توجیه پایبندی پیامبران به شریعت

  • 1392/10/15 - 09:37
از اشکالاتی که به صوفیه وارد می شود، شریعت گریزی است. اما به دنبال وارد شدن این اشکال صوفیه به جای اینکه در پی رفع آن باشد، دست به توجیه پایبندی انبیاء به شریعت زده تا بدین وسیله بتواند خود را از اشکال وارد شده مبرا کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نظریه پردازان مکتب تصوف، هنگامی که حقیقت یافتگان را بی نیاز از شریعت می خوانند، ناخودآگاه خود را با این اشکال رو به رو می بینند که مگر صوفیان در ایمان و معرفت به مقامی بالاتر از پیامبران الهی دست یافته اند که از عبادت و پرستش بی نیاز می گردند؟ کیست که نداند تکالیف انبیاء همواره سنگین تر از پیروانشان بوده است و در پایبندی به شریعت سرآمد همگان بوده اند. حال چگونه می توان صوفیان به حقیقت رسیده را بی نیاز از شریعت پنداشت؟ شمس تبریزی در تبیین این اشکال می گوید: «قومی گمان بردند که چون حضور قلب یافتند از صورت نماز مستغنی شدند و گفتند: طلب الوسیله بعد حصول المقصود قبیح»[1]
«بر زعم ایشان خود راست گرفتیم که ایشان را حال تمام روی نمود و ولایت و حضور دل. با این همه کمال، ترک ظاهر نماز نقصان ایشان است. این کمال حال که تو را حاصل شد، رسول صل الله علیه و آله را حاصل شد یا نشد؟ اگر گوید نشد، گردنش بزنند و بشکنندش و اگر گوید: شده بود، گوییم: چرا متابعت نمی کنی؟»[2]
لاهیجی، شارح پر آوازه گلشن راز، پاسخ این اشکال را در تفاوت مراتب واصل شدگان می جوید و آنان را در سه دسته جای می دهد:
1-گروهی از آنان به کلی در دریای مستی و بیخودی فرو می غلتند و به ساحل هوشیاری باز نمی گردند. اینان از آن رو که عقل و خرد را از کف داده اند، از بند تکلیف و عبادت رهایی می یابند.
2-برخی از واصل شدگان، صوفیان این الوقتند؛ گه مست اند و گه هوشیار. اینان در زمان هوشیاری از دو جهت باید احکام شرعی را رعایت نمایند: نخست برای آنکه خود از دو رنگی نجات یافته، در دریای وحدت استقرا یابند؛ دوم اینکه بتوانند ارشاد و راهنمایی دیگران را بر عهده گیرند.[3]
3-دسته ای دیگر از حقیقت یافتگان، پس از آنکه در دریای وحدت غوطه ور گشتند، مامور به دستگیری از در راه ماندگان می گردند و از این جهت بار تکلیف و عبادت از دوش آنان برداشته نمی شود. اینان با وجود این همه کمال و قرب و یقین تام، به حکم « یا علی لئن یهدی الله بک رجلا خیر لک... مما تطلع الشمس و تغرب»[4] من عند الله مامورند به ادای عبادات ظاهره و باطنه... به جهت تکمیل نقصان و ارشاد و هدایت دیگران و با وجود محبوبیت حق و کشف مطلق، یک سر مویی تجاوز از جاده شریعت و طریقت نمی نمایند و به موجب «افلا اکون عبدا شکورا»[5] علی الدوام در مقام انقیاد و اطاعتند.[6]
بدین ترتیب، صوفیانی که به کلی عبادت را وانهاده اند، در دسته اول جای می گیرند و آنان که گه گاه از شریعت فرمان نمی برند، در دسته دوم. پیامبران الهی نیز با قرار گرفتن در دسته سوم از دو گروه پیشین تمایز می یابند.
این تقسیم اگر چه با نام لاهیجی گره خورده و در کلمات او شرح و بسط یافته است، اما زمینه های آن را صوفیانی پیش از وی فراهم ساخته اند؛ چنانکه خواجه بهاء الدین نقشبند پایه گذار سلسله نقشبندیه، واصلان را به دو دسته تقسیم می کند و در وصف گروه اول می گوید: «ایشان را از خودی خود آگاهی نبود به دیگری کجا پردازند.»[7] طنین سخنان لاهیجی پیشاپیش در کلمات ابوالمفاخر باخرزی نیز شنیده می شود. جز اینکه وی مشایخ تصوف را از واصلان دسته سوم می شمارد.[8] و در جای دیگر تفاوت پیامبران و پیران طریقت را چنین می داند:
« انبیاء را انس و نشاط به شراب محبت دایم حاصل است و از مستی محفوظ اند، کرامتا من الله تعالی، که ایشان امام امت اند و مقتدای خلق اند. اما غیر از این کرامت نیست. ... پس این سکر به شراب محبت بر ایشان جایز است و هر چه دراین انواع سکر از اولیاء الله در وجود آید، آن را انکار نباید کردن و اقتدا هم نشاید کردن.»[9]
شمس تبریزی نیز از کسانی است که به صراحت در این باره سخن گفته و به طرح اشکال و پاسخ گویی به آن پرداخته است. او ریشه یابی کرده و شریعت گریزی را ناموجه نمی داند:
«چون او(پیامبر اکرم صل الله علیه و آله) قوت تمام داشت... در معنای عبودیت از او هیچ فوت نمی شد و مزه عبودیت دریافته بود... اما در دیگران ضعف بود و آن معنا کم می شد.»[10]
منابع:
1-مرید و دلباخته شمس، جلال الدین مولوی، خود از کسانی است که با استناد به این ضرب المثل های عربی، به توجیه شریعت گریزی پرداخته است. مثنوی معنوی، دفتر پنجم، دیباچه
2-مناقب العارفین، ج 2، ص 724؛ مقالات شمس تبریزی، ج 1، ص 140
3-سلطان ولد نیز به این نکته اشاره می کند که برخی از اولیای الهی به خودی خود نیازی به عبادت ندارند و از راه معصیت نیز می توانند به مطلوب حقیقی دست یابند. با این حال سزاوار است طریق طاعت را در پیش گیرند تا رهزن اندیشه مریدان نگردند. معارف، ص 28
4-این جمله از سخنان رسول گرامی اسلام خطاب به علی عیله السلام است که در جنگ خیبر (بحار الانوار، ج 32، ص 448) یا اعزام به سوی یمن (کنز العمال، ج 13، ص 107) بیان گشته و ترجمه آن چنین آمده است: اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت نماید، از هر آنچه خورشید بر آن می تابد بهتر است.
5-آیا نباید بنده شکر گذاری باشم؟ این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله در موارد بسیاری، از جمله در پاسخ به سخن عایشه بر زبان آورده که از گریه و عبادت شبانه آن حضرت شکوه نموده، می گفت: چرا این همه سختی را بر خود روا می داری؟ بحار الانوار، ج 16، ص 264
6-مفاتیح الاعجاز، صص 300 و 301
7-قدسیه، ص 60؛ مبانی عرفان و احوال عارفان، ص 675
8-اوراد الاحباب، ج 2، ص 65
9-همان، ص 61
10-مقالات شمس تبریزی، ج 2، ص 144

 

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.