اعتراض صوفیان به امام رضا علیه‌السلام

  • 1403/04/06 - 14:43
بعضی از شیوه‌های سلوکی متصوفه با مبانی اسلامی معارض بوده؛ به این خاطر است که طبق گزارش‌های حدیثی، بزرگان این جریان انحرافی درصدد نهی از منکر امام صادق و امام رضا علیهماالسلام بوده‌اند.
امام رضا علیه‌السلام

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کج‌فهمی متصوفه از آیات و روایات یکی از آسیب‌های آموزه‌های علمی و عملی آنها بوده و تأثیر بسیاری در انحراف این جریان داشته و این عامل باعث شده که به خود جرئت داده نسبت به شیوه زندگی حضرات معصومین علیهم‌السلام اعتراض کرده و به خیال خود تلاش در اصلاح رفتار معصومین علیهم‌السلام داشته باشند.

به تکرار پیش آمده که جریان انحرافی صوفیه، نسبت به  شیوه رفتاری  معصومین علیهم‌السلام در عرصه‌های فردی و اجتماعی اعتراض کرده‌اند. منابع حدیثی این رفتارهای نادرست را از متصوفه در زمان امام صادق علیه‌السلام و امام رضا علیه‌السلام برای ما گزارش کرده‌اند. شیخ کلینی در کتاب «کافی» داستان اعتراض سفیان ثوری به پوشش امام صادق علیه‌السلام را نقل کرده: «روزی سفیان بر آن حضرت وارد شد، دید امام جامه سفید و لطیف و زیبایی پوشیده، اعتراض کرد و گفت یا ابن رسول‌اللَّه سزاوار تو نیست که خود را به دنیا آلوده‌سازی، امام به او فرمود: ممکن است این گمان برای تو از وضع زندگی رسوب‌زدا و صحابه پیدا شده باشد. آن وضع در نظر تو مجسم شده و گمان کرده‌‏ای این یک وظیفه‌‏ای است از طرف خداوند مثل سایر وظایف، و مسلمانان باید تا قیامت آن را حفظ کنند و همان‏طور زندگی کنند. اما بدان که این‏طور نیست. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در زمانی و جایی زندگی می‏‌کرد که فقر و تنگدستی مستولی بود، عامه مردم از داشتن وسایل و لوازم اولیه زندگی محروم بودند. اگر در عصری و زمانی وسایل و لوازم فراهم شد، دیگر دلیلی برای آن طرز زندگی نیست، بلکه سزاوارترین مردم برای استفاده از موهبت‌های الهی، مسلمانان و صالحانند نه دیگران». [1]

طبق گزارش اِربِلی، متصوفه این گونه اعتراضات را نسبت به  امام رضا علیه‌السلام نیز داشته‌اند و به تصور خویش در پی نهی از منکر کردن حضرت بوده‌اند. اربلی جریان اعتراض را این چنین نقل کرده: «جمعی از صوفیه در خراسان بر امام علیه‌السلام وارد شدند و گفتند: خلیفه عباسی خاندان شما و از میان آنها، شما را برگزیده تا مقام ولایت و خلافت را به شما واگذار کند که شایستگی آن را دارید. ولی امت اسلامی نیازمند به رهبری است که لباس خشن بپوشد و غذای ناگوار تناول کند و بر درازگوش سوار شود و بیماران را عیادت نماید. حضرت که تا آن وقت تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن دو زانو نشستند و فرمودند: یوسف علیه‌السلام پیامبر بود. در حالی که لباس‌های زیبا و زربافت می‌پوشید و بر متکای خاندان فرعون تکیه می‌زد و حکومت می‌کرد. تنها از امام عدالت و دادگستری خواسته می‌شود. هنگامی که سخن گوید، راست بگوید و هنگامی که حکم کند، عدالت را رعایت نماید و هنگامی که وعده داد، به وعده وفا نماید. خداوند لباس و غذا را بر کسی حرام نکرده است و آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّییِبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»[2] «[ای پیامبر] بگو زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و [نیز] روزی‌های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده. بگو این [نعمت‌ها] در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند و روز قیامت [نیز] خاص آنان می‌باشد. این گونه آیات [خود] را برای گروهی که می‌دانند به روشنی بیان می‌کنیم».[3] این طعنه‌زنی‌ها و اعتراضات از کج‌فهمی بزرگان متصوفه نسبت به آیات و اسلام پرده بر می‌دارد، به این خاطر است که امام رضا علیه‌السلام در جواب به جمع معترض، اشاره به آیات الهی کرده تا ناسازگاری آموزه‌های امثال این جماعت صوفیه را با آیات قرآن نشان بدهند.

 باید توجه کرد که در زندگی انسانی، یک اصول ثابتی وجود دارد که سیره معصومین علیهم‌السلام بر اساس آن اصول کلی تنظیم شده و اسلام نیز دعوت به آن اصول ثابت کرده و نباید از آن اصول تعدی  و تجاوز کرد؛ یکی از آن اصول که امثال سفیان ثوری و جماعت صوفیه معترض  از درک آن عاجز هستند این بوده که وضعیت  و شیوه زندگی را باید بر اساس وضعیت جامعه و شرایط زمان خود تنظیم کرد.

استاد مطهری با اشاره به این اصل می‌نویسد: «یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگی خود را از زندگی عمومی جدا نداند، باید زندگی خود را با زندگی عموم تطبیق دهد». [4] پس این گونه است که بزرگان متصوفه به خاطر عدم درک  و فهم دقیق دستورات دینی و اصول زندگی اجتماعی به اهل‌بیت علیهم‌السلام اعتراض می کردند.

پی‌نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالحدیث، قم، اول، ق ۱۴۲۹، ج ۹؛ ص ۵۰۹.
[2]. اعراف/۳۲.
[3]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، بنی‌هاشمی، تبریز، چاپ: اول، 1381ق، ج ۲؛ ص ۳۱۰.
[4]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج ۱۸؛ ص ۴۳.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.