تولد شاه خوشين و ادعاي خدايي او
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از کساني که در زمره موسسين و بنيانگذاران اهل حق به آن اشاره مي شود، شاه خوشين(مبارک شاه) است. اما در مورد شاه خوشين کلمات متفاوتي بيان شده که به برخي از آنها اشاره ميکنيم.
ميرزا امانا يکي از بزرگان نامي لرستان شش پسر داشت و يک دختر به نام ماماجلاله. دختر روزي به هنگام بامداد از خواب بر مي خيزد و رو به آفتاب خميازه مي شکد که پرتوي آفتاب به گلويش فرو مي رود، انگشت به دهان مي برد تا آن را بيرون بياورد اما نمي تواند و جريان را به مادرش مي گويد. پس از مدتي نشانه بارداري در او ظاهر مي شود؛ پدر، مادر و برادران آگاه شده و درباره او بد گمان مي گردند. پدر پسران را فرا مي خواند و به آنان فرمان مي دهد جلاله را به نقطه دوري ببرند و پنهاني او را بکشند. برادران پس از بردن خواهر مي گويند او را نکشيم بلکه در بيابان رهايش کنيم تا درندگان او را بخورند اما يکي از برادران مي گويد برگرديد، من خود او را مي کشم. دست و پا و چشم خواهر را مي بندد، شمشير را بلند مي کند که او با بکشد، اما دستش خشک شده و پايين نمي آيد. با دست چپ شمشير را بلند مي کند، اما آن هم خشک مي گردد. ناگهان طفلي در شکم جلاله بود به زبان آمده و چنين مي گويد:
سوار نيم سواران سرايند
غلامانيم غلامان خداوند
اي کور باطنان با ما مياوريد گزند
جلاله بکرن شهنشاه فرزند[1]
چون هنگام وضع حمل جلاله مي رسد ميرزا امانا دستور مي دهد همه ي مردم جمع شوند تا از چگونگي زائيدن دخترش آگاه گردند، آنگاه تشتي از طلا جلو دهن دختر مي گذارند. ناگهان فروغي از دهان جلاله نمايان مي شود و به درون تشت مي افتد که پرتو آن ناظران را خيره مي کرد. چون خوب نگاه کردند نوزادي را در ميان تشت مشاهده کردند که پسر بود. خبر مي رسد لشکر روم به لرستان حمله کرده. همه مردم بار و بنه خود را جمع مي کنند و به جاي امن مي روند. ميرزا امانا هم مي خواهد برود. دستور مي دهد طفل را سوار کنند. حدود صد نفر مي آيند کودک را بلند کنند اما نمي توانند. غضبناک شده دستور مي دهد تشت را بر سر نوزاد سرنگون کنند، اما نمي توانند. ماماجلاله مي گويد هزار نفر هم نمي توانند. بعد دستور مي دهد گاوي بياورند و ريسمان به شاخ او وصل کنند و تشت را حمل نمايند.[2]
جيحون آبادي داستان تولد شاه خوشين را به صورت ديگري نقل کرده است. ايشان مي گويد:
«خداوند قبل از اينکه به شاه خوشين حلول کند، به صورت شاه رضا در هندوستان بود.
حکايت کنم از جهان کبريا
چو شد غيب زان جامه شاه رضا
ز جام خوشين شاه برون آمدي
چو خور در لرستان نمايان شدي
نهان گشت در هند چون کبريا
ز پس در لرستان بزد بارگاه
سپس داستان را چنين ادامه مي دهد: چون سلطان دين حيدر ذاتش از معدن سر بيرون آمد (علي از جسم شاه رضا بيرون آمد) دختري باکره و زيبا به نام ماماجلاله از ايل لرستان را انتخاب مي کند و دختر از ذات خدا حامله مي شود و چون ايل از مکاني به مکان ديگر کوچ مي کند، ماماجلاله از ايل عقب ماند که ناگاه سه تن به نامهاي کاکاردا، قاضي و خداداد به فرمان حق به ديدن او مي آيند، ماماجلاله از آنها مي خواهد او را بر گاو سوار کرده و به ايل برسانند اما آنها پاسخ مي دهند: چون ذات خدا سنگين است ما نمي توانيم تو را بر گاو سوار کنيم.
