آگاهی برزخیان نسبت به دنیا
بنباز سعودی ادعا میکند که حتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق مىافتد، اطلاعى ندارد، اما طبق آیات قرآن و روایات صحیح اهلسنت و نیز نظر علمای اهلسنت، نمیتوان به طور مطلق، آگاهی را از ارواح برزخیان نسبت به دنیا نفی کرد؛ بخصوص پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله که یکی از شواهد خداوند در قیامت است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیون امروزی منکر حیات برزخی یا شنیدن مردگان در برزخ میگردند؛ مثلاً بنباز با اینکه حیات برزخی را میپذیرد، ولی مدعی شده است كه نه نتها اموات، بلكه حتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق مىافتد، اطلاعى ندارد. وی به صراحت میگوید: «روح پیامبر صلیاللهعلیهوآله در اعلی علیین نزد پروردگارش است و او افضل از شهدا است و کاملترین حیات برزخی، از آنِ ایشان است؛ ولی این بدان معنا نیست که آنان علم غیب میدانند، یا از امور اهل دنیا اطلاع دارند ... پیامبر صلیاللهعلیهوآله از احوال اهل دنیا و اتفاقات آن اطلاعی ندارد؛ زیرا مرده ارتباطش با دنیا قطع میگردد».[1]
در پاسخ به این ادعا گفته میشود: آنچه از آیات و روایات به دست میآید این است که نه تنها پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله، بلكه انبیاء و اولیاء الهی و حتی دیگر اموات، بر احوالات اهل دنیا علم دارند. خداوند متعال خطاب به مردم میفرماید: «هر چه میتوانید از اعمال خوب و بد انجام دهید، ولی بدانید که شاهد دارید ... خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده میشوید ...».[2] این آیه بیان کننده آگاهى خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مؤمنان از عملکرد ما در دنیا است. این مطلب همان «عرضه اعمال» بر اولیاء خدا را بیان مىکند. عرضه اعمال وقتی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اولیاء خدا در دنیا هستند، در زمانهای مشخصی صورت میپذیرد و وقتی از دنیا رفتند، در عالم برزخ بر اعمال مردم آگاهی پیدا میکنند. [در روایات شیعه آمده: «اگر اعمال ما خوب باشد، اولیاء خدا از ما شاد مىشوند و اگر بد باشد، نگران و اندوهگین مىگردند». امام صادق علیهالسلام فرمود: «اى مردم! با گناهِ خود، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را ناراحت نکنید» و نیز مراد از «مؤمنون» را امامان معصوم دانسته که خداوند آنان را از اعمال مردم آگاه مىسازد.]
از روایات اهلسنت نیز استفاده میشود که حیات برزخی از حیات دنیایی بالاتر است و ارواح در عالم برزخ، علم و ادراکشان نسبت به اهل دنیا بیشتر و کاملتر میشود. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند که فرمود: «اعمال شما بر نزدیکان و خویشان شما از اموات عرضه میشود».[3] «با اعمال بدِ خود، نزد اموات خود، رسوا نشوید».[4] انس بن مالک از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل مىکند: «مرده صداى کفش تشییعکنندگان را مىشنود».[5] و حتی هنگامى که زائر از خانه خویش به قصد زیارت او حرکت مىکند تا بر قبر او مىنشیند، دائماً به زائرش نظاره مىکند تا برگردد.[6]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «روز جمعه بسیار بر من درود فرستید؛ زیرا صلوات شما بر من عرضه مىشود. اصحاب پرسیدند: چگونه صلوات ما بر شما عرضه مىشود، در حالی که بدن شما پوسیده است. حضرت فرمود: خداوند بر زمین حرام کرده که جسمهای پیامبران را خاک کند»[7] و فرمود: «پیامبران در قبرهایشان زندهاند»[8] همچنین حضرت فرمود: «اعمال شما (در عالم برزخ) بر من عرضه میشود؛ هر چه از اعمال خیر ببینم خدا را شكر میگویم و هر چه از اعمال شر ببینم برای شما از خداوند طلب بخشش میکنم».[9] «اگر بر سر قبر من بایستید و بگویید: «یا محمد!» من جواب میدهم»[10] و نیز فرمود: «علم من بعد از مرگم، همانند علم من در حال حیاتم است».[11]
سُبکى مینویسد: «با روایات صحیح ثابت شد که نبىّ ما زنده است. زنده، یا جاهل است یا عالم؛ با توجه به حکم قرآن کریم که مىفرماید: «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمۡ وَمَا غَوَىٰ»؛[12] «كه همصحبت شما نه گمراه شده و نه مقصد را گم كرده است» جهل بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله جایز نیست و ایشان پس از حیات دنیوى نیز عالم و داراى فهم است».[13]
تفتازانى از متکلمان بزرگ اهلسنت مینویسد: «طبق ظاهر قواعد اسلام، هر انسانی پس از مرگ نیز دارای ادراک جدید جزئی بوده، بر احوال اهل دنیا علم و آگاهى مییابد، به ویژه بین او و کسی که در دنیا با او وابستگى بوده باشد».[14] آیات، روایات و نظرات علمای اهلسنت که نقل شد، بر خلاف نظر بنباز بوده و نشان میدهد نفی مطلق آگاهی ارواح برزخیان از دنیا صحیح نیست، بخصوص پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که یکی از شواهد خداوند در قیامت است.
پینوشت:
[1]. مجموع فتاوی، بن باز، ص387-395.
[2]. سوره توبه، آیه 105.
[3]. مجمع الزوائد، هيثمی، ج2، ص328.
[4]. طبقات الشافعية الكبرى، سبكی، ج6، ص384.
[5]. صحیح بخاری، ج2، ص90.
[6]. الروح، ابنقيم، ص12.
[7]. مصنف ابن أبیشيبه، ج2، ص253 و الحاوی للفتاوی، سيوطی، ج2، ص178.
[8]. مسند أبیيعلى الموصلی، ج6، ص147.
[9]. مجمع الزوائد، هيثمی، ج9، ص24.
[10]. همان، ج8، ص211.
[11]. كنزالعمال، متقی هندی، ج 1، ص 507، رقم 2242.
[12]. سوره نجم، آیه 2.
[13]. طبقات الشافعية الكبرى، سبكی، ج3، ص411.
[14]. شرح المقاصد، تفتازانی، ج3، ص338.
افزودن نظر جدید