ارتباط شقیق بلخی با امام کاظم (ع) قسمت اول
متصوفه تلاش دارند برای رسوخ آموزههای خویش در جامعه شیعی، این باور را القا کنند که بزرگان متصوفه، شاگردان و از مرتبطین با حضرات معصومین (ع) بودهاند؛ به این خاطر، در کتابهای خویش، به داستانهایی همچون دیدار شقیق بلخی با امام کاظم (ع) استناد کرده، در صورتی که اعتبار چنین داستانهایی، در نهایت ضعف است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متصوفه برای کسب وجاهت در بین جامعه شیعی، تلاش کردهاند که بین بزرگان خویش و اهلبیت علیهمالسلام پیوند داده و بزرگان خویش را شاگردان و جزء مرتبطین آن حضرات نورانی قلمداد کنند؛ یکی از اقداماتی که متصوفه در این راستا انجام دادهاند، نقل داستانی از دیدار شقیق بلخی با امام کاظم علیهالسلام بوده و ماجرا به این شکل است که: «در سال ۱۹۴ قمری، به قصد حج بیرون شدم و در منزل قادسیه به جماعت حُجاج که با سر و وضع گوناگون رهسپار خانه خدا بودند، نگاه میکردم. در این اثنا، جوانی دیدم زیبا و باریک اندام و گندمگون که لباسی پشمینه به تن داشته و در طول راه، اسباب زحمت دیگران بود. به طرف وی رفتم تا او را توبیخ و سرزنش کنم؛ چون نزدیک شدم، فرمود: یا شقیق! «اِنَّ بَعضَ الظَّنِ اِثمٌ»؛ ... من تعجب کردم و گفتم این شخص، بنده صالحی است که اسم مرا بر زبان آورد و از سرّ قلبی من خبر داد. باید پیش او بروم و از سوءظنی که در حق وی کرده بودم، حلالیت بطلبم؛ ولی دیگر او را ندیدم تا در منزل وادی فضه، او را در حال نماز دیدم. منتظر بودم که بعد از نمازش پیش او رفته و از او حلالیت بطلبم؛ به مجرد اتمام نماز، رو به من کرد و فرمود: یا شقیق! «و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحاً ثم اهتدی». پس بلند شد و از من دور شد، من خیال کردم این شخص از ابدال است که دومرتبه از سرّ درونی من خبر داد تا بار دیگر او را در منزل ابواء دیدم که در کنار چاهی ایستاده است، ظرف کوچکی که در دست داشت، به چاه افتاد. پس به گوشه چشم نظر به سوی آسمان کرد و چیزی فرمود.
شقیق میگوید: به خدا قسم دیدم که آب چاه بالا آمد تا به سر چاه رسید و همان ظرف نیز روی آب بود؛ آن شخص ظرف را برداشته و وضو گرفت و چهار رکعت نماز خواند و به طرف ظرف ریگی رفت. با کف دست خود، از آن ریگ، توی آن ظرف ریخته و حرکت داده و میخورد. من نزد وی رفتم؛ بعد از سلام، بقیه آن آب را خواستم. فرمود: ای شقیق! همیشه نعمتهای خداوندی در ظاهر و باطن به من متواتر است؛ درباره خدای خود خوشگمان باش. پس از آن، آن ظرف را به من داد و خوردم، دیدم که مغز بادام مخلوط به شکر است که در تمامی عمرم طعامی لذیذتر از آن نخورده بودم. دیگر بار آن شخص را ندیدم تا در مکه و سؤال کردم که او کیست؟ گفتند: که او موسی بن جعفر علیهماالسلام است».[1]
درباره دیدار شقیق بلخی با امام موسی کاظم علیهالسلام که متصوفه تلاش کردهاند از این داستان سوءاستفاده کرده و به مخاطبین شیعه خویش القا کنند که بین بزرگان متصوفه و اهلبیت علیهمالسلام، ارتباط تنگاتنگ بوده و منشأ تعالیم خویش را از این وجودات نورانی نشان دهند که باید برای پی بردن به حقیقت ماجرا، این داستان را از حیث منبع و اعتبار سنجید.
در میان منابع شیعه، کهنترین روایت از حکایت فوق، در دو کتاب «دلائل الإمامة»[2] و «نوادر المعجزات»[3] نوشته ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم طبری آملی (م اواخر قرن ۴) که به طبری سوم مشهور است، آمده است. از آنجا با اندک اختلاف در دیگر منابع شیعه، از قبیل «مدینة المعاجز»[4] روایت شده است.
باید توجه داشت کتاب «دلائل الامامة» از اعتبار بسیار کمی برخوردار است؛ زیرا اولین بار «سید بن طاووس» این کتاب را به محمد بن جریر بن رستم طبری شیعی (نویسنده المسترشد در امامت) نسبت داده، در حالی که امروزه، محققین در انتساب این کتاب، به طبری شیعی تشکیک کردهاند. استاد حسن انصاری در این رابطه مینویسد: «انتساب این اثر به "محمد بن جریر طبری" نامی، تنها نتیجه و اثر برداشت اشتباهی از برخی روایات کتاب است که با تعبیر قال محمد بن جریر الطبری آغاز میشود. در حقیقت، دلائل الإمامة از محمد بن جریر طبری نیست، چه صغیر و چه کبیر».[5]
در نتیجه باید توجه کرد تنها گزارش دیدار شقیق بلخی با امام کاظم علیهالسلام در این روایت بوده و در غیر این قضیه، دلیلی بر ارتباط شقیق بلخی با امام کاظم علیهالسلام در منابع شیعی گزارش نداشته است و از حیث منبعشناسی، اعتبار این ماجرا بسیار ضعیف بوده و قابل اثبات نیست.
پینوشت:
[1]. معصوم علیشاه گنابادی، طرائق الحقایق، ج۲، ص۱۷۱- ۱۷۲.
[2]. طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، بعثت، ایران، قم، اول، ۱۴۱۳ ق، ص۳۱۷.
[3]. طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة، دلیل ما، ایران، قم، اول، ۱۴۲۷ ق، ص۳۱۷.
[4]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینة معاجز، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ایران، قم، اول، ۱۴۱۳ ق، ج۶، ص۱۹۴.
[5]. سایت بررسی تاریخی مقالات و نوشتههای حسن انصاری، متن شیعی مجعول و منسوب به محمد بن جریر طبری، یکشنبه، ۲۶ مرداد، 1393ش.
افزودن نظر جدید