فلسفه تعدد زوجات پیامبر اکرم (ص)

  • 1391/12/07 - 21:19
ابن خلدون در این باره می‌نویسد: در آن محیطى كه جنگ و خونریزى و غارتگرى جزو خصلت ثانوى آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و اُلفت ، پیوند زناشویى بود.
چند همسری

یکی از شبهاتی که در مورد پیامبر عظیم الشان اسلام مطرح است و مسیحیان نیز روی آن مانور می‌دهند، این است که به چه مجوزی پیامبر اسلام (ص) در سن 54 سالگی، با دختر خردسالی به نام عایشه ازدواج کرده است؟

در پاسخ باید گفت:

اولاً: ازدواج با چنین اختلاف سنی امری رایج بوده است و حتی افرادی مسن به خواستگاری فاطمه (س) آمدند و پیامبر (ص) کهولت سن آنها را علت عدم پذیرفتن آنها قرار نداد؛ بلکه امر ازدواج او را به امر الهی و رضایت فاطمه (س) موکول کرد.

ثانیاً: سن عایشه هنگام عروسی بین مورخین اختلافی است و قول نه ساله بودن عایشه ضعیف است؛ برخی سن عایشه هنگام زفاف را 18 و یا 23 سال دانسته‌اند.

ثالثاً: ازدواج‌های پیامبر اکرم (ص) نیز مانند سایر گفتار و اعمال ایشان، دارای حکمت‌های بسیاری است، از جمله آن که:

هر چند ظاهر روابط با ابوبکر خوب بود، اما باید پیوند خویشی میان دو قوم برقرار می‌گردید.

ابن خلدون در این باره می‌نویسد: در آن محیطى كه جنگ و خونریزى و غارتگرى جزو خصلت ثانوى آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و اُلفت ، پیوند زناشویى بود.

لذا شاهدیم، پیامبر(صلی الله علیه و آله) با قبایل بزرگ قریش‌، به ویژه با قبایلى كه بیش از دیگران با ایشان دشمن بودند‌، مانند بنى امیه و بنى اسرائیل‌، ازدواج نمود . اما با قبایل انصار كه از سوى آنان هیچ خطرى احساس نمی‌شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنى نداشتند، ازدواج ننمود. و باید در نظر داشت که دشمنی، فقط مربوط به یک شخص و آن هم در زمان خودش نیست، بلکه آینده را نیز در نظر داشتند.

گیورگیو‌، نویسنده مسیحى می‌نویسد:

محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنى قریش نسبت به خود بكاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان وسایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثرى براى تبلیغ اسلام در خانواده هاى مكه شد. (محمد پیامبرى كه از نو باید شناخت، ص 207)

پاسخ تفصیلی:

در مورد سن عایشه در بین سیره نویسان اختلاف است چنانکه برخی او را 7 ساله برخی 9 ساله برخی 17 ساله و حتی برخی بیوه زن و 23 سال نقل نموده‌اند.

به هر ترتیب شرط نخستین در فهم روایات تاریخی بررسی همه اقوال و سپس تحقیق درباره آنها است. در خصوص سن عایشه هم اختلافاتی وجود دارد.

شیخ محمدرضا در کتاب محمد رسول الله سن عایشه را هنگام زفاف 18 سال شمرده است.

استاد جعفر مرتضی العاملی در کتاب صحیح من السیره النبی الاعظم درباره روایت 9 سال می‌نویسد این روایت درست نیست و عمر عایشه بیشتر از 9 سال بوده است سپس دلائلی می آورد از جمله «ان ابن اسحاق قد عد عائشه فی جمله من اسلم اول البعثه و هی یومئذ صغیره و آنها اسلمت بعد ثمانیه انسانا ... فلو جعلنا عمرها حین البعثه سبع سنین فان عمرها حین العقد علی‌ها کان 17 سنه و در حین الهجره 20 سنه».