گران است چون ذات آن کردگار
نداريم قدرت وراکرده بار
چه گاويست قدرت کشد بار او
جهان مايل است بس بديدار او
مخور غم ايا بانوي خوش لقا
گران گشت بارت ز ذات خدا»[3]
پس از رسيدن ماماجلاله به ايل و وضع حمل اطرافيان نوزاد را به عنوان خدا سجده مي کنند.
جلاله از آن بار آزاد شد
ز ديدار آن طفل دلشاد شد
دوان آمدند تا به پابوس شاه
رسيدند کردند بر وي نگاه
چو ديدند ذات جهان آفرين
نمودند سجده بروي زمين[4]
بعد از اينکه شاه خوشين بزرگ شد مي گويد: من خدا هستم و کاکاردا هم او را سجده مي کند و مي ستايد.
بفرمود من مظهر حيدرم
دگر ذات يکتاي آن داورم
ببينيد ما را همه کل شي
کنيم مردگان را به تقدير حي
ز جام علي پس شده جلوه گر
شدم همچو خور طالع اندر بشر[5]
چو کاکاردا ديد حي ودود
بروي زمين کرد او را سجود
خداوند هستي بماها بجود
تويي خالق از هر چه بود و نبود
گواهي دهم از همه نيک و بد
ز تو شد مقدر ازل تا ابد
خدايي و پيغمبري هم امام
سپاس از تو دارم به هر صبح و شام
تو خاوندگاري منم جبرئيل
به بنده شدي هادي و هم دليل[6]
تويي شاه خوشين اين زمان زين وطن
که با بندگانت بداري سخن[7]
بعضي از ياران برجسته شاه خوشين: کاکاردا، قاضي نبي، خداداد، قرندي، بابا بزرگ، بابا فقيه، هندوله، خوبيار، ميرزا امانه و ماماجلاله.
از داستان فوق نحوه تولد شاه خوشين که برداشتي مشابه حضرت عيسي عليه السلام براي وي است را در مي يابيم و بدين وسيله ادعاي مستقل بودن آيين ياري زير سوال مي رود و ديگر ادعاي خدايي شاه خوشين که بعد از بزرگ شدن وي اتفاق افتاده است و ديگر حلول ذات خداوند در جسم انسان است و بلکه خود انسان است که ادعاي خدايي مي کند و نيز در قسمتي از داستان که ماماجلاله از ايل عقب افتاده بيان مي شود که کاکاردا و ... به فرمان حق به ديدن او مي آيند در حالي که در جاي ديگر بيان مي شود بعد از آنکه شاه خوشين ادعاي خدايي کرد کاکاردا به او سجده کرد. در اينجا جاي سوال است که اگر کاکاردا از جانب حق آمده اند چرا قبل از ادعاي خدايي شاه خوشين به وي سجده نکرده اند؟ مگر در مدتي که ذات خدا از کالبد شاه رضاي هندي وارد کالبد شاه خوشين شد، دنياي اهل حق بدون خدا مانده بود؟ يا آيا کاکاردا منتظر مانده بود تا شاه خوشين ادعاي خدايي کند، سپس به او سجده کند؟
منابع:
1-مجموعه رسائل و اشعار اهل حق، ص 31
2-بزرگان يارسان، صص 8-10
3-شاهنامه حقيقت، ص 276
4-همان، ص 278
5-شاهنامه حقيقت، ص 276
6-همان، ص286
7-همان،ص 284
دیدگاهها
علی
1392/10/24 - 00:52
لینک ثابت
بارخدایاتولطف وعنایاتت شامل
ناشناس
1394/04/08 - 00:37
لینک ثابت
خداوند شما نویسنده محترم را
m.tavab
1394/04/12 - 23:21
لینک ثابت
با سلام و تشکر از دعاي خيري
امید
1401/09/30 - 13:02
لینک ثابت
درود.از اینکه در مورد دین و
مهدی
1394/06/27 - 14:33
لینک ثابت
مطالب بسیار جالب و مفید بود .
