تضاد رویکرد وهابیت با سیره نبوی، صحابه و تابعین

  • 1392/03/02 - 18:50
وهابیان هرچند با استناد به گریه پیامبر اکرم (ص) در مرگ فرزندش ابراهیم ، اصل گریه کردن بر اموات و اشک ریختن در غم فراق عزیزان را پذیرفته اند ، اما برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری را بدعت دانسته و با استناد به روایاتی ، گریه کردن با صدای بلند ، پاره کردن لباس و چنگ زدن به سر و صورت در مرگ عزیزان را بر تمامی مردان و زنان حرام می دانند .

وهابیان هرچند با استناد به گریه پیامبر اکرم (ص) در مرگ فرزندش ابراهیم (1)، اصل گریه کردن بر اموات و اشک ریختن در غم فراق عزیزان را پذیرفته اند ، اما برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری را بدعت دانسته و با استناد به روایاتی ، گریه کردن با صدای بلند ، پاره کردن لباس، چنگ زدن به سر و صورت ، تراشیدن و کندن موها در مرگ عزیزان را بر تمامی مردان و زنان حرام می دانند .
وهابیان هر چند اصل گریه بر اموات را پذیرفته اند ،اما برگزاری مراسم عزاداری در ایام شهادت امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) را تحریم کرده اند .
ابن تیمیه ، حزن و ناراحتی ، به سر و صورت زدن پف گریه کردن و مرثیه خوانی در ایام شهادت امام حسین (ع) را نه تنها مستحب و واجب ندانسته بلکه آن را بدعت قلمداد کرده و می نویسد : و صار الشیطان بسبب قتل الحسین یحدث للناس بدعتین ، بدعة الحزن و النوح یوم عاشورا من اللطم و الصراخ و البکاء و العطش و انشاد المراثی . . . فان هذا لیس واجبا و لا مستحبا باتفاق المسلمین ، بل احداث الجزع و النیاحة للمصائب القدیمة من اعظم ما حرّمه الله و رسوله (2) .
وی در جای دیگر به گمان خود دلیل اصلی برگزاری مراسم عزاداری در ایام شهادت امام حسین (ع) را مقابله شیعیان با بدعت امویان و شادی کردن آنان در چنین روزی دانسته و با جاهل و گمراه خواندن شیعیان ، عزاداری و گریه بر سالار شهیدان و سید جوانان بهشت را از منکرات معرفی کرده و می نویسد :  وانقسم الناس بسبب هذا یوم عاشورا الذی قتل فیه الحسین الی قسمین ، فالشیعة اتخذته یوم ماتم و حزن ، یفعل فیه من المنکرات ما لا یفعله الا من هو من اجهل الناس و اضلهم (3)
ابن تیمیه در موضعی دیگر نیز با بدعت دانستن اعمال امویان در روز عاشورا ، اعمال و کردار شیعیان را نیز بدعت دانسته و می نویسد : فما یفعل یوم عاشورا من اتخاذه عیدا بدعة اصلها من بدع النواصب و مایفعل من اتخاذه ماتما بدعة اشنع منها و هی من البدع المعروفه فی الروافض (4)
همو در جای دیگر ابراز محبت به اهل بیت (ع) در قالب عزاداری را به شدت رد کرده و شیعیان را افرادی جاهل ، ظالم، کافر ، منافق و گمراه خوانده و با استناد به برخی روایات مجعول ، حزن و اندوه و گریه و عزاداری شیعیان در روز عاشورا را زنده کردن شعار جاهلیت و باعث برانگیخته شدن تعصبات قومی و فرقه ای و ایجاد فتنه و جنگ میان مسلمانان می داند . (5)
بن باز نیز برگزاری مراسم عزاداری را از عادت های مردمان دوران جاهلیت دانسته و اقامه عزاداری و ماتم برای شخصی پس از مرگ او را از اموری می داند که در جاهلیت مرسوم بوده و می گوید : برای هیچ کس عمل به آن چه در جاهلیت مرسوم بوده جایز نیست .(6)
وهابیان برگزاری مراسم سوم ، هفتم ، چهلم و . . . برای اموات و پختن غذا و پذیرایی از حاضران را نیز بدون سابقه و ریشه اسلامی و یکی از بدعت های زشت و از عادت های مردم دوران جاهلیت دانسته و آن را حرام می دانند .
بن باز در پاسخ به سوالی در همین موضوع با استناد به سخن جریر بن عبد الله بجلی که می گوید : ( کنا نعدّ الاجتماع الی اهل المیت و صنیعة الطعام بعد دفنه من النیاحة ) ، به همین مساله اشاره کرده و می نویسد : هذا لا اصل له ، بل هو بدعة و منکر و من امر الجاهلیة فلا یجوز للمعزین ان یقیموا الولائم للمیت لا فی الیوم الاول و لا فی الثالث و لا فی الرابع و لا فی الاربعین او غیر ذلک . هذه کلها بدعة و عادة جاهلیة . لا وجه لها . . . (7)