یعنی «ابن اسحاق (که از قدیمی‌ترین سیره نویسان شمرده می‌شود) عایشه را از کسانی بشمار آورده که در آغاز بعثت پیامبر به پیامبر ایمان آوردند. در آن روزگار عایشه کوچک بود و به قول ابن اسحاق، پس از 18 تن، اسلام آورد. اینک اگر عمر عایشه را به هنگام بعثت 7 سال حساب کنیم (چون کودک پایین‌تر از 7 سال اسلام آوردن را درک نمی‌کند) در این صورت سن وی در زمان عقد کنانش 17 سال می‌شود و در زمان هجرت (که هنگام عروسی عایشه بوده) 20 سال سن داشته است (یعنی 13 سال بعد از بعثت)».

اولاً شرایط سنی که در فرهنگ ما ایرانیان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب‌های آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق می‌افتاد دختران نو رسیده به عقد مردان کهن‌سال در می‌آمدند. در این گونه ازدواج‌ها هیچ گونه خرده گیری و ملامتی وجود نداشت. مانند این که در تاریخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بیاورد در حالی که عثمان حدود بیست سال از عمر بزرگ‌تر بود نیز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگ‌تر بود پیشنهاد ازدواج با حفصه را داد. آری این گونه ازدواج‌ها در آن فرهنگ پذیرفته شده بود.

و ثانیاً : این یکی از دروغ‌های روزگار است که عایشه در هنگام ازدواج کم سن و سال بود در این مورد گفته‌اند: پیامبر (ص) عایشه شش یا هفت ساله را به عقد خود درآورد و در نه سالگی با او عروسی کرد؛ هم سن عایشه در هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، بیش از شش یا هفت سال بود؛ هم در هنگام عروسی بیش از نُه سال داشت.

در مورد جمله نخست؛ (سن عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد) می‌گوییم:

اوّلاً: داده‌های تاریخی می‌گوید: سن عایشه در هنگام عقد، خیلی بیش از مقدار مذکور بود؛ به چند دلیل:

1- برخی از مورخان مانند ابن قتیبه دینوری نوشته‌اند: عایشه در سال ۵۷، یا ۵۸ هجری و در ۷۰ سالگی درگذشت (۲) ؛ پس در سال اوّل یا دوم بعثت متولد شده بود. تاریخ اجرای صیغه عقد را یک ماه پس از درگذشت حضرت خدیجه و بعد از عقد سوده بیان کرده‌اند (۲). حضرت خدیجه در رمضان سال دهم بعثت از دنیا رفت و در شوال همین سال عایشه به عقد پیامبر درآمد (۳). بنابراین عایشه در هنگام عقد حدوداً ۹ ساله بود؛ نه ۶ ساله.

2- عالمان اهل سنت از پیامبر دو روایت نقل کرده‌اند: یکی این که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است و دیگر این که در مورد عایشه فضیلتی را بیان داشت که دیگر زنان آن فضیلت را ندارند. چگونه می‌شود وقتی حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عایشه فضیلتی داشته باشد که دیگر زنان حتی حضرت فاطمه از آن محروم باشد!؟ بین دو جمله‌ای که عالمان اهل سنت نقل کرده‌اند، ناسازگاری وجود دارد. برخی از آنان همانند «طحاوی» که ناقل آن حدیث هستند، برای رفع ناسازگاری چاره اندیشی کرده و گفته‌اند: جمله دوم که درباره عایشه فضیلتی را برشمرده است که دیگر زنان حتی فاطمه از آن محروم است، مربوط به زمانی است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ یعنی در هنگامی از فضیلت عایشه یاد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضیلت مربوط به افراد بالغ بود. همو می‌گوید : فاطمه در ۲۵ سالگی درگذشت (۴).

از این دو جمله استفاده می‌شود که حضرت فاطمه دو سال پیش از بعثت ولادت یافت و عایشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ‌تر بود. با این وجود اگر عایشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگ‌تر فرض کنیم، می‌توان فهمید ولادت عایشه پنج سال پیش از بعثت بود، در این صورت زمانی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً ۱۵ ساله بود.