فخرالدین
1398/11/24 - 08:15
لینک ثابت
امین .خدا به شما وهمه بصیرت
یک یار
1395/01/10 - 19:13
لینک ثابت
با سلام خدمت شما امیدوارم
m.tavab
1395/01/12 - 11:46
لینک ثابت
سلام خدمت دوست عزیز
یار
1395/01/10 - 19:15
لینک ثابت
یاحق
m.tavab
1395/01/12 - 11:40
لینک ثابت
سلام
سید فرزاد از پد...
1395/01/25 - 20:49
لینک ثابت
سید فرزاد از کودکی در کلاس
m.tavab
1395/03/29 - 19:50
لینک ثابت
سلام سید عزیز
ناشناس
1395/03/27 - 04:56
لینک ثابت
خخخخخ الهی؟ ببخشید ولی نوعلی
m.tavab
1395/03/29 - 20:06
لینک ثابت
سلام بر ناشناس
ایوب
1395/09/07 - 00:28
لینک ثابت
با سلام خدمت
من یک یارسانیم
1395/10/22 - 23:43
لینک ثابت
کتاب نكاتي در مشرب عرفاني
من یک یارسانیم
1395/10/22 - 23:58
لینک ثابت
دوست عزیز پیرو مطالب بالا که
ناشناس
1396/01/18 - 19:03
لینک ثابت
دوست عزیز اگر خوب یا بد به
m.tavab
1396/01/20 - 08:02
لینک ثابت
اهل حق خمس ندارند ولی سرانه
محقق منطقی
1396/02/13 - 21:57
لینک ثابت
سلام. عرض به خدمت که با علم
داوود
1396/02/24 - 19:32
لینک ثابت
باسلام خدمت شما دوست عزیز دین
m.tavab
1396/02/30 - 09:47
لینک ثابت
سلام کسی منکر فضایل اخلاقی
m.tavab
1396/11/22 - 22:37
لینک ثابت
سلام دوست من. سوال همین است
داوود
1396/02/24 - 19:36
لینک ثابت
اهل حق
دوست
1396/03/17 - 12:19
لینک ثابت
اهل حق تاریخش از ازل تا ابد
m.tavab
1396/11/22 - 22:30
لینک ثابت
اگر اینطور باشد که شما می
منتظر
1396/11/18 - 18:33
لینک ثابت
هرکس به اندازه ظرف وجودش از
فل فل
1397/05/04 - 23:12
لینک ثابت
سلام. سالها دل طلب جام جم از
شهرام
1398/04/30 - 11:59
لینک ثابت
چه خوب است اشاره کنیم به آیه
انشان
1398/05/30 - 23:30
لینک ثابت
سلام بر همه
میثم
1398/09/28 - 00:58
لینک ثابت
آقا جان شاه خوشین یک شاعر بود
خوشین
1398/11/03 - 03:54
لینک ثابت
اهل حق احتیاجی به اثبات نداره
اهل حقیقت
1398/12/04 - 15:27
لینک ثابت
با سلام؛ من اهل حق دو رگه ام
اهل حق واقعی
1399/07/08 - 20:25
لینک ثابت
باسلام واحترام خدمت بزرگواران
چگنی
1400/01/12 - 12:55
لینک ثابت
توضیحات تون جالب و شفاف بود
اهله حق
1401/11/19 - 01:20
لینک ثابت
اهای تویی که داری درمورده اهل
saman
1401/11/19 - 09:06
لینک ثابت
سلام. وظیفه ما بیان حقایقی
ناشناس
1402/02/10 - 01:17
لینک ثابت
خرافات تا کجا پیش رفته....
کمین یار
1402/10/18 - 17:59
لینک ثابت
همین بس که در آیین یاری
saman
1402/10/20 - 23:42
لینک ثابت
سلام. در این سایت، نوشتارهای
محب علی
1403/07/15 - 22:24
لینک ثابت
سلام .وقت عزیزان بخیر .بنده
افزودن نظر جدید