حال پس از ذکر اقوال و کلمات  بزرگان وهابیت مبنی بر بدعت بودن برگزاری مراسم سوگواری و عزاداری برای اموات ، ذکر این نکته هم لازم است که عموم اهل سنت نیز در این مساله همفکر و همنوا با وهابیان ، اصل گریه بر اموات را پذیرفته اند اما نیاحه ( گریه با صدای بلند )را جایز نمی دانند .

نقد دیدگاه وهابیت و تضاد آن با سیره پیامبر اکرم ، صحابه و تابعین

گذشته از این که عزاداری در سوگ اموات خصوصا بزرگان دین با آیاتی از قرآن کریم و برخی روایات نبوی مورد تایید است – که اکنون در صدد بیان آن ها نیستیم – سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و صحابه ایشان نیز که به عنوان یکی از ادله حجیت و منابع تشریع نزد اهل سنت و وهابیت به شمار می رود ، بر مشروعیت و صحت و بدعت نبودن برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری و گریه و ناله در این موارد اشاره دارند . که در ادامه به بیان برخی از موارد سیره نبوی و سسره صحابه و تابعین می پردازیم تا ثابت شود که این رویکرد وهابیت کاملا در تضاد و تعارض با سیره پیامبر اکرم و صحابه ایشان است .

سیره عملی پیامبر اکرم (ص) :
رفتار و برخورد پیامبر اکرم با برگزاری مراسم عزاداری ، حزن و اندوه آن حضرت از وقوع برخی حوادث ، ابراز تالم از تلخی و ناگواری حوادث آینده ، گریه آن حضرت در مرگ عده ای ، سفارش به برگزاری مجالس عزا و . . . نه تنها مشروعیت عزاداری ، بلکه استحباب و رجحان آن را نیز ثابت می کند .حال به نمونه هایی در این باره توجه کنید

الف : عزاداری و مرثیه خوانی در سوگ شهدای احد و حمزه سید الشهدا :
جابر بن عبد الله می گوید : هنگامی که خبر کشته شدن حمزه را به پیامبر اکرم دادند آن حضرت گریه کرد . اما زمانی که با بدن مثله شده حضرت حمزه مواجه شد با صدای بلند گریه کردند ( توجه داشته باشید که یکی از مواردی که وهابیت به شدت با آن مخالفت کرده و از جمله بدعتهای شیعیان می دانند گریه با صدای بلند در مصیبت هاست )(8)
هم چنین در همین مورد از عبد الله بن مسعود نقل شده که گفت : پیامبر اکرم به اندازه ای که برای حمزه گریه کرد برای هیچ کس گریه نکرد . هنگامی که جنازه حمزه را برای اقامه نماز آماده کردند کنار بدن مطهر حمزه ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و پس از مدتی بیهوش شد .(9)