برخی از سیره نویسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» که پیشگامان سیره نویسی هستند. می‌نویسند: عایشه بیستمین فردی بود که به پیامبر ایمان آورد. اینان می‌افزایند : پیش از عایشه خواهرش اسماء و پس از عایشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. (این امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علنی شدن دعوت پیامبر رخ داد)، چنان که می‌افزایند: عایشه در این هنگام به سن تکلیف نرسیده و صغیره بود (5).

سن حضرت علی (ع) را در هنگامی که اسلام آورد، ده تا سیزده سال گفته و یادآور شده‌اند حضرت در این هنگام صغیر بود، «رجل» نبود. حال درباره عایشه هم می‌بایست طوری سخن گفت که معقول باشد؛ یعنی سنش به اندازه‌ای باشد که بتواند اسلام بیاورد تا بگویند بیستمین مسلمان است، اگرچه کم‌تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ایشان در هنگام پذیرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد. در این صورت هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً ۱۵، یا ۱۶ ساله بود، نه ۶، یا ۷ ساله.

ثانیاً: اگر بپذیریم که هنگام اجرای صیغه عقد، شش یا هفت ساله بود، اجرای صیغه با اذن پدر بود. عقد با رضایت پدرش ابوبکر خوانده شد. چنین عقدی طبق قوانین پذیرفته شده آن زمان، نیز طبق قوانین اسلام، درست و مشروع است، اما اسلام می‌گوید: انجام امور زناشویی منوط بر این است که دختر به سن بلوغ برسد و خودش به اجرای صیغه عقد رضایت بدهد؛ در این صورت عقد صحیح است وگرنه باطل. بنابراین، جهت اجرای صیغه عقد اشکالی وجود ندارد که سن عایشه، کم‌تر از سن بلوغ باشد.

ثالثاً: در زمان پیامبر (ص) سن ازدواج دختران در همین حدود، معمولی و متعارف بود. عرب‌های شبه جزیره خوش نداشتند دختر دیر ازدواج کند و مدت‌ها در خانه پدر بماند. بلکه می‌کوشیدند دخترانشان را زودهنگام شوهر دهند و به خانه همسر بفرستند، تا خیالشان آسوده شود. بنابراین ازدواج دختران در سنین کم در ان عصر و زمان پسندیده و متعارف بود و هیچ اشکالی نداشت. اگر پیامبر در این مورد مرتکب اشتباهی می‌شد و کاری غیر متعارف انجام می‌داد، بدون شک دشمنان حضرت سوء استفاده می‌کردند و آن را بر ضد رسالت پیامبر به کار می‌گرفتند. در تاریخ هیچ نشانی نیست که دشمنان قسم خورده حضرت از این ازدواج برای کوبیدن شخصیتش بهره گرفته باشند، که دلیل است ازدواج حضرت با عایشه برخلاف عرف نبود.

اما در مورد جمله دوم (یعنی سن عایشه در هنگام عروسی) می‌گوییم:

به نوشته همة مورخان و سیره نویسان عایشه در سال دوم هجری و پس از جنگ بدر به خانه پیامبر راه پیدا کرد و مراسم عروسی برگزار شد. نیز نوشته‌اند: عقد عایشه در ماه شوال سال ۱۰ بعثت، سه سال پیش از هجرت و عروسی او در ماه شوال در سال دوم هجری رخ داد (6)؛ یعنی بین عقد عایشه با عروسی‌اش ۵ سال فاصله بود. بنابراین اگر عقد عایشه در ۹ سالگی جاری شد، عروسی‌اش در ۱۴ سالگی صورت گرفت اما اگر عقدش در ۱۴ سالگی بود، ازدواجش در ۱۹ سالگی رخ داد. بنابراین به هیچ وجه نمی‌توان پذیرفت در نه سالگی همسر پیامبر شد!

