دیدگاه کاندیدای ریاست جمهوری نسبت به نظر مردم
در سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام در دوران خلافت میبینیم که حضرت برای حاکم شدن آرامش روانی جامعه، گاه به خواست مردم تمکین میکرد؛ مسئولین باید نظرات مردم را بدانند؛ در تصمیم گیریهای کلان، به آن نظرات اعتنا کنند و کاری نکنند که موجب ایجاد نارضایتی عموم جامعه شود. در تصمیمات خود، مردم را نسبت به ضرورت آن اقناع کنند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در دوران حکومت عثمان، فرمانداران از اطرافیان و بستگان وی انتخاب میشدند؛ همین امر باعث اختلاف و نارضایتی در برخی مناطق شده بود. یکی از شهرهایی که نارضایتی آنان باعث شورش آنها شد و علیه فرماندار منصوب خلیفه شوریدند، شهر کوفه بود. در بین شورشیان مالک اشتر نیز حضور داشت. آنان شخصی از قبیله خود -ابوموسی اشعری- را بر سر کار آوردند. خلیفه که در برابر نظر مردم، چارهای جز تسلیم نداشت، مجبور شد فرمانداری این کاندیدای منتخب مردم را امضاء کند.
پس از اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام به خلافت رسیدند، تمامی فرمانداران خلیفه سوم، جز دو تن از آنها را برکنار کردند؛ یکی از آن دو، ابوموسی اشعری، فرماندار کوفه بود که حضرت وقتی اصرار کوفیان را بر ابقای وی دیدند، از برکناری وی صرف نظر کرده، او را ابقاء کردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام با اینکه میدانست او صلاحیت فرمانداری از جانب حضرت را ندارد، اما به خواست مردم تمکین کرد و برای حاکم شدن آرامش روانی، صبر کردند تا خود مردم، عدم کفایت ابوموسی را درک کنند؛ سپس او را برکنار کردند.
در این رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام این نکته وجود دارد که میبایست مسئولین در عملکرد خود، مراعات مردم را بکنند؛ رهبر جامعه باید حواسش به مردم باشد. حضرت در نامه خود به مالک اشتر مینویسد: «هرگز مگو من به مقام فرماندهی نصب شدهام؛ پس فرمان میدهم و باید اطاعت شوم».[1]
امام خمینی رحمةاللهعلیه که دنبالهرو امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند، همینگونه عمل میکردند. ایشان در نامهای به آیتالله منتظری نوشتند: «والله قسم! من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم كه مدير و مدبر نبوديد ... اگر اينگونه كارهاتان را ادامه دهيد، مسلماً تكليف ديگری دارم و میدانيد كه از تكليف خود سرپيچی نمیكنم؛ والله قسم! من با نخستوزيری بازرگان مخالف بودم، ولی او را هم آدم خوبی میدانستم؛ والله قسم! من رأی به رياست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد، نظر دوستان را پذيرفتم».[2]
امنیت روانی جامعه، مسئله مهمی است که مسئولی که قصد خدمت به مردم را دارد، باید به آن توجه داشته باشد. فردی که هدفش از مسئولیت، خدمت کردن است، از ورود به حاشیههایی که امنیت روانی جامعه را به هم میزند، خودداری میکند؛ حتی در انجام تصمیمات ضروری و درست هم، باید نظر مردم را لحاظ کنند و طوری رفتار نکنند که آرامش روح و روان مردم را به هم بریزند.
بنابراین مسئولین باید نظرات مردم را بدانند؛ در تصمیم گیریهای کلان، به آن نظرات اعتنا کنند و کاری نکنند که موجب ایجاد نارضایتی عموم جامعه شود یا اینکه اگر تصمیمی باید به سرعت اجرایی شود، قبل از اجرا شدن آن، اذهان عمومی مردم را نسبت به ضرورت آن اقناع کنند تا روح و روان مردم به هم نریزد؛ گاهی وقتها لازم است مسئولین، تصمیمی را فقط برای همراه و متقاعد کردن اذهان مردم، تا مدتها اجرایی نکنند تا زمینه پذیرش عموم جامعه را ایجاد کنند.
لازمه این اقدامات، ارتباط مستقیم و بیواسطه با مردم است؛ یک مسئول باید طُرق مختلفی را برای راه ارتباطی خود با مردم انتخاب کند و فقط به نظر اطرافیان خود بسنده نکند. از ویژگیهای بارز رهبر انقلاب این است که جلسات غیر رسمی بسیاری با اقشار مختلف مردم دارد و به سخن آنان گوش میدهد. رئیس جمهور شهیدمان نیز فقر را چشیده بود و در متن جامعه و در ارتباط شدید با مردم بود.
مثالهای فراوانی در سیاستهایی مطابق این رفتار علوی از عملکرد مسئولین وجود دارد و نیز مثالهایی بر خلاف این رفتار؛ در فتنه سال 1388، نظام اسلامی با فتنهگران تا 8 ماه مماشات کرد تا انحراف آنان پس از بیحرمتی به عاشورا، بر همگان مشخص شد و پس از آن بود که با فتنهگران به شدت برخورد کردند یا در مسئله برجام، با اینکه رهبر انقلاب با آن مخالف بود و این مطلب را صراحتاً اعلام کرده بود و آن را خسارت محض میدانست، اما از دولت منتخب مردم که طرفداری برجام را میکرد، حمایت کرد و در دوره بعد نیز همین رئیس جمهور انتخاب شد، او را تنفیذ کرد؛ رهبر با اینکه میتوانست مانع ادامه مذاکرت شود و نگذارد این قرارداد ننگین بسته شود، به آنان راهنمایی کرد که با خطوط قرمزی بروند و نرمش قهرمانانه داشته باشند. این کار برای این بود که 23 میلیون نفری که به این رئیس جمهور رأی دادند قانع شوند که با مذاکره با آمریکا، مشکلات حل نمیگردد.
در انتخابات پیشِرو نیز به کسی رأی خواهیم داد که نظر مردم برای او مهم باشد و به آن احترام گذارد.
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 53.
[2]. نامه امام خمینی، معروف به نامه 6 فروردین 1368.
افزودن نظر جدید