ب: گریه پیامبر اکرم (ص) در مرگ سعد بن ربیع :
جابر بن عبد الله می گوید : سعد بن ربیع در احد کشته شد . رسول خدا پس از جنگ احد به مدینه برگشتند و سپس به حمراء الاسد رفتند . همسر سعد بن ربیع که زنی بردبار و دوراندیش بود و در اسواف ناحیه ای از بقیع سکونت داشت ،غذایی از نان و گوشت آماده کرد و پیامبر اکرم را دعوت کرد . ما از صبح همراه پیامبر بودیم و در کنار آن حضرت نشسته بودیم و از وقایع روز احد و کشته شدن اصحاب و مسلمانان صحبت می کردیم . صحبت از سعد بن ربیع به میان آمد . پیامبر اکرم فرمود : با من بیایید . ما که حدود بیست نفر بودیم پیامبر را همراهی کردیم تا به اسواف رسیدیم . پیامبر وارد شد و ما نیز به دنبال آن حضرت وارد شدیم . همسر سعد بن ربیع آن مکان را آب پاشی و جارو کرده بود و روی زمین را با شاخه های درخت خرما پوشانده بود و برای نشستن آماده کرده بود . ما به همراه پیامبر نشستیم . رسول خدا از سعد بن ربیع برایمان صحبت کرد و برای او از خداوند متعال طلب رحمت نمود و فرمود : در روز احد خودم دیدم که نیزه های زیادی به سمت سعد پرتاب شد و او را به شهادت رسانید .
هنگامی که زنان حاضر در جلسه ، این سخنان پیامبر را شنیدند ، گریه کردند و به دنبال آن چشمان رسول خدا نیز پر از اشک شد . اما با این وجود زنان را از گریه کردن منع نکردند . (10)
گریه نبی مکرم اسلام در شهادت و مرگ افرادی همچون امام حسین (ع) (11) ، مادرشان حضرت آمنه (12)،جدشان حضرت عبد المطلب (13) ، عموی بزرگوارش حضرت ابوطالب (14)، فاطمه بنت اسد (15) ،جعفر بن ابیطالب،زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه (16)،عثمان بن مظعون (17) و سعد بن عباده (18) از دیگر نمونه ها و شواهد بر جواز گریه بر اموات و عزاداری و اثبات کننده سنت نبی اکرم در این مساله می باشد .

البته در زمینه عزاداری بر اموات و گریه و ناله در مصیبت ایشان روایاتی در کتب عامه وجود دارد که نه تنها نشانگر جواز جواز و رجحان گریه و عزاداری است بلکه گویای این مطلب نیز می باشد که تحریم گریه بر اموات و جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری از بدعت های عمر بن الخطاب بوده است . امویان و اموروزه وهابیان نیز با تبعیت از بدعت وی به مخالفت با سنت پیامبر اکرم پرداخته و آن را کنار گذاشته اند . در برخی از این روایات به این مساله تصریح شده که در حضور رسول خدا ، گروهی از زنان در غم از دست دادن عزیزان خود شیون و گریه و ناله می کردند که عمر با تازیانه خود آن ها را از این عمل نهی می کند ولی بلافاصله رسول خدا به عمر تذکر می دهند که ایشان را به حال خود واگذار و کاری به کارشان نداشته باش . به راستی آیا اگر انجام این گونه اعمال و رفتار ، خلاف سنت رسول خدا یا مخالف شرع مقدس بود ، آیا نمی بایست پیامبری که خود آورنده شرع مقدس و به قول قرآن الگوی حسنه امت است خود جلوی این نهی از منکر را بگیرند ؟

آیا عمل و رفتار کسی که نه خود برای خویش مدعی عصمت است و نه دیگران برایش عصمتی قائلند ، می تواند حجت باشد ؟ آیا نهی رسول اکرم از عمل عمر و دستور به رها ساختن عزاداران مستند جواز عزاداری نمی شود ؟ آیا پیروان وهابیت و اهل سنت پیرو سنت خلیفه رسول خدایند یا سنت خود رسول خدا ؟

سیره صحابه و تابعین در عزاداری :
با مراجعه به تاریخ و مطالعه دوران پیامبر اکرم و قرون اولیه اسلام با نمونه های فراوانی از گریه بر اموات ،عزاداری و مرثیه خوانی صحابه و تابعین مواجه می شویم که نشانگر روش و سیره صحابه و مسلمانان در این مساله می باشد که در این جا به نمنه هایی از آن اشاره می نماییم .