دو نکته:

1- روایاتی که مربوط به کم بودن سن عایشه است، عمدتاً از وی نقل شده است. می‌دانیم زنان تمایل دارند سن خودشان را کم‌تر از آن چه هست نشان دهند! شاید کم نشان دادن سن عایشه، ریشه در همین نکته داشته باشد.

2- اگر بپذیریم عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد هفت ساله بود، در هنگام عروسی می‌بایست ۱۲ ساله باشد، نه نُه ساله، چون بیان شد تاریخ اجرای صیغه عقد، شوال سال دهم، سه سال پیش از هجرت و تاریخ عروسی سال دوم هجری در ماه شوال واقع شد. بنابراین دلیلی ندارد برخی از نویسندگان تفاوت بین تاریخ عقد و عروسی را دو سال قرار دهند.

جای بسی تعجب و شگفتی است که سیره نویسانی همانند ابن اسحاق و ابن هشام عایشه را در زمره مسلمانان نخستین قرار دهند و او را بیستمین مسلمان برشمارند اما در جای دیگر بیان دارند که عایشه هفت ساله بود به عقد پیامبر درآمد و در نه سالگی در مدینه به خانه ایشان رفت! (۷).

عموم سیره نویسانی که از نظر زمانی بعد از ابن اسحاق و ابن هشام قرار دارند، استناد به سخن ایشان مطالب ضد و نقیضی (که باعث خرده گیری دشمنان می‌شود) بیان داشته‌اند، از جمله «ابن قتیبه دینوری» در المعارف می‌نویسد : عایشه شش ساله بود که به عقد پیامبر درآمد و در سال دوم هجری، هفده ماه پس از هجرت، در حالی که نه ساله بود وارد خانه پیامبر شد! بعد می‌نویسد: او در سال پنجاه و هشتم هجری و در ۷۰ سالگی درگذشت (۸).

با تأمل در چند جمله مذکور، دو تناقض و ناسازگاری را می‌توان مشاهده نمود:

یکی ناسازگاری بین سال عقد و سال عروسی که می‌بایست پنج سال تفاوت داشته باشد، در حالی که در این متن به سه سال کاهش پیدا کرده است.

دیگری ناسازگاری بین سن ازدواج با ۷۰ ساله بودنش در سال ۵۸ هجری.

اگر در سال ۵۸ هجری، ۷۰ ساله بود، معنایش این است که عایشه در سال دوازدهم پیش از هجرت متولد شده باشد، حال اگر ولادتش در سال دوازدهم پیش از هجرت باشد و در سال دوم هجری وارد خانه پیامبر شد، نتیجه می‌گیریم عایشه در هنگامی که وارد خانه پیامبر شد و عروسی کرد، ۱۴ ساله بود، در حالی که در آغاز به جای ۱۴ سال، نه سال را ذکر کرده است!

راستی چرا این گونه ناهمگون نوشته‌اند؟ شاید حُبّ و بُغض مذهبی و فضیلت تراشی برای این بانوی نامدار و تأثیرگذار در تاریخ اسلام یکی از عواملی باشد که برخی از نویسندگان به این لغزش روشن گرفتار شده‌اند؛ چرا که از سویی می‌خواهند به عایشه فضیلت مسلمانان اولیه را عنایت کنند و از سوی دیگر برسانند که پیامبر از آغاز محبت ویژه‌ای به عایشه داشت.

--------------------------------------------------------------------------------------------

1- ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 134.

2- طبقات الکبری، ج 8، ص 79.

3- همان، ص 58.

4- مشکل الآثار، ج 1، ص 47 و 52؛ سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ج، ص 264.

5- سیره ابن هشام، ج 1، ص 234.

6- طبقات الکبری، ج 8، ص 58.

7- سیرة ابن هشام، ج 4، ص 214.

8- المعارف، ص 134.

منبع: پایگاه پرسمان قرآن

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.