دین از منظر اشو

  • 1400/06/06 - 23:09
اشو، با توجه به روحیه عصیان‌گری و ستیزه جویانه‌اش، بدون هیچ مبنایی متقن و داشته‌ی علمی، باورها و اعتقادات مردم را پندارهایی مرده و بی‌روح تلقی کرده و می‌گوید: «پس تو باید عصیان کنی. عصیان علیه تمام چیزهایی که به تو آموخته‌اند. تو باید علیه هر چیز و همه چیز عصیان کنی.»
خدا در عرفان های نوظهور

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای این‌که انسان بتواند با هدف آفرینش که تأمین کننده سعادت همگانی است، هماهنگ شود، نیاز به طرحی جامع و منسجم دارد. اینجاست که نیاز به یک مکتب و شریعت، ضرورت خود را نمایان می‌کند. این طرح می‌بایست شامل: «خطوط اصلی و روش‌ها، بایدها و نبایدها، خوب‌ها و بدها، هدف‌ها و وسیله‌ها، نیازها، دردها و درمان‌ها، مسئولیت‌ها و تکلیف‌ها» بوده و برای تمامی ابعاد وجودی انسان برنامه داشته باشند.
سوال اصلی بحث این است که چنین مکتب و ایدوئولوژی را چه کسی قادر است طراحی و پی‌ریزی کند؟ آیا عقل فرد یا جمع قادر به این چنین کاری هست؟ آیا انسان می‌تواند با استفاده از مجموع تجارب و معلومات گذشته و حال خود، چنین طرحی را پی‌ریزی نماید؟ یا این‌که باید دستی فراتر از عقل بشری در میان باشد تا بتواند این طرح جامع را بدون هیچ نقص و عیبی در مسیر شریعت قرار دهد؟
قرآن کریم به این سؤال پاسخ گفته است و می‌فرماید: «افغیردین الله یبغون وله اسلم من فی السماوات و الارض»
بر اساس منطق این آیه از قرآن کریم و شهادت تاریخ، انسان قادر به طراحی برنامه‌ای جامع برای رسیدن به سعادت ابدی نیست؛ بلکه باید کسی برنامه زندگی او را ارائه کند که بر تمام زوایای زندگی او و موجودات عالم حاکم باشد.
شهید مطهری (رحمةالله‌علیه) می‌گوید: «انسان نمی‌تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان، زندگی سالمی داشته باشد و یا کاری مفید و ثمربخش برای بشریت و تمدن بشری انجام دهد. انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان، یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی در می‌آید که هیچ وقت از لاک منافع فردی خارج نمی‌شود، و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگی و در مسائل اخلاقی و اجتماعی نمی‌داند. انسان دائما با مسائل اخلاقی و اجتماعی برخورد می‌نماید و ناچار باید عکس العمل خاصی در برابر این‌گونه مسائل نشان بدهد. انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوسته باشد، تکلیفش روشن است، و اما اگر مکتب و آیینی تکلیفش را روشن نکرده باشد، همواره مردد و سردرگم خواهد بود. تنها ایمان مذهبی قادر است که انسان را به صورت یک مومن واقعی در آورد. هم خودخواهی و خودپرستی را تحت الشعاع ایمان و عقیده و مسلک قرار دهد، و هم نوعی تعبد و تسلیم در فرد ایجاد کند، به طوری که انسان کوچک‌ترین مسئله‌ای که مکتب عرضه می‌دارد، به خود تردید راه ندهد، و هم آن‌را به صورت یک شی‌ء عزیز و محبوب و گرانبها در آورد، در حدی که زندگی بدون آن برایش هیچ و پوچ و بی‌معنا باشد، و با نوعی غیرت و تعصب از آن حمایت کند.
گرایش‌های ایمانی_مذهبی موجب آن است که انسان تلاش‌هایی علی رغم گرایش‌های طبیعی فردی انجام دهد و احیانا هستی و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد. این در صورتی میسر است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد. تنها نیروی مذهبی است که قادر است به ایده‌ها تقدس ببخشد و حکم آن‌ها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد.»[1]
اشو، با توجه به روحیه عصیان‌گری و ستیزه جویانه‌اش، بدون هیچ مبنایی متقن و داشته‌ی علمی، باورها و اعتقادات مردم را پندارهایی مرده و بی‌روح تلقی کرده است. اشو همواره بر این مسئله تاکید می‌کند که «در شریعت، شما بیچاره می‌مانید؛ چون در کنار یک پیکر بی‌جان قرار می‌گیرد.»[2] و «پس تو باید عصیان کنی. عصیان علیه تمام یاوه‌هایی که دانشگاه‌ها، موعظه‌گران و سیاستمداران به تو آموخته‌اند. تو باید علیه هر چیز و همه چیز عصیان کنی.»[3]
توجه به اهمیت باورها و اعتقاداتی که از سوی اشو مورد هجمه قرار گرفته و تخریب شده‌اند، می‌تواند بهترین پاسخ برای نظرات بی اساس او باشد.[4]

پی‌نوشت:

[1]. مجموعه آثار شهید مطهری، استاد مطهری، نشر صدرا، ج2، ص 42.
[2]. آواز سکوت، اشو، انتشارات هودین، جواد سید حسینی، ص 80.
[3]. بگو آری، اشو، انتشارات هودین، ص 26.
[4]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، محمدی هوشیار، ذکری، ص 158.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.