الف : عزاداری صحابه و مردم مدینه برای پیامبر اکرم (ص) :
ام سلمه می گوید : زمانی که پیامبر در میان ما بود از دیدن آن حضرت آرامش می یافتیم اما شبی که پیامبر از دنیا رفت ، هیچ کس نخوابیده بود و همگی در غم از دست دادن آن حضرت گریه می کردیم ... ما و همه کسانی که در مسجد جمع شده بودند با صدای بلند گریه کردیم . مدینه یکصدا فریاد و ناله و گریه شده بود .نزدیک صبح بلال شروع به اذان گفتن کرد و وقتی به نام پیامبر رسید با صدای بلند گریه کرد به طوری که از شدت گریه و غم و اندوه بیهوش شد . با گریه بلال حزن و اندوه حاضران چند برابر شد . . . (19)

ب: گریه و عزاداری و سینه زنی عایشه بر رسول خدا :
عایشه می گوید : هنگامی که پیامبر اکرم از دنیا رفت ، سر ان حضرت را روی بالشی قرار دادم و همراه با زنان دیگر به سینه و صورت خود می زدم . (20)

ج: گریه حضرت زهرا (س) بر جعفر بن ابیطالب :
پیامبر اکرم برای عرض تسلیت نزد همسر وی اسماء بنت عمیس رفته بودند که ناگهان حضرت زهرا در حالی که گریه می کرد با گفتن واعمّاه وارد شد . پیامبر اکرم با دیدن این صحنه نه تنها حضرت زهرا را از گریه کردن منع نکردند بلکه در تایید عمل آن حضرت فرمودند : علی مثل جعفر فلتبک الباکون . بر مثل جعفری باید گریه کنندگان زیادی بگریند .(21)

د : گریه و عزاداری اهالی مدینه ( صحابه و تابعین ) در شهادت حضرت علی (ع) :
زید بن حسین می گوید : هنگامی که حضرت علی به شهادت رسید ، کلثوم بن عمرو ، اهالی مدینه را از شهادت آن حضرت مطلع ساخت . وقتی خبر شهادت آن حضرت در مدینه منتشر شد ، اهالی مدینه اعم از زن و مرد همچون زمان رحلت پیامبر به عزاداری پرداختند .(22)
نمونه ها از این قسم عزاداری های صحابه و تابعین در کتب تاریخی شیعه و سنی فراوان است که به علت اختصار از ذکر آن ها خودداری می نماییم و به یقین همین موارد اندک ذکر شده می تواند به عنوان اسناد مستدل و محکمی برای اثبات جواز عزاداری و مشروعیت آن و تضاد رویکرد وهابیت و بسیاری از عامه با سنت و سیره نبوی و اصحاب و تابعین باشد .
اکنون پس از اثبات این مطلب آیا پیروان وهابیت می توانند مدعی تبعیت از سنت رسول گرامی اسلام باشند یا تنها صرف این ادعا را با خود یدک می کشند ؟!

 

