«پارادوکس استرلین» مبطل ثروت اندوزی قانون جذب

  • 1403/05/01 - 10:24
مروجان قانون جذب، ثروت را عامل اصلی شادکامی و هدف غایی انسان معرفی می‌کنند؛ در همین رابطه، مردم کشورهایی که دارای رشد اقتصادی بالا هستند را افراد خوشبخت و شاد تلقی می‌کنند، اما «ریچارد استرلین» اقتصاددان می‌گوید: ثروت زیاد، باعث شادی زیاد نمی‌شود.

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک ذهنیت غلطی که در اذهان مردم عموماً وجود دارد و مروجان قانون جذب با استفاده از همین ذهنیت آموزه‌های خود را ترویج می‌دهند این است که هر چقدر انسان ثروت بیشتری داشته باشد، خوشبختی و شادی بیشتری به دست خواهد آورد. افراد زیادی دنبال ثروت زیاد و بادآورده هستند و این امر محقق نشدنی است؛ ولی مروجان خرافه قانون جذب می‌گویند درست است که انسان‌ها از راه معمولی نمی‌توانند به ثروت زیاد برسند؛ ولی همه ثروتمندان و میلیاردرها یک تکنیکی بلد بودند که با آن ثروتمند شدند که ما (مروجان قانون جذب) آن تکنیک را بلدیم و به شما هم یاد می‌دهیم؛ این راز همان تکنیک خرافه قانون جذب است.

برای درک علت گرایش مردم به کسب ثروت زیاد باید توجه کنیم که پول و ثروت هدف غایی و نهایی نیست، بلکه مردم دنبال نشاط، خوشبختی و شادکامی هستند و محقق شدن این اهداف را با داشتن ثروت می‌دانند؛ در همین رابطه، مردم کشورهایی که دارای رفاه و رشد اقتصادی بالا هستند را نیز افراد خوشبخت و شاد تلقی می‌کنند. از همین رهگذر از سخنرانان انگیزشی و مروج قانون جذب که اروپایی، آمریکایی و از کشورهای توسعه یافته مالی هستند، بیشتر متأثر می‌شوند.

یک اقتصاددان غربی به نام «ریچارد استرلین» که در یک کشور توسعه یافته مالی زندگی می‌کند با بررسی رابطه ثروت و شادی بیان می‌کند که ثروت زیاد، باعث شادی زیاد نمی‌شود؛ ذهنیت مردم این بود که ثروت و شادی رابطه کامل دارند؛ یعنی رشد ثروت باعث رشد شادی می‌شود؛ از این رو نظریه استرلین که این موضوع را نقض می‌کرد مشهور به «پارادوکس استرلین» شد. استرلین می‌گوید: ثروت تا مقداری که باعث رفع نیازهای انسان شود باعث رشد شادی می‌شود، ولی از یک مقدار و حدّ بیشتر که بشود این رابطه متوقف می‌شود؛ یعنی افراد ثروتمندتر می‌شوند، ولی شادتر نمی‌شوند.

«در سال ۱۹۷۴ «ریچارد استرلین»، اقتصاددان، کشف کرد که رضایت عمیق از زندگی در آمریکا بین سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۰ دچار رکود شده و این در حالی است که در همین مدت زمان، اقتصاد ایالات متحده دارای افزایش ۶۵ درصدی در تولید ناخالص داخلی به ازای هر فرد بوده است. او همچنین برای اطمینان از یافته خود، کشورهای دیگر را هم مورد مطالعه قرار داد و نتیجه این‌گونه شد: اگر چه درآمد با سطح نشاط و شادی در کشورهای مختلف همبستگی دارد و رکود اقتصادی منبعی مؤثر برای کاهش شادی جامعه است؛ اما رشد تولید ناخالص داخلی (مثبت) در بلندمدت به نظر نمی‌رسد که به‌تنهایی برای افزایش سطح شادی جامعه کافی باشد.

جدیدترین گزارش سازمان ملل از سطح شادی در جهان نشان می‌دهد که پارادوکس استرلین در سطح جهان پابرجاست. به طور مثال؛ هند و چین در دهه گذشته به طور تقریبی دارای افزایش دوبرابری در تولید ناخالص داخلی (به‌ازای هر فرد) بوده‌اند و این در حالی است که میزان سطح شادی این دو کشور، به اندازه‌ ۱.۲ امتیاز (بر اساس نظرسنجی) کاهش پیدا کرده است.» [1]

در منابع فلسفی و دینی ما قرن‌ها قبل بیان شده است که امور مادی در تحقق شادکامی و خوشبختی علت ناقصه هستند؛ یعنی لازم است که ثروت داشته باشیم، ولی اولاً این ثروت باید به حد کفاف باشد و ثانیاً هر زمان این ثروت از حد نرمال بیشتر شد، با پرداخت زکات، خمس، صدقات، خیرات، موقوفات و... به تعدیل این ثروت بپردازیم. این کار علاوه بر اثرات صدقه و خیرات که موجب شادکامی دنیایی می‌شود، شادکامی و سعادت اخروی را هم  به همراه دارد. 

پی‌نوشت:
[1]. پایگاه خبری فولاد ایران، تیتر خبر: رابطه‌ی بین رشد اقتصادی و سطح شادی، کد خبر ۴۹,۶۶۷ ، ۱۷ فروردین ۱۳۹۸، به نقل از B2n.ir/h15243 مترجم: رامین امانی، دانشجوی کارشناسی علوم‌اقتصادی دانشگاه کردستان.
محمد جواد نصیری

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.