حدیث سلسلةالذهب ساخته صوفیه!(قسمت دوم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای فهم معنای روایات، آشنایی با مبانی حدیثی بسیار ضروری بوده، زیرا فهم روایات اهلبیت علیهمالسلام کار آسانی نیست؛ چنانچه در روایات بسیاری وارد شده که برخی روایات معصومین علیهمالسلام صعب (سخت) و مستصعب (دشواریاب) است. جابر از امام صادق علیهالسلام نقل کرده: «به راستی برخی از احادیث آل محمد صعب است و مستصعب. بدان ایمان نیاورد جز فرشتهای مقرب یا پیغمبری مرسل یا بندهای که خدا دلش را به ایمان آزموده. آنچه از حدیث آل محمد صلیاللهعلیهوآله به شما رسید و دلنشین شما گردید و آن را فهمیدید آن را پذیرا شوید؛ آنچه را دل شما نگرفت و آن را نفهمیدید آن را به خدا و رسولش و به عالم از آل محمد صلیاللهعلیهوآله برگردانید؛ هلاکت در اینجا است که برای یکی از شما آنچه را تحمل ندارد و نمیتواند بفهمد بازگویند و او بگوید به خدا این نمیشود؛ به خدا این نمیشود؛ انکار همان کفر است». [1]
سید حسین موسوی زنجانی با ادله بسیار ضعیف، تلاش کرده حدیث «سلسلةالذهب» که امام رضا علیهالسلام میفرماید: «لا إله إلاّ اللّه دِژ من است؛ هر که به دژ من درآید، از عذاب من ایمن است. راوی میگوید: چون شتر حضرت به راه افتاد آن حضرت بانگ برآورد: آن شرایطی دارد و من، یکی از شرایط آنم»[2] را جعل شده توسط متصوفه دانسته و در این رابطه میگوید: «حدیثی به نام حدیث سلسلةالذهب که نقل شده که انسان یک «لا اله الا الله» بگوید و ولایت امیرالمؤمنین را قبول کند، ولایت اهلبیت را قبول کند، پس قرآن را عمل کنیم یا نکنیم؟ به سنت عمل کنیم یا نکنیم؟ مهم نیست؟ چنین نیست». [3]
این برداشت جناب موسوی زنجانی، برداشتی سلیقگی و ذوقی از روایت بوده و برای این تفسیر خود، قرینهای ذکر نکرده است. درحالی که با بررسی تمام روایات معصومین علیهمالسلام روشن خواهد شد کسانی که به ولایت معصومین علیهمالسلام اقرار و معرفت صحیح پیدا کنند، این اقرار و معرفت صحیح، منجر به درک صحیحی از توحید در ساحت اعتقادی و تقیّد به انجام تمام عبادات در ساحت عمل، خواهد شد؛ زیرا احادیث معصومین علیهمالسلام سرشار از دستور به عمل به وظایف دینی بوده و شیعیان را از ولایت بسندگی (اکتفا به ایمان به ولایت و ترک شریعت) که نگاه غالیانه به ولایت است، پرهیز دادهاند.
در روایتی منسوب به امام رضا علیهالسلام به این حقیقت اشاره شده که ترک عبادات به خاطر حُب و ولایت معصومین علیهمالسلام صحیح نیست: «مبادا اعمال نیک را به اتکای دوستی آل محمد صلیاللهعلیهوآله رها کنید، مبادا دوستی آل محمد صلیاللهعلیهوآله را به اتکای اعمال صالح از دست بدهید؛ زیرا هیچکدام از ایـن دو، به تنهایی پذیرفته نمیشود». [4]
با توجه به این دسته از روایات که یک نمونه از آن ذکر شد، فهم صحیحی از حدیث «سلسلةالذهب» برای انسان حاصل خواهد شد و بزرگان شیعه تلاش کردهاند که تبیین صحیح این حدیث را ارائه بدهند، همانگونه که شیخ صدوق رحمةاللهعلیه به عنوان اولین نقل کننده این حدیث، در کتابهای توحید [5] و عیون اخبار الرضا در انتهای روایت، تبیین صحیحی ارائه داده و در این رابطه مینویسد: «که از جمله شروط آن اقرار و اعتراف است از برای امام رضا علیهالسلام به اینکه آن حضرت امام و پیشوائی است از جانب خدای عزوجل بر بندگان که فرمانبرداریش برایشان واجب است». [6]
عامل نباطی (عالم دیگر شیعه) در کتاب «الصراط المستقیم» [7] ذیل روایت، اشاره میکند که منظور از روایت، معرفت و شناخت امام معصوم علیهالسلام است؛ پس ایشان با پذیرش روایت، بیان داشته که راه شناخت توحید صحیح، از طریق امام معصوم علیهالسلام حاصل خواهد شد. علامه مجلسی رحمةاللهعلیه این روایت را در بحارالانوار نقل کرده و سپس توضیح شیخ صدوق را برای تبیین روایت، نقل میکند[8] و گویی توضیح شیخ صدوق را کافی دانسته است؛ به این خاطر مطلبی دیگر به سخن شیخ صدوق رحمةاللهعلیه اضافه نمیکند.
در نتیجه این روایت به مسئله توحید و ولایت اشاره کرده و به همین خاطر برخی معتقدند که هدف اصلی این روایت، بیان همین پیوند است؛ چرا که عموم مردم منطقه نیشابور که شنونده امام بودند اهلتسنن بودند و نگاه آنان به ولایت معصومین علیهمالسلام نگاه ولایت و امامت نبوده؛ براین اساس امام رضا علیهالسلام در میان آنها با اشاره به اینکه توحید دژ و اصل دین است، برای نشان دادن مسیر رسیدن به توحید حقیقی، خود را شرط ورود به توحید حقیقی معرفی کرده است.
پینوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالحدیث، قم، اول، ق ۱۴۲۹، ج ۲، ص ۳۳۱.
[2]. ابن بابويه، محمد بن على، التوحيد، جامعه مدرسين، قم، اول، 1398ق، ص25.
[3]. صفحه شخصی سیدحسین موسوی زنجانی در شبکههای اجتماعی، ۸ اسفند، ۱۴۰۲.
[4]. منسوب به علی بن موسی، امام هشتم علیهالسلام، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیهالسلام، مؤسسة آلالبیت علیهمالسلام، مشهد، اول، ۱۴۰۶ ق، ص ۳۳۹.
[5]. ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، جامعه مدرسین، قم، اول، ۱۳۹۸، ص ۲۵.
[6]. همان، عیون أخبارالرضا علیهالسلام، نشر جهان، تهران، اول، 1378ق، ج ۲؛ ص ۱۳۵.
[7]. عاملی نباطی، علی، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، المکتبة الحیدریة، نجف، اول، ۱۳۸۴ ق، ج ۲؛ ص ۱۷۵.
[8]. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوارالجامعة، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، دوم، 1403ق، ج ۳؛ ص ۷.
افزودن نظر جدید