهوم بودن مطالب و تغییر مداوم نظریهها و نداشتن نظم منطقی و ثبات در گفتار، همان چیزی است که خود اشو به آن اذعان کرده است: «ارثیهای واقعا وحشتناک برای محققان به جا گذاشتهام؛ از حرفهای من چیزی نخواهند فهمید!»
اشو، با توجه به روحیه عصیانگری و ستیزه جویانهاش، بدون هیچ مبنایی متقن و داشتهی علمی، باورها و اعتقادات مردم را پندارهایی مرده و بیروح تلقی کرده و میگوید: «پس تو باید عصیان کنی. عصیان علیه تمام چیزهایی که به تو آموختهاند. تو باید علیه هر چیز و همه چیز عصیان کنی.»
با توجه به انواع متعدد عشق، مشخص میشود که اولا مراد و منظور اشو از عشق، داخل در هیچکدام از اقسام مذکور نیست و حتی آنرا در چارچوب عشق طبیعی حیوانی نیز نمیتوان قرار داد؛ چراکه اهداف ایندو کاملا متمایز و متفاوتند. ثانیا عشق با تمامی انواعش، چنین جایگاهی را ندارد که بتواند هدف غایی انسان بوده یا قطبی جایگزین در برابر خداوند متعال باشد.
کجفهمی و برداشتهای غلط و سلیقهای از مسائل دینی و مذهبی، از شاخصههای مشترک رهبران معنویتهای نوظهور و غیردینی است. اوشو به عنوان یکی از مدعیان و رهبران معنویتهای انحرافی، با حمله کردن به ادیان به دنبال تصویری خشک و جمودگرایانه از دین است. اومیگوید:«مذاهب با هر چیزی که انسان میتواند از آن لذت ببرد، مخالفاند. این به نفع آنها است که انسان را مفلوک و بدبخت نگه دارند و هر نوع امکان برای یافتن آرامش و نشاط و رضایت خاطر (اینکه بهشت برین را هماینک، همینجا بیابی) را از دستش بگیرند.»
واقعا جای تعجب است از کسانی که به حرفهای اشو باور دارند. چرا از خود نمیپرسند طبق منظور اشو، نباید به چیزی باور داشت، ما چرا حرفهای او را باور میکنیم؟ اصلا او چرا به حرفهای خود باور دارد؟ اینها سؤالاتی است که باید پرسید!
انسانیت از خداشناسی نمیتواند جداگردد. یا خداشناسی است و یا سقوط در حیوانیت و منفعت پرستی و سبُعیت و درندگی. منفعت پرستی به معنی واقعی کلمه یعنی اینکه آدمی واقعاً بنده شهوت و شکم بوده باشد. یا باید بنده خدا بود و یا بنده شکم و جاه و مقام و پول و زر و زیور، راه سوم ندارد.
یکی از سران معنویتهای کاذب به نام اشو در آموزههای خود با تشکیل خانواده مقابله و مخالفت کرده است؛ در حالی که خانواده به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی و منشأ فرهنگها و تمدنها در تاریخ بشر بوده است. از اهداف تشكيل خانواده از منظر اسلام میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد: 1. تولید و حفظ نسل، 2. پيشگيري از روابط ناسالم جنسي، 3. ايجاد آرامش روحی، اخلاقی و فكری، 4. شكل دهی به هويت اجتماعی.
گفتید اشو اشخاصی را به حقیقت رسانده است؛ ما رسیدن شخص به چیزی را از اساس نفی نمیکنیم؛ بلکه سوال ما این است که چه چیزی کشف شده؟ آیا واقعا حقیقت است یا جهل مرکب؟ وقتی که خود اشو میگوید: «هزارو يك بار خودم را نقض مي كنم» یعنی که به حقیقت نرسیده است آنوقت چطور ممکن است مکتب کسی که خودش به حقیقت نرسیده یا شک دارد رسیده یا نرسیده اشخاصی را به حقیقت برساند؟
زمانیکه این تصویر را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم؛ یکی از اعضا کامنت گذاشت: کسیکه نتواند بر شهوت جنسی غلبه کند در منجلاب درگیری ذهنی است، این طرز فکر که غیرقابل مهار است به دلیل سستی وجود میباشد و این فرد لیاقت تصمیمگیری ندارد! اما به او پاسخ دادم...