برخورد مسئول با اطرافیانش
امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک اشتر فرمود: «در خويشاوندان و نزديكانت خوى برترىجويى و گردنكشى است؛ ريشه بیانصافی را با قطع موجبات آن صفات قطع كن». یکی از ویژگیهای مهم مسئولین در حکومت اسلامی این است که مراقب اطرافیان خود باشند و اجازه ندهند کسی از آنها و از موقعیتشان سوءاستفاده کند و به مردم خیانت کند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی بن ابیرافع، کاتب و خزانهدار حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام در کوفه میگوید: «در ایام خدمتم در خزانه بیتالمال، یک گردنبند مروارید وجود داشت؛ امکلثوم دختر امیرالمؤمنین علیهالسلام از من آن گردنبند را سه روز به امانت درخواست کرد. حضرت متوجه قضیه شد؛ من را احضار کرد و فرمود: آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟! گفتم: پناه بر خدا! اگر بخواهم به مسلمانان خیانت کنم؛ فرمود: پس چرا بدون اجازه من و رضایت مسلمانان، آن گردنبند را به دخترم امانت دادی؟! گفتم: دختر شماست و من آن مال را با ضمانت به او دادم؛ حضرت قانع نشد و فرمود: باید همین امروز آن را به خزانه برگردانی و بپرهیز که چنین کاری را تکرار کنی که در این صورت، مجازاتت خواهم کرد و دختر من هم اگر آن را به غیر از «عاریه مضمونه»[1] از تو گرفته بود، در آن صورت، اولین زنی از بنیهاشم بود که به خاطر دزدی، دستش را قطع میکردم».[2]
امیرالمؤمنین علیهالسلام ملاحظه نمیکنند که مثلاً او دختر من است و اگر من با او چنین رفتاری کنم، از من دلگیر میشود و یا اینکه شاید مردم بگویند او نسبت به دخترش محبت ندارد و ...؛ حضرت با شدت و سختگیری تمام بر اطرافیان و نزدیکان خود، نظارت بسیار دقیق داشتند تا اینکه به این گناه مبتلا نشوند که چون فلانی، دختر من است یا نسبتی با من دارد، من با او کاری نداشته باشم یا بر او آسان بگیرم.
امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به مالک اشتر میفرماید: «بدان كه والى را خويشاوندان و نزديكان است و در ايشان خوى برترىجويى و گردنكشى است و در معامله با مردم رعايت انصاف نكنند. ريشه ايشان را با قطع موجبات آن صفات قطع كن. به هيچ یک از اطرافيان و خويشاوندانت زمينى را به اقطاع مده؛ مبادا به سبب نزديكى به تو، پيمانى بندند كه صاحبان زمينهاى مجاورشان را در سهمى كه از آب دارند يا كارى كه بايد به اشتراک انجام دهند، زيان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند. پس لذت و گوارايى نصيب ايشان شود و ننگ آن در دنيا و آخرت، بهره تو گردد».[3]
امام خمینی رحمةاللهعلیه، همین شیوه را مدنظر خود قرار داد؛ به بستگان خود پست خاص نداد و از بهره ویژه محروم کرد و آنان را از رفتن به این سو برحذر داشت. به مجرد اینکه اشتباهاتی از شاگرد قدیمی خود (که تا درجه قائممقامی، پیش رفته بود) میبیند، سریعاً با او برخود میکند و او را از کارهای خطای خودش نهی کرده و در نهایت از این مقام عزل میکند؛ اگر فرد دیگری بود، ممکن بود به ملاحظه اینکه این شخص از شاگردان قدیمی و آشنای او بوده و برای این نظام بسیار سختی کشیده و رنجها دیده، با او مخالفت نکند و هوای او را داشته باشد؛ اما امام خمینی (ره) فرمود: «تكليفی دارم و میدانيد كه از تكليف خود سرپيچی نمیكنم».[4] این همان چیزی است که اسلام میخواهد و سیره امیرالمومنین علیهالسلام است.
اکنون که نوبت به انتخاب ما رسیده و میخواهیم فردی را برای پُستی در نظام اسلامی برگزینیم، باید به دنبال چنین مسئولی باشیم. کسی که در ردههای بالای نظام قرار میگیرد، ولی روابط و خویشاوندی با او رانتی برای افراد ایجاد نمیکند. کسانی که در زمان مسئولیتشان، اطرافیان به شدت سوءاستفاده کرده، به ثروتهای کلان رسیدند و این مسئول از آنان حمایت کرده، مُناسب مَناصب حکومت اسلامی نیستند.
یکی از ویژگیهای مهم مسئولین در حکومت اسلامی این است که مراقب اطرافیان خود باشند و اجازه ندهند کسی از آنها و از موقعیتشان سوءاستفاده کند و به مردم خیانت کند؛ ما اگر هنگام انتخاب شخصی به عنوان رئیسجمهور یا هر پست دیگری در این نظام، به سوابق او در خصوص رفتار و برخوردش با اشتباهات اطرافیان خود توجه کنیم، میتوانیم مسئول علوی را از غیر آن تشخیص دهیم.
پینوشت:
[1]. هنگام عاریه دادن، شرط کرده باشند که در صورت تلف یا معیوب شدنِ مال، عاریه کننده ضامن است، حتی اگر افراط و تفریط نکرده باشد.
[2]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج40، ص338.
[3]. نهج البلاغه، نامه 53. «ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَبِطَانَةً، فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّةُ إِنْصَاف فِي مُعَامَلَة؛ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الاَْحْوَالِ. وَلاَ تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِيَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِيعَةً، وَلاَ يَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَة، تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ، فِي شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَک، يَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ، فَيَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَعَيْبُهُ عَلَيْکَ فِي الدُّنْيَا وَالآْخِرَةِ».
[4]. نامه 68/1/6.
افزودن نظر جدید