شایسته سالاری
امیرالمؤمنین علیهالسلام محمد بن ابوبکر را برای امارت مصر فرستاد؛ وقتی اداره اوضاع مصر بر او مشکل شد، مالک اشتر را جایگزین او کرد و به او فرمود: «به كار كارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار، نه به سبب دوستى با آنها؛ و بىمشورت ديگران به كارشان مگمار». باید بر اساس توانمندیها و شایسته سالاری انتخاب کنیم؛ نه بر اساس حدس و گمان؛ این سیاست، هم باید در انتصابها رعایت شود و هم در عزل کردنها.
.
پایگاه جامع فرق|، ادیان و مذاهب_ امیرالمؤمنین علیهالسلام برای امارت مصر، محمد بن ابوبکر[1] را فرستاد. این مسئله بعد از جنگ جمل و قبل از تصرف مصر توسط معاویه و عمروعاص در سال ۳۸ هجری است. محمد بن ابوبکر وارد مصر شد و با گروهی به سرکردگی معاویه بن حدیج که طرفدار عثمان بود، وارد جنگ شد. معاویه بن حدیج با همکاری معاویه و عمروعاص، محمد بن ابوبکر را شکست داد. هنگامی که اداره اوضاع مصر بر محمد مشکل شد، امیرالمؤمنین علیهالسلام تصمیم گرفت مالک اشتر را بر حکومت مصر بگمارد؛ مالک اشتر برای مصر شایستهتر بود؛ مسئولیت در حکومت اسلامی تعارف و علقه و ذوق شخصی نیست.
با اینکه مالک پس از حرکت به سوی مصر، در منطقهای به نام «قلزم» توسط عوامل معاویه به شهادت رسید، اما محمد بن ابوبکر، از اینکه امام شخص دیگری را به جای وی به حکومت مصر گماشته بود، دلگیر شد. حضرت برای دلجویی از محمد، در نامهای چنین نوشت: «خبر یافتم که از فرستادن اشتر برای تصدی کاری که در عهده داری، دلتنگ شدهای! آنچه کردم نه برای آن است که تو را کندکار شمردم، یا انتظار کوشش بیشتری بردم و اگر آنچه را در فرمان توست، از دستت گرفتم، بر جایی حکومتت دادم که سر و سامان دادن آن بر تو آسانتر است و حکمرانیات بر آن، تو را خوشتر».[2] امام علت این تصمیم را به سبب کاهلی محمد نمیداند، بلکه مصر را نیازمند انسانی قویتر میداند.
توان مدیریتی انسانها با هم برابر نیست؛ اگر آنها در جایگاه متناسب با توان خودشان قرار نگیرند، هم به آنها فشار میآید و هم از عهده آن مسئولیت بر نمیآیند. امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر میفرماید: «در كار كارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار، نه به سبب دوستى با آنها؛ و بىمشورت ديگران به كارشان مگمار».[3] این دستور حضرت، به معنی شایسته سالاری است. مختص مسئولان کلان کشور هم نیست؛ بلکه مدیری که میخواهد در مدیریتهای مختلف زیر نظر خود، مسئولیتی به کسی واگذار کند، باید توان و تخصص او را لحاظ کند.
اگر میخواهیم با معیار و دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام عمل کنیم، باید بر اساس توانمندیها و شایسته سالاری انتخاب کنیم؛ نه بر اساس حدس و گمان و ... . در منطق امیرالمؤمنین علیهالسلام هم گماردن فردی بر یک کار، باید بر اساس شایسته سالاری باشد و هم عزل کسی از یک منصب باید بر اساس عدم صلاحیت وی باشد، نه بر اساس ذوق و میل و اعتماد شخصی و جناح و ... .
ما که میخواهیم با رأی دادن خود، بالاترین مدیر اجرایی کشور را انتخاب کنیم، باید ابتدا مدیر قوی و شایستهای که توان چنین مدیریتی داشته باشد، بیابیم و نیز باید بدانیم که این شخص، خود نیز برای افرادی که با او کار میکنند، این روش را در پیش میگیرد و فرد توانمند و شایسته در هر کاری میگمارد. برای انتخاب افراد مشورت میکند، با این حال آنان را آزمایش میکند. اگر کسی توان مدیریت محول شده به او را نداشت، با جایگزین کردن فرد توانمندتر جابجا میکند.
رئیسجمهور شهیدمان چنین شیوهای داشت که با مشورت افراد را بر مسئولیتها قرار میداد؛ کاری به جناح آن مسئول نداشت؛ بلکه توانمندی او مدنظر بود و میگفت: «مدیر باید روحیه بسیجی داشته باشد و اگر کسی از روحیه بسیجی برخوردار نیست، باید کنار برود»؛[4] میگفت: «مدیر باید روحیه فسادستیزی داشته باشد، در همکاری با هر مسئولی که روحیه فسادستیزی ندارد، تجدیدنظر خواهیم کرد».[5]
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 35. محمد بن ابوبکر، از یاران ناب امیرالمؤمنین علیهالسلام و فرزند خوانده ایشان بود و حضرت در جریان کشته شدن وی، به سوگ و عزا نشست و او را اینگونه یاد میکند: «فرزندی ناصح، کارگزاری سخت کوش، شمشیری برّنده و ستون و رکنی استوار».
[2]. نهج البلاغه، نامه 34.
[3]. نهج البلاغه، نامه 53. «ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلاَ تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً».
[4]. خبرگزاری انصاف نیوز، «رئیسی: اگر کسی از روحیه بسیجی برخوردار نیست باید کنار برود»، ۲ آذر ۱۴۰۲.
[]. 5خبرگزاری فارس، «رئیسی: در همکاری با هر مسئولی که روحیه فسادستیزی ندارد تجدیدنظر خواهیم کرد»، ۲۵ شهریور ۱۴۰۲.
افزودن نظر جدید