چه عواملی موجب مسیحی شدن جوان افغانی شد؟
در یکی از صحبتهایم با جوانی به نام «علی حسینی» (که البته تردید جدی دارم که اسم واقعیاش باشد) علل مسیحی شدن او را جویا شدم. جالب بود که در صحبتها، متوجه شدم آگاهی او از اسلام و مسیحیت تنها همان حدی است که مسیحیان ادعا میکنند. او تحت تأثیر تهمتها و تبلیغات مسیحیان، اسلام را دین خشونت میداند و مسیحیت را دین محبت. او نسبت به آیههای جهاد و جنگهای صدر اسلام چیزی نمیداند همانطور که نسبت به جنایات مسیحیان در طول تاریخ ذرهای نشنیده است. او هرگز کلام عیسی در انجیل را نشنیده است که گفته است آمده ام تا شمشیر را بگذارم نه صلح و آسایش را. او میگوید در مسیحیت اصلاً مجوزی برای کشتن دیگران صادر نشده است. میگویم اگر کسی پدر تو را بکشد او را قصاص نخواهی کرد؟ میگوید نه او گناه کرده است و برای او دعا میکنیم!!! این منطق با کدام عقل و شرعی قابل اثبات است. جنگهای صلیبی و قتل غیر مسیحیان و حتی مسیحیان منتقد توسط همین کلیساهای مدعی مهر و محبت صادر شده است.
بعد از این بحثها و ارجاع ایشان به مطالب در وبلاگ برای پاسخ به شبهاتش و شناخت مسیحیت، از او نحوه مسیحی شدنش را جویا شدم. او اینگونه جواب داد:
من افغانی هستم و در سن 7 سالگی پدر و مادرم توسط طالبان به قتل رسیدند. بعد از آن به همراه داییام به ایران آمدیم و شهر قم را برای سکونت انتخاب کردیم. در کورههای قم مشغول به کار شدم و زندگی بسیار سختی داشتیم. تا اینکه 3 سال پیش در 16 سالگی به سوئد آمدیم. در سوئد رفتار محبت آمیز مردم نظرم را جلب کرد و شروع به مطالعه کتاب مقدس و آیین مسیحیت کردم و بعد از آن مسیحی شدم.
از او سوال کردم الان در سوئد چه میکنی؟ جواب داد: من بیکار هستم اما دولت سوئد به ما سکونت داده است و زندگی ما را تامین می کند.
عوامل مختلفی این جوان را به مسیحیت سوق داده است:
او در سن کودکی پدر و مادر خود را از دست داده است و صدمه روحی شدیدی دیده است و تشنه محبت است. او در جستجوی دریافت محبت از راههای مختلف است. اما چه کسی به این نیاز افراد پاسخ می دهد؟
رسول خدا (ص) فرمودند: خیر بیت فی المسلمین بیت فیه یتیم یحسن إلیه و شرّ بیت فی المسلمین بیت فیه یتیم یساء إلیه أنا و كافل الیتیم فی الجنّة هكذا.
بهترین خانه هاى مسلمانان خانه ایست كه در آن یتیمى باشد و باو نیكى كنند و بدترین خانه هاى مسلمانان خانه ایست كه در آن یتیمى باشد و با او بدى كنند من كسى كه كفالت یتیم را بعهده بگیرد در بهشت مانند دو انگشت همراهیم. (نهج الفصاحه، ص 470)
رسول خدا (ص) فرمودند: چون یتیم گرید عرش برایش لرزد باو خدا تبارك و تعالى فرماید كیست كه بندهام را گریاند و من پدر و مادرش را در خردسالى از او گرفتم، بعزت و جلالم قسم كسى آن یتیم را آرام نكند جز كه بهشتم را بر او واجب میسازم. (بحار، ج 2، ص 7)
شخصی نزد پیامبر (ص) از قساوت قلب شکایت کرد. حضرت فرمود: دست نوازش بر سر یتیم بکش و مسکین را اطعام کن. (پیام پیامبر، ص 687)
و باز فرمودند که هرکس دست نوازش بر سر تیم بکشد به تعداد موهایی که در دستش لمس میکند، خداوند او را پاداش میدهد.
رسیدگی به یتیم تنها اطعام او نیست؛ حضرت توصیههای زیادی راجع به محبت یتیم کردهاند؛ زیرا اگر یتیم از لحاظ محبت تأمین نباشد، برای دستیابی به آن ممکن است هر مسیری را بپیماید؛ کما اینکه این شیعه افغانی وقتی در سوئد با آموزههای محبتامیز مسیحیت آشنا شد، مسیحی شد؛ آموزههایی که در اسلام به مراتب بیشتر و جامعتر وجود دارد و کمتر مورد تأکید قرار میگیرد.
اسلام توصیههای زیادی نسبت به مهماننوازی کرده است؛ امّا متأسفانه اکثر ما مسلمانان از آن غافل هستیم. رفتار ما نسبت به مهاجرین افغانی آنطور که باید و شاید نبوده و نیست. محل اسکان افغانها جای مناسبی نیست. برخی مردم نگاه تحقیرآمیز به آنها میکنند و اگر به آنها کمکی کنند از لباسهای دست دوم و خوارکیهای نامرغوب تجاوز نمیکنند. البته افغانها نیز مهمانهای چندان قدرشناس و آرامی نیستند. بسیاری از معضلات جامعه ناشی از بدرفتاری برخی از افغانهاست؛ مانند: سرقت، آدم ربایی، قاچاق کالا و مواد مخدر و ....
کلیسا برای مسیحی کردن مسلمانان بسیار هزینه میکند. کلیسا با ژست بشر دوستی وارد کشورهای فقیر و جنگزده میشود و به اصطلاح پیام محبت عیسی را به آنها منتقل میکند. اما سوال این است که چرا مسیحیان آنگونه که باید و شاید نسبت به کشورگشاییهای غرب موضع نمیگیرند و حتی در بسیاری موارد کشیشان با دعای خود آنها را بدرقه میکنند. از برنامههای کلیسا جذب آسیب دیدگان روحی و مادی است تا آنها را مسیحی کنند و از آنها برای تبلیغ مسیحیت استفاده کنند.
این جوان افغان نیز بعد از آسیب روحی ناشی از کشته شدن پدر و مادرش و سختی کار و زندگی در ایران، وقتی که به یکباره در محیطی قرار میگیرد که به او محبت میکنند و مکان و خوراک رایگان در اختیار او قرار میدهند، خوب طبیعی است که به دین آنها گرایش پیدا میکند. او فقط از محبت مسیح اطلاع دارد و از جنایات کلیسا بیخبر محض. او هرگز به الهیات غیرعقلانی و غیر کتاب مقدسی آنها فکر نمیکند؛ چگونه عیسی خداست؟ چگونه تثلیث ممکن است؟ چگونه خدا شریعتش را از آنها برداشت؟ و ....
خداوند انشاء الله همه ما را آگاه به وظایفمان و عامل به آنها کند و دین ما و جوانان را حفظ کند. آمین.
دیدگاهها
بهرام کوجک
1394/12/24 - 16:27
لینک ثابت
دوستانی که می خواهند با
افزودن نظر جدید