شباهت آموزههای اهلحق با صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به عقیده برخی فرقه اهلحق به دلیل باطنی بودن عقایدشان، داشتن سبیل، خانقاه، عقیده به حلول و تناسخ و ساقط دانستن تکلیف، مرید و مراد داشتن و ذکر که از خصوصیات فرقه صوفیه است را میتوان یکی از این فرقهها محسوب نمود که با استفاده از تقیه تا کنون وجود خود را حفظ کردهاند. لذا به عقیده قائلین به تشابه فرقه اهلحق به صوفیه، قبل از پرداختن به مسئله اهلحق، باید منشا صوفیگری در اسلام را موردبحث قرار دهیم.
یکی از مؤلفان در مورد منشا صوفیگری در اسلام مینویسد:
«پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) انحراف و افراطی پدید آمد و مسلمانان برخلاف وصایای پیامبر (صلی الله علیه و آله) به تجملپرستی و جاهطلبی آلوده شدند. مسلمانانی که تا دیروز فقیر بودند در اثر غنائم و رواج اقتصادی، آنها به ثروتهای کلانی دست یافتند. گویند زبیر در حدود چهل میلیون درهم از خود باقی گذاشت و املاک و مزارع طلحه بن عبدالله در حدود سی میلیون درهم برآورد شد و در هنگام مرگ در خزانهاش بالغبر دو میلیون و دویست هزار درهم نقد موجود بود و عثمان هنگام کشته شدن یکصد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نقد در نزد خزانهدار خود داشت و گردنبند زنش بهاندازه ثلث مالیات آفریقا قیمت داشت.»[1]
عکسالعملی که در مقابل این وضع در میان مسلمانان رخ داد این بود که عدهای به راه تفریط افتاده و از زندگی دنیایی کناره گرفتند و به پارسایی و عبادت پرداختند. چنانچه از ابن جوزی نقلشده است که: «یکی از علل انتشار تصوف، احتراز این فرقه از کسانی که به دنیا و مصالح مادی آلوده میشدند، بوده است.»[2]
از طرفی عوامل خارجی نیز نظیر وجود مساله رهبانیت در مسیحیت و پراکنده شدن راهبان و مرتاضان زیادی در سرزمینهای اسلامی، که به سیاحت و دورهگردی مشغول بودند نباید نادیده گرفته شود، چنانچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز امر نیز رهبانیت را مورد نکوهش قرار داده بود و عثمان بن مظعون را به خاطر همین امر مورد نکوهش قرار داده و فرمودند:
«رهبانیت امت من جهاد آن است.»[3]
رهبانان مسیحی برای اوراد و اذکار خاصی اهمیت زیادی قائل بودند و یک سلسله اسرار مگو و مسئله اسم اعظم نیز در میان عده ای از آنان رواج داشته است.[4] راهبی به نام ابو عامر و عده ای از منافقان اولین محل اجتماع این افراد را برای ضربه زدن به اسلام تحت نظر حکومت مسیحیان که معروف به مسجد ضرار شد، ساختند.[5] همچنین گسترش مرزهای اسلام که از هند تا سند گذشته بود و ترجمه کتابهای هندی نظیر یوذاسف و بلوهر که گویا یوذاسف همان بوداست و کتابهای ادب الهند و الصین در رواج تصوف هندی در اسلام تأثیر داشته است.[6]
ترجمه کتابهای یونانی در زمان مأمون و به اندازه وزن یک کتاب طلا به مترجم آنها دادن، یکی دیگر از عوامل نفوذ افکار خارج از حوزه اسلام از جمله تصوف در بین مسلمانان را میتوان نامید.[7] در نیمه اول قرن سوم هجری جنبشهای صوفی گری در عالم اسلام به اوج خود رسید به طوری که توجه حکومت عباسی را نیز به خود جلب کرده و گاه از چنین حرکتهایی حمایت میکردند.
برخی از افراد سودجو نیز صوفی گری را وسیله برای دنیای خود قرار داده بودند چنانچه در روایتی از امام حسن عسگری (علیهالسلام) درباره محمد بن نصیر و محمد بن بابای قمی دو نفر از سران غلات چنین آمده است: «علیهما لعنه الله مستاکلین یاکلان بنا الناس فتانین موذیین...[8] این دو حیلهگر موذی بهوسیله اسم ما مال مردم را میخورند، بر آنها لعنت خدا باد.» محمد بن نصیر مذکور همان فردی است که بنیانگذار فرقه نصیریه است و مورد لعن امام معصوم (علیه السلام) قرارگرفته است. پس چگونه است که این فرقههای مدعی عرفان، بنا دارند که طالبین راه حق را به حق برسانند و حالآنکه برگزیدگان الهی ایشان را لعن کردهاند؟
بنا بر آنچه گفته شد، آدابی همچون ذکر، حلقه صوفیانه، سر مگو، رهبانیت، باطنی بودن و موارد زیاد دیگر وجود دارد که شباهتهای اهل حق و صوفیه به شمار میروند. علاوه بر موارد ذکرشده، مسئله تبعیت محض از پیر در میان هر دو فرقه از اهمیت خاصی برخوردار است و همین موارد اشتراکی است که برخی گمان کردهاند که اهل حق از شاخههای صوفیه است، حالآنکه برخی دیگر معتقد به این مسئله نیستند.
پینوشت:
[1]. عمید زنجانی عباس علی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، چاپ دوم، دار الکتب اسلامیه، تهران، 1367 شمسی، صص 239 و 240
[2]. همان، 240
[3]. همان، ص 247 به نقل از ابن سعد در طبقات، ج 2، ص 120
[4]. همان، 257
[5]. همان، 259
[6]. همان، 263
[7]. همان، 295
[8]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمه (علیه السلام)، چاپ سوم، موسسه الوفاء، بیروت، 1403 قمری، ج 25، صص 317 و 318
افزودن نظر جدید