نبوت به عقيده برخی از اهل‌حق

  • 1393/10/06 - 07:18
مسئله نبوت در تمامی ادیان الهی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و تمامی احکام وضع شده هر دینی بر محور نبوت استوار است. اما در فرقه‌ها و ادیان انحرافی این امر از جایگاه خاصی برخوردار نیست و اگر هم نامی از آن برده می‌شود به‌عنوان رفع اشکال و برطرف کردن تهمت‌هایی است که از سوی مخالفان می‌شود و فرقه اهل‌حق هم از این امر مستثنی نیست. به عقیده برخی افراد اهل‌حق...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به عقیده برخی افراد اهل‌حق، مسلک آن‌ها از نظر آیین باطنی آخرین منزل (مرحله) وصل به خداست و می‌گویند برای رسیدن به حق (خدا) بشر باید مراحلی را طی نماید. این مراحل از نظر آن‌ها عبارت‌اند از:
-نخستین مرحله: شريعت (آیین پیامبران) است؛ یعنی انجام آداب (فرایض) و مناسک ظاهری دین و شرع.
-مرحله دوم: طریقت یا اعمال و رسوم عرفانی است.
-مرحله سوم: معرفت یا عرفان و معرفت کامل به دین و تکامل بشری ذکر کرده‌اند.
-مرحله چهارم: در صورتی که افراد مراحل گذشته را طی نمایند به مرحله «حقیقت»(حقانی)؛ یعنی وصل به خدا می‌شوند و این مرحله چهارم همان چیزی است که سبب خلقت موجودات است. به همین خاطر این فرقه مملو از اسرار حقیقت است. اعتقاد به نبوت همراه اعتقاد به حلول و تناسخ بوده است که معتقدند عده‌ای از پیشوایان آن‌ها مثل هفت‌تنان، هفتوانه، هفت سردار و قوالطاسیان در اعصار گذشته در جامه پیامبران و صحابه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) و یاران آن‌ها و عرفا و حتی سلاطین به دنیا آمده و به ارشاد و هدایت مردم جهان پرداخته‌اند.
مثلاً معتقدند پیامبرانی مانند شیث، نوح، صالح، ایوب، شعیب، یونس و مسيح (علیهم السلام) عبارت‌اند از همان بنيامين (پیر اهل‌حق) که در جامه‌های گوناگون در میان مردم ظاهر گشته و مردم را هدایت نموده‌اند. چنین افسانه‌هایی در دفتر و کتب فرقه، مخصوصاً شاهنامه حقیقت یا حق الحقایق به وفور یافت می‌شود.
و یا مثلاً در همین کتاب شاهنامه حقیقت زرتشت پیامبر را نمودار سید محمد گوره سوار (از هفتوان) یاد می‌کند و یا حضرت ابراهيم (علیه السلام) را نمودار زرتشت خوانده‌اند. [1] و یا در جای دیگر شاه ابراهیم ایوت و بابا یادگار مظهر زرتشت و ابراهیم یاد شده‌اند. [2]
در این‌که اهل‌حق با صراحت نبوت را قبول دارند شکی نیست و بعضی تصریح کرده‌اند: «مردم یارسان نبوت را برای تمام پیامبران مخصوصاً خاتم النبیین  حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قبول داشته و آن را محترم و آخرین پیامبر الهی می‌دانند. [3]
اما این فرقه به طور مبهم واضع قوانین را شارع مقدس نمی‌دانند و تکیه اصلی آن‌ها در تدوین و اجرای قوانین بر گفتار "پیران" حقیقت است. وی در جای دیگر متناقض با اعتقاد به نبوت می‌نویسد:«مردان برگزیده و دانشمندان (مقصود از مردان برگزیده ظاهراً پیران حقیقت است) می‌توانند قانون مراودات اجتماعی را از قبیل ارث، قضاوت، داد و ستد با الهام از خط مشی ياري (آیین اهل‌حق) که مساوات و عدالت است، وضع نمایند. [4]
و بعضی دیگر از افراد این فرقه می‌نویسد: «اهل‌حق به پیامبران و امامان، اولیاء و انبیاء و پیران حقیقت اعتقاد دارند.»[5]
اعتقاد به نبوت خاتم الانبياء (صلی الله علیه و آله وسلم) در بین این فرقه بسیار کم‌رنگ و غالباً نامی از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به میان نمی‌آید و حتی بعضی از افراد این فرقه که او را با سواد و دانشمند و دارای آثار متعدد قلمی می‌دانند تصریح می‌کند: «من مخالفم که می‌گویند پیامبران معصومند. جز خدا که هیچ نقطه ضعفی ندارد، مخلوق بدون نقطه ضعف نمی‌شود.»[6]
البته با توجه به گفتار بالا نمی‌توان استنباط نمود که همه اهل‌حق عصمت انبیاء را رد می‌کنند؛ اگرچه آقای نورعلی الهی صاحب گفتار بالا از مشهورترین نویسندگان فرقه اهل‌حق می‌باشد، اما ایشان فقط می‌توانند عقیده یکی از شاخه‌ها و یا یکی از خاندان‌های این فرقه به نام "دراویش شاه حیاسی" بیان نماید و لزوماً به معنی اعتقاد بقیه شاخه‌های اهل‌حق نسبت به عصمت انبیاء نیست.
به نظر می‌رسد بر اساس اعتقاد به حلول و تناسخ و تقسیم مراحل دینداری به شریعت، معرفت، طریقت، حقیقت، این فرقه اهمیت چندانی برای ارسال رسل قائل نیستند و دوره پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را که دوره شریعت و تعبد به عبادات و احکام عملی بوده است را سپری شده دانسته و تاکید ویژه‌ای بر تبعیت از پیران حقیقت می‌نمایند و بر این مبنا عده کثیری از این فرقه عامل به عبادات و احکام عملی نمی‌باشند، در صورتی که ما برای این تقسیم و مراحل چهارگانه و همچنین ترک احکام عملی هیچ دليل (عقلی و نقلی) نداریم. بنابراین این‌گونه برداشت‌های ناصواب از دین و دایر نمودن این نوع دکان‌ها توانسته‌اند بسیاری از مردمان ساده‌دل را به انحراف بکشانند و هر زمان که خبری از این دکان بازی‌ها نبوده مردم حتی الامکان به شریعت آشنا و به احکام عملی روی آورده‌اند. اما پیران و مرشدانی که هیچ‌گونه سواد و سابقه تحصیلاتی ندارند از کجا و چگونه می‌توانند قوانین مترقی اجتماعی را وضع نمایند؟

