زندگینامه شوقی افندی
«شوقی افندی»، نوه دختری عبدالبهاء (دومین پیشوای بهائیت) بود که در شهر عکا (فلسطین) به دنیا آمد. او در جوانی برای ادامه تحصیل به دانشگاه مسیحی بیروت رفت و در ادامه به انگلستان سفر کرد. پس از مرگ عبدالبهاء با استناد به وصیت نامهای مشکوک، به عنوان سومین پیشوای بهائیان انتخاب شد و سرانجام در انگلیس درگذشت.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شوقی افندی فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که در ۱ مارس ۱۸۹۷ م، در شهر عکا (تبعیدگاه بهاءالله و خانوادهاش) در قلمرو دولت عثمانی متولّد شد. پدرش «میرزاهادی» از خویشاوندان علیمحمد باب و مادرش «ضیائیّه»، دختر عبدالبهاء بود.
در حالی که عبدالبهاء کودکان بهائی را از ورود به مدارس غیربهائی منع میکرد،[1] شوقی برای ادامه تحصیل از حیفا، به کالج دفرر و پس از آن به مدرسه شبانهروزی کاتولیکی در بیروت رفت و بعد از آن، در دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه تحصیل داد. سپس از آن، برای ادامه تحصیل در کالج بالیول آکسفورد، به انگلستان مهاجرت کرد.
در ۲۹ نوامبر ۱۹۲۱ میلادی، زمانی که شوقی افندی 24 سال سن داشت و در آکسفورد مشغول به تحصیل بود، خبر درگذشت عبدالبهاء را دریافت کرد و به حیفا بازگشت.
طبق وصیت پیامبرنمای بهائیت (بهاءالله) قرار بر این بود که پس از عباس افندی (عبدالبهاء)، برادرش «محمدعلی» جانشین او شود.[2] اما پس از مرگ عبدالبهاء، ضیائیه دختر او و مادر شوقی افندی، وصیت نامهای بر خلاف وصیت پیامبرنمای بهائیت رو کرد که در آن، به جانشینی شوقی تصریح شده بود.[3]
شوقی افندی سرانجام در ۱۵ دسامبر ۱۹۲۲ و تا پایان عمر، نزدیک به ۳۶ سال، مقام جانشینی و یا ولایت امری بهائیان را عهدهدار شد.
تردید برخی بزرگان، مبلّغان و حتی خانواده پیامبرنمای بهائیت نسبت به اعتبار وصیت نامهای که شوقی افندی را به عنوان جانشین عبدالبهاء تعیین میکرد، موجب شد تا شوقی، دست به پاکسازی گسترده در بهائیت بزند.
از اینرو مبلّغان سرشناسی مثل «عبدالحسین آیتی»، «فضل الله صبحی مهتدی» و «حسن نیکو بروجردی» و حتی خانواده بهاء را با مجازات طرد و اخراج از بهائیت مواجه ساخت؛ تا جایی که تقریباً تمام خانوادهی بهاء، مشمول مجازات طرد شدند.[4]
به رغم اینکه او در مارس ۱۹۳۷ با مری «مکسوِل کانادایی» (که بعدها به روحیه خانم ملقب شد)، ازدواج کرد، اما هیچ گاه بچهدار نشد و پیشگویی عبدالبهاء به وجود ولیامرها در نسل او نیز عقیم از کار در آمد.[5]
شوقی افندی بر خلاف شیوه اداره قدیمی پیش از خود، نظم نوینی در اداره فرقه بهائیت ایجاد کرد و تشکیلات بهائی را در سرتاسر دنیا سازماندهی کرد. اما بر خلاف ظاهر مدرنی که به خود میگرفت، نتوانست کینهورزیهای کهنه بهائی بودن خود را کنار بگذارد و دشمنان بهائیت (از جمله ایرانیها) را مورد لعن و نفرین و بدترین دشنامها قرار میداد.[6]
سرانجام در اواخر سال ۱۹۵۷ میلادی، شوقی افندی که در لندن به سر میبرد، به بیماری آنفلوانزا مبتلا و در اثر این بیماری، در ۴ نوامبر ۱۹۵۷ از دنیا رفت و در همان شهر هم دفن شد.
میزان داراییهای سومین پیشوای بهائیت در زمان مرگش، معادل 2,967,433,012,454 ریال بود و در سال 1336 ش، تنها، رقم مالیات بر اموال او در ایران، معادل 287 میلیون دلار بود.[7]
پینوشت:
[1]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج 5، ص 170.
[2]. ر.ک: اشراق خاوری، الواح بعد از اقدس، ص 135.
[3]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، مطبعه العلمیه المصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1330 ق، ج 1، ص 19-18.
[4]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: ناقضان احترام به ذیالقربای بهاءالله!
[5]. ر.ک: عباس افندی، مفاوضات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1920 م، ص 46-44.
[6]. هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی (منتخب توقیعات مبارکه شوقی افندی)، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 2006 م، نشر سوم، ص 45.
[7]. اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی افندی، بیجا: مؤسسه تحقیقی رائین، چاپ مرو، بیتا، ص 179-177.
افزودن نظر جدید