منابع :
(1) بخاری، الجامع الصحیح ، ج1 /225باب فی الجنائز ، باب ما ینهی من الحلق عند المصیبة
(2) شیطان به سبب کشته شدن حسین، دو بدعت را در میان مردم به وجود آورد ، یکی از آن ها بدعت حزن و اندوه و نوحه سرایی و گریه و سیلی به صورت زدن و بیتابی کردن در روز عاشوراست . . . چنین اعمالی نه تنها واجب و مستحب نیست بلکه این گونه اعمال برای مصیبتهای گذشته از بزرگترین چیزهایی است که خدا و رسولش آن را حرام کرده اند .
توضیح برخی لغات متن ابن تیمیه ، نوح و نیاحة : به اجتماع زنان برای عزاداری گفته می شود و مراد از نیاحة غالبا گریه و ناله با صدای بلند است . لطم الخدود : با کف دست به صورت زدن و سیلی به صورت نواختن . صراخ : فریاد و کمک خواهی . جزع: بی تابی کردن .
ابن تیمیه ، منهاج السنة النبویة ج3 ص 174و 175
(3) مردم در قبال روز عاشورا به دو قسم تقسیم می شوند ، گروهی که شیعه نامیده می شوند این روز را به عنوان روز عزا و ماتم و حزن و اندوه قرار داده اند و در این روز انواع و اقسام منکراتی را انجام می دهند که هیچ کس جز کسانی که از جاهل ترین و گمراه ترین افرادند ، آن ها را انجام نمی دهد . همان
(4) آن چه که بنی امیه در روز عاشورا انجام داده و آن روز را روز عید قرار می دادند ، بدعتی بود که ریشه آن به نواصب و دشمنان اهل بیت برمی گردد . و اما قرار دادن این روز به عنوان روز عزا و ماتم نیز بدعتی است بدتر و شنیع تر از بدعت بنی امیه که در میان شیعیان رایج و معروف است .
ابن تیمیه ، منهاج السنة ج4 ص 469
(5) ابن تیمیه ، مجموعة الفتاوی ج25 ص 165 سئل شیخ الاسلام عما یفعله الناس فی یوم عاشورا من الکحل.
(6) بن باز ، مجموع فتاوی و مقالات متنوعة ج2 ص 358 ما هکذا الدعوة الی الله یا صالح
(7) بن باز ، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه ج4 ص 119 حکم البذخ و الاسراف فی العزاء
(8) ابن اثیر جزری شافعی ، اسد الغابه فی معرفة الصحابه ج2 ص 48 شرح حال حضرت حمزه
(9) حلبی شافعی ، السیرة الحلبیه  ج2 ص 534 غزوه احد
(10) واقدی ، المغازی ج1 ص 329 و 330 ما نزل من القرآن باحد
(11) طبرانی ، حنبلی ، المعجم الکبیر ج3 ص 108 ح 2817 ، 2819 و 2820
(12) احمد بن حنبل ، المسند ، ج2 ص 441 ، مسند ابوهریره و حاکم نیشابوری شافعی ، المستدرک علی الصحیحین ج1  ص 531 ح 1389/125 کتاب الجنائز و ج2  ص 661 ح 4192/202 کتاب تواریخ المتقدمین من الانبیاء و المرسلین ذکر اخبار سید المرسلین .
(13) ابن سعد ، الطبقات الکبری ج1/119 ذکر ضم عبد المطلب رسول الله الیه بعد وفاة امه و ذکر وفاة عبد المطلب و وصیة ابی طالب برسول الله
(14) ابن سعد ، الطبقات الکبری ، ج1 / 123 ذکر ابیطالب و ضمه رسول الله الیه . و سیط ابن جوزی ، تذکرة الخواص ج1/145 الباب الاول فصل فی ذکر والده ابی طالب
(15) ابن عساکر ، تاریخ دمشق الکبیر ج45/446 شرح حال حضرت علی ع ش 5029
(16)بخاری، الجامع الصحیح،ج1/217باب فی الجنائز باب الرجل ینعی الی اهل المیت بنفسه
(17) ابن عبد البر قرطبی ، الاستیعاب ج3/166 شرح حال عثمان بن مظعون ش 1798 و ترمذی ، سنن ج3 ص 315کتاب الجنائز باب 14 ما جاء فی تقبیل المیت ح989
(18) بخاری ، الجامع الصحیح ج1 /227 باب فی الجنائز
(19) ابن کثیر سلفی ، البدایه و النهایه ، ج5 ص 237 حوادث سال 11 هجری متی وقع دفنه .
(20) احمد بن حنبل ، المسند ج6 ص 274، مسند عائشه
(21) ابن عبد البر قرطبی مالکی ، الاستیعاب ج1 ص 313 شرح حال جعفر بن ابی طالب ش 331
(22) ابن عبد ربه اندلسی ، العقد الفرید ج3 ص 195 فرش کتاب الزمرده فی المواعظ و الزهد

گزینشی از کتاب درسنامه نقد وهابیت نوشته آیت الله نجم الدین طبسی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.