اعطای حق یا باج‌دهی، پس از شوقی افندی؟!

  • 1397/04/28 - 13:02
پیامبرخوانده‌ی بهائی ضمن تشریع وجوب احترام به بستگان خود، برای آنان حقی در اموال مردم تعیین کرد. این در حالیست که پس از مرگ او، با شکل‌گیری نزاع درون خانوادگی که به طرد نزدیکانش منجر شد، عملاً اجرای این فرمان بر زمین ماند. اما تشکیلات بهائیت پس از شوقی، برای به چنگ آوردن اموال هنگفتش، دو مرتبه با این نزدیکان به مذاکره نشست!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرخوانده‌ی بهائیت در کنار تشریع وجوب احترام به بستگان خود، برای آنان حقی در اموال مردم تعیین کرده است: «إنَّ الله أمرکُم بِالمَودةِ فی ذی القُربی و ما قَدَّرَ لَهُم فی أموال النّاس إنَّهُ لَهو الغنِّی عن العالمین [1]؛ همانا خدا شما را امر کرده به محبّت ذی القربی (بستگان بهاء) و مشخص کرده برای آن‌ها حقی را در اموال مردم، همانا خدا بی‌نیاز از عالمین است».[1]
این در حالیست که پس از مرگ او و با شکل‌گیری نزاع درون خانوادگی که به تکفیر و طرد بسیاری از نزدیکان بهاء منجر شد، عملاً اجرای این فرمان پیامبرخوانده‌ی بهائیت بر زمین ماند. اما اوج این اختلاف‌های منجر به طرد نزدیکان بهاء را می‌توان در زمان ولایت امری شوقی افندی مشاهده کرد؛ تا جای که تقریباً تمام خانواده‌ی بهاء مشمول طرد او شدند.[2] لذا نه تنها شوقی محبّت بهائیان را از آنان دریغ کرد، بلکه اموالی را که به اسم حقوق شرعی به دست می‌آورد نیز از آنان سلب کرد.
اما جالب آن‌که پس از مرگ ناگهانی شوقی افندی، سران بهائیت که اموال هنگفت او را در معرض تلف می‌دیدند، مجبور شدند در قبال پرداخت درصد قابل توجهی از اموال او به نزدیکان مطرودش، رضایت آنان را برای دریافت گواهی انحصار وراثت جلب کنند و با کسانی که سال‌ها مورد طعن و نفرین بهائیان بودند، بر سر یک میز بنشینند و برای زنده کردن ثروت هنگفت شوقی، چانه‌زنی کنند.[3]
اما این اقدام تشکیلات بهائیت از دو جهت قابل اشکال است:
اول: اگر نزدیکان پیامبرخوانده‌ی بهائی از جانب خدای تعالی مستحق احترام و دریافت این اموال بودند، پس چرا از جانب ولی‌امر بهائیت طرد و از دریافت آن محروم شدند؟! در این صورت، طرد افرادی که بهاء، احترام به آنان را حکمی الهی برشمرد، از روی هوای نفس شوقی افندی و بر خلاف خواست پیامبرخوانده‌ی این فرقه بوده است.
دوم:‌ اگر طرد نزدیکان بهاء به دست شوقی افندی بر حکم پیامبرخوانده‌ی این فرقه اولویت داشته، در این صورت سران بهائیت پس از شوقی، برای به چنگ آوردن اموالش، چه مجوزی برای باج دهی به نزدیکانش داشته‌اند؟!

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 241.
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: ناقضان احترام به ذی‌القربی بهاءالله
[3]. برای مطالعه‌ی بیشتر، مراجعه شود به: ر.ک: نشیب و فراز، نوشته‌ی یدالله ثابت راسخ؛ انشعاب در بهائیت نوشته‌ی اسماعیل رائین.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.