طرح عشق مجازی به عنوان هدف غایی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی موضوعات در قالب فرقههای نوظهور بروز و ظهور زیادی دارند. مسائلی مثل عشق، عقل، کائنات و غیره از موضوعاتی هستند که در بعضی مکاتب بسیار به آن پرداختند. عشق در عرفانهای نوظهور موضوعی است که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت. معرفی عشق به عنوان هدف و مقصد غایی انسان، از نظریههای مهم مکتب اشو است که برای اثبات این مدعا از روشهای ناکارآمد بسیاری بهره میبرد. هرچند اشو عشق را تعابیر گوناگون تعریف کرده و معنا و مراد واحدی از آن ارائه نکرده است؛ اما باتوجه به سخنان وی، منظور از بیان مسئله عشق، معرفی عشق شهوانی و لاابالیگری، به عنوان قطبی جایگزین برای خداوند متعال و رسیدن به آن به عنوان هدف نهایی انسان است.
از دیدگاه اسلام، عشق حقیقی یکی از عالیترین حالات انسان عارف و از مبانی و اصول بسیار مهم عرفان به شمار میرود که به عنوان یکی از مواهب خداوند به انسان میباشد.[1] عارفان و فیلسوفان عشق را به اقسام مختلفی تقسیم کردهاند؛ اما در مجموع و در تقسیمبندی کلی، عشق را دو قسم میدانند؛
الف) عشق حقیقی: همان عشق به خداوند است. این نوع از عشق، زمانی محقق میشود که به طمع بهشت یا ترس از دوزخ نباشد؛ بلکه صرف تصور جمال و کمال حضرت حق باشد. کمال عشق به خدا این است که تمام دل به خدا تعلق گیرد و جان انسان از تمایل به غیرخدا پاک شود.
ب) عشق مجازی: عشق دامنهی وسیعی دارد و منحصرا به عشق انسان به انسان اطلاق نمیشود؛ بلکه عشق ورزیدن به هرگونه معشوق، غیر از ذات احدیت، مَجاز نام دارد. بنابراین، عشق مجازی تنوعی به انواع معشوق دارد. نظیر عشق انسان به مناظر طبیعی، زن و فرزند، مال و سرمایه، زیبایی و جمال، شهرت و محبوبیت و... . در عشق مجازی، عاشق همیشه انسان است؛ ولی معشوق در همه موارد لزوما انسان نیست.
انواع عشق مجازی عبارتند از:
عشق عقلی: عشق عقلی در اصطلاح فلاسفه، عشقی است که مبدأ آن توجه به ذات حق تعالی و مخصوص مقربان درگاه او است. عشق عقلی از سیر عقل کل در جوار نفس ناطقه در عالم ملکوت پدید میآید، از لوایح مشاهده جبروت. عشق عقلی، به کمال و حسن معنوی تعلق میگیرد(به اولیای حق و فضایل ایشان که متصل به عالم جبروت و فوق آن هستند). منشأ آن محبت به کمال مطلق و زیبایی صرف و تجلیات آن است که محل آن قلب و دل است، مربوط به اولیای حق و اهل معرفت و بیزوال است.[2]
عشق روحانی: این عشق به مطلق زیبایی تعلق میگیرد و منشأ آن محبت به کمال و زیبایی است که توأم با لذت عقلانی است. در اینجا عاشق، معشوق را به جهت زیبایی و کمال او خواستار است، نه به جهت نفع خود.
عشق طبیعی نفسانی: این عشق به زیبایی صورت و ظاهری محبوب(با قطع نظر از جهت شهوانی) و به جهت اعتدال و حسن تألیف و ترکیب زیبای آن تعلق میگیرد. منشأ این نوع عشق فطرت زیبایی دوستی انسان است و مربوط به قوهی درک زیبایی نفس انسان و عاطفه است. در این نوع عشق، زیبایی ظاهری معشوق، مطلوب عاشق است.
عشق طبیعی حیوانی: عشق حیوانی در مقابل عشق عفیف است که غرض عمدهی آن اطفای شهوت حیوانی است. شیخ الرئیس درباره این نوع عشق میگوید: «در این عشق که صورت نیکو را به جهت لذت حیوانی [جنسی] دوست داشته باشند، این عشق مضر به نفس ناطقه است؛ چرا که اقتضای نفس ناطقه پرداختن به کلیات است و شأن کلیات نیز ابدیت و فراگیری است»[3] لذا چنین عشقی مستحق لوم و ملامت است. استاد مطهری نیز در مورد چنین عشقی میگوید: «اینگونه عشقها به سرعت میآید و به سرعت میرود قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلتکش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود میبرد.»[4]
باتوجه به انواع متعدد عشق، مشخص میشود که اولا مراد و منظور اشو از عشق، داخل در هیچکدام از اقسام مذکور نیست و حتی آنرا در چارچوب عشق طبیعی حیوانی نیز نمیتوان قرار داد؛ چراکه اهداف ایندو کاملا متمایز و متفاوتند. ثانیا عشق با تمامی انواعش، چنین جایگاهی را ندارد که بتواند هدف غایی انسان بوده یا قطبی جایگزین در برابر خداوند متعال باشد.
پینوشت:
[1]. تذکرة الاولیاء، عطار نیشابوری، نشر زوار، ص 328.
[2]. حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، سعید رحیمیان، نشر المصطفی، ص 152.
[3]. رساله عشق، ابن سینا، بیدار، قم، نقل از کتاب حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، محمد حسین خلیلی، ص 140_141.
[4]. مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج16، ص 251.
افزودن نظر جدید