فصاحت قرآن از نظر علی محمد باب

  • 1403/07/19 - 11:31

علی‌محمد شیرازی که اعتراف می‌کرد فصاحت، معجزه‌ی قرآن کریم است، در مواجهه با انتقادها به غلط‌گویی خود، قرآن کریم را نیز دارای غلط‌های ادبی می‌دانست. پیشوای بابیت بعدها مدعی شد نوشته‌های من غلط نیست و این ادبیات است که باید از نوشته‌های من برگرفته شود.

کتاب باب

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن کریم به عنوان معجزه بی‌نظیر حضرت محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله، همسو با تمامی علوم و به صورت فصیح نازل شده است. روشنیِ همسویی آیات الهی قرآن با علوم تا جایی است که حتی مخالفین و دشمنان اسلام (از جمله علی‌محمد باب پیشوای بابیت) نیز آن را قبول دارند.

علی محمد باب در آثارش اعتراف می‌کند که قرآن کریم در کمال فصاحت و بلاغت و به عنوان معجزه پیامبر خاتم صلّی‌الله‌علیه‌وآله نازل شده و اگر تمامی بشر جمع شوند نمی‌توانند مثل آن را بیاورند. او در این زمینه نوشته است: «در زمان نزول قرآن افتخار كل (مردم) به فصاحت کلام بود. از این جهت خداوند قرآن را به اعلى علو (بالاترین درجه) فصاحت نازل فرمود و او (آن) را معجزه رسول الله قرار داد و در قرآن خداوند اثبات حقیت (حق بودن) رسول الله و دین اسلام را نفرموده الا بآیات که اعظم بینات است و دلیل بر اعظمیت آن آنکه کل بحروف هجائیه (الفبا) تکلم می‌کنند و خداوند عالم کلمات قرآنیه را بشأنی (صورتی) نازل فرموده که اگر ما علی الارض (هرآنکس که روی زمین است) جمع شوند و بخواهند آیه در مقابل آیات قرآن بیاورند نمی‌توانند و کل (همه) عاجز می‌شوند».[1]

طبق این اعتراف پیشوای بابیت و بهائیت، خدای متعال قرآن کریم را با چنان فصاحت و بلاغتی نازل فرموده که پس از گذشت ۱۴ قرن از نزول آن هنوز کسی نمی‌تواند مانند آن را بیاورد.

اما اعتراف علی‌محمد باب به معجزه فصاحت قرآن کریم درحالی بود که جملات مثلاً وحیانی خود او پُر از غلط و اشتباهات ادبی بود. غلط‌های ادبی باب به قدری بود که ناچار شد اعترافات قبل خود را فراموش کند و مدعی شود آیات قرآن هم با ادبیات عرب ناسازگار است: «در آیات قرآن که به لسان قوم نازل شده در پاره‌ای از کلمات رعایت قوانین صرف و نحو متداول در لسان عرب ملحوظ نگردیده».[2]

آری! پیشوای بابیت که صراحتاً به اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت اعتراف کرده بود، برای توجیه غلط‌گویی‌های خود، در جایی فصاحت قرآن کریم را زیر سؤال برد و در جایی دیگر، قواعد ادبی را باطل و شیطانی خواند.[3]

پیشوای بابیت در جایی دیگر اساس ادبیات را زیر سؤال برده و گفته است که نوشته‌های من باید منبع دریافت ادبیات باشد: «اگر نکته‌گیری در اِعراب و قرائت یا قواعد عربیه شود، مردود است؛ زیرا که این قواعد، از آیات برداشته می‌شود نه آیات بر آنها جاری می‌شود و شبهه نیست که صاحب این آیات، نفی این قواعد و علم به آنها را از خود نموده، بلکه هیچ حجتی نزد اولی الالباب از عدم علم به آنها و اظهار این نوع آیات و کلمات اعظم‌ (بزرگ‌تر) نیست…»![4]

در پاسخ به این ادعا نیز باید گفت: از آنجا که زبان ابزاری برای فهماندن و انتقال مفاهیم در جامعه است، راهی جز نگارش و سخن گفتن بر اساس قواعد مشترک میان مردم نیست، اما اگر بنا شود هرکس بخواهد برای انتقال مفاهیم خود، الفاظ و قواعد جدیدی بتراشد که دیگر انتقال مفهوم در جامعه ممکن نیست و معجزه بودن یک عبارت، دیگر معنایی ندارد؛ چرا که هرکسی می‌تواند نوشته‌هایی پر غلط بنویسد و آن‌ها را معجزه و ملاک برداشت قواعد ادبی و دلیل پیامبری خود معرفی کند.

پی‌نوشت:
[1]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، باب اول من واحد الثانی، ص 10.
[2]. محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، ص 291.
[3]. ابوالقاسم افنان، عهد أعلی، ص 155.
[4]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، باب اول من واحد الثانی، ص 10.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.