پی‌نوشت:

[1]. زلال زلال، سروده بابا یادگار، قسمتی از دفتر سرانجام:
کاکام ابراهیم دون زرتشتن           دون و دون اما ارواش نه کشتن.
[2]. همان
[3]. القاضی مجید، مجموعه آیین و اندرز و رمز یاری، کتابخانه طهوری، تهران، 1361، ص 112
[4]. همان، ص 25
[5]. قاسم افضلی، مکاتبات با دائره‌المعارف تشیع، تهران،‌ ناشر، 1368، ص 12
[6].نورعلی الهی، آثارالحق، ج 1، چاپ چهارم، 1373، چاپ دیبا، گفتار 527، ص 149

برای مطالعه در این زمینه رجوع شود به کتاب شناخت فرقه اهل حق نوشته عبدالله خدابنده.

تولیدی

دیدگاه‌ها

ما به اهل حق بودن خود افتخار میکنیم

با سلام توانگری نه به مالست پیش اهل کمال که مال تا لب گورست و بعد از آن اعمال من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

اهل حق همان اهل شیطان است که استعمار انگلیس آن رابنیاد نهاد

با سلام مردم اهل حق به دلایل دفتری و منطقی ملک طاووس یا همان شیطان را از فرشتگان و خاصان حق می دانند و معتقدند مخالفت وی با خلقت آدم و حوا طبق مشیت و خواست پروردگار بوده و می باشد(آئین یاری-ص۵۱-مجید القاصی) در کتاب آیات شیطانی دوم (بیان الحق -قادر طهماسبی)اینگونه نوشته شده است که جامعه یارسان بالاخص مردم منطقه گوران با لعن شیطان مخالفند. ولی ایشان شیطان را پرستش نمی کنند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.