وقتی باب قواعد ادبی را شیطانی خواند!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علیمحمد شیرازی پیشوای فرقهی ضالّهی بابیت و بهائیت که بخاطر غلط نویسیهایش، از طرف مخالفین مورد طعنه و تمسخر واقع شده بود، به توجیه سازی روی آورد و مدعی شد که قواعد ادبی شیطانی است؛ همچنان که وی گفته است: «و إذا سَمعتُم قَولاً مِن الذکر الأکبر عَلی الحَق الخالص مِن غیر القَواعد الباطلیةِ الشیطانیه فی أیدیکُم... [1]؛ و هنگامی که شنیدید گفتاری بر مبنای حق خالص از ذکر اکبر که مطابق با قواعد باطل (ادبی) شیطانی که در دستان شما نبود، حق را رد نکنید؛ چرا که ادبیات ملک خداست و هرگونه که بخواهد در آن تصرف میکند».
اما علیمحمد شیرازی در حالی ادبیات را شیطانی میخواند که:
اولاً: خود علیمحمد شیرازی نیز آموختن صرف و نحو و قواعد عربی را شرط فهم نوشتهجات خود دانسته و گفته است: «تحصیل این علوم از برای بلوغ به کتاب الله است».[2] با این حال اگر این علم ادبیات شیطانی است، پس چرا این پیشوای به اصطلاح الهی، دستور به فراگیری آن داده است؟! از آن بالاتر، اگر برای فهم نوشتهجات علیمحمد شیرازی، میبایست ادبیات را فراگرفت، پس چرا نوشتهجات او با این ادبیات تطابقی ندارد؟!
ثانیاً: اساساً کلام چون وسیلهای برای فهماندن منظور و اغراض به مخاطبین و ما یتمسکبه برای استدلال میباشد، میبایست فصیح باشد تا برای همگان قابل فهم گردد. از اینروست که حضرت موسی (علیه السلام) از خدای تعالی درخواست نمود تا هنگام رفتن به دربار فرعون، برادرش هارون (که از او فصیحتر بود)، همراهیش کند: «وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي... [قصص 34]؛ و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است؛ او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند». بنابراین به اگر ادعای علیمحمد شیرازی پذیرفته باشد، میبایست معتقد شد که حضرت موسی (علیه السلام)، برای دعوت به حق، از راههای شیطانی استفاده کرده است؟!
اما به راستی که علم ادبیات، با هدف ایجاد وسیلهای برای ارتباط و استدلال میان بشر وضع شده است؛ با این حال شیطانی دانستن آن برای توجیه غلطهای خود، ادعایی خلاف عقل است که تنها از مدعیان دروغینی چون علیمحمد شیرازی بر میآید.
پینوشت:
[1]. ابوالقاسم افنان، عهد أعلی، ص 155.
[2]. علیمحمد شیرازی، دلائل سبعه، نسخهی خطی، بیجا: بینا، بیتا، ص 20.
افزودن نظر جدید