ربط سلسله سازی ذهبیه و حدیث سلسله الذهب!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی سیدعبدالله برزش آبادی از پذیرش قطبیت سید محمد نوربخش سرباز زد و خواجه اسحاق ختلانی با جمله ی معروف «ذهب عبدالله» وی را از هر منصب فرقه ای وابسته به کبرویه معذول نمود؛ کارگردانان فرقه ی عبداللهیه بر آن شدند تا شاید بتوانند برای ادامه ی حیات خود، تاریخی را با قدمت بلند برای فرقه ی نو ظهور خود فراهم آورند.
به همین دلیل برای عنوان ذهبیه، بافته های سلیقه ای را بر سر زبان ها انداخته و به نگارش در آوردند تا شاید برای رفع این ننگ خودسری و خیره سری عبدالله برزش آبادی کاری کرده باشند. یکی از اقدامات ایشان که حکم حیاتی برای فرقه داشت، ساختن سندی برای ذهبیه بود. چون سند خرقه ولایت جزئیه ی این سلسله توسط شخصیت خیالی معروف بن فروزان کرخی به امام رضا علیه السلام می رسد و ولایت کلیه از ایشان آبا عن جد، به رسول الله صلی الله علیه وآله، از این جهت ایشان تسلسل این سلسله را به «زر» تشبیه کرده و آن را «سلسله الذهب » نامیدند.
البته شکی در این نیست که سلسله ی امامت ائمه ی هدی علیهم السلام به واسطه ی وجود نازنین مولی امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها به رسول الله صلی الله علیه وآله می پیوندد و به لحاظ اصل عصمت و دیگر خصوصیات بی مثل و نظیرِ غیر قابل تکرار برای غیر، سلسله الذهب است، ولی این موضوع چه ربطی به معروف بن فروزان کرخی مجهول الهویه! دارد؟! که اگر اسلام آوردن او به دست امام هشتم علیه السلام ثابت گردد، که ثابت نمی شود![1] با نژادی نصرانی در کنار مقامی قرار بگیرد که از اصلاب شامخه و ارحام مطهره عبور کرده و در سیر نزولی ظهور حیات جسمانی، زمام امور مربوط به حق تعالی را تا آخرین غروب دنیا و حتی در محشر به عهده گرفته اند؟! امام رضا علیهالسلام در این رابطه که در قیامت هم امور به دست اهل بیت است، در شأن مولی علی علیه السلام، از قول رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: ای علی! همانا تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستی[2]
در رابطه با ولایت شمسیه، که حضرات معصومین علیهم السلام می باشند، شک و تردیدی نیست؛ اما در نسبت دادن ولایت جزئیه به صوفیانی فرقه ای که اغلب تا قبل از انقراض صفویه، مذهب تشیع نداشته اند و با مذهب عامه گمراه بوده اند!، هیچ دلیلی در دست نداریم. نمی توان عنوان مقدس سلسله الذهب را به صوفیانی داد که از اساس با اصل ولایت الهیه ی اهل بیت علیهم السلام بی اعتقاد بوده اند.
اگر روایاتی با عنوان سلسله الذهب در متون روایی دیده می شود، اشاره به این روایت شریف است. امام رضا علیه السّلام در شهر نیشابور كه محدثین و مردم آن شهر از ایشان تقاضای نقل حدیث نمودند، فرمودند: «قال ابی عن ابیه عن جده .... عن رسول الله، قال الله تبارك و تعالی: كلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»[3] خداوند متعال میفرماید : كلمه لا اله الا الله (اعتقاد به توحید) دژ محكم من است پس هر كس در این دژ محكم من وارد شود، از عذاب من در امان خواهد بود. سپس مرکب امام به راه افتاد، پس از چند قدم روی به جمعیت نموده، فرمودند: « ولكن بشرطها و شروطها و انا من شروطها».
امام علیه السلام در حدیث شریف، تمام سلسله راویان روایت را تا زمان پیامبر، كه همگی امامان معصوم میباشند، ذكر میكند و شرط نجات از عذاب الهی را اقرار و درک كلمه طیّبه لا اله الا الله معرفی میكند و در واقع به مردم می فهمان كه برای رسیدن به مقام عبودیت و داخل شدن در دژ مستحکم لا اله الا الله، راه و مسیری غیر از اقتداء به اهل بیت پیامبر علیهم السلام كه اوصیای آن حضرت میباشند و مقام امامت پس از پیامبر صلی الله علیه وآله به ایشان رسیده است، وجود نداشته و باید آنها را شناخت تا به مقام عبودیت محض رسید.
و دلیل دیگر درباره ی اینکه این حدیث شرف را سلسله الذهب نامیده اند، اینست که بخاطر وجود اسامی ائمه علیهم السلام، این روایت را با آن طلا نوشته اند. همانطور که امین الشرع خوئی به این مطلب اشاره می کند.[4] که در این صورت هر شجره نامه ای را با آب طلا نگارش کنند، عنوان سلسله الذهب را به خود می گیرد، حتی اگر راویان آن از افراد شجره ی ملعونه باشند!
هیچ کدام از این دلایل برای توجیه اسم این سلسله ی خود ساخته، به درد ذهبیه نخواهد خورد و به حال ایشان فایده ای نخواهد داشت.
منبع:
[1]. رج. کتاب معروف کرخی ناموس تصوف/ نوشته ی عمادی
[2]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 30
[3]. عیون اخبار الرضا، ج 2،ص133 و بحار الانوار ،ج 49، ص127
[4]. میزان الصواب ص869
افزودن نظر جدید