عبدالحمید مدعی دفاع از حق و قضاوت منصفانه

  • 1402/08/02 - 06:18

عبدالحمید با ژست انصاف و عدالت‌خواهی درباره درگیری فلسطین و اسرائیل سخن گفته و از مقررات اسلام در جنگ‌ها و رعایت قوانین اسلامی حتی در مبارزه می‌گوید و اعلام می‌کند ما عدالت‌خواهیم؛ هر طرفی که مسائل اخلاقی را رعایت نکند، مورد حمایت ما نیست، ولی در اظهاراتش غصب گذشته اسرائیل را در نظر نگرفته است.

فلسطین اشغالی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید در آغاز سال دوم مخالفت علنی‌اش با نظام اسلامی، یک هفته پس از آغاز عملیات طوفان الاقصی توسط نیروهای مقاومت فلسطین، طرحی برای حل مسئله فلسطین ارائه کرد و با رسمیت دادن به اسرائیل، خواستار توافق عادلانه و منصفانه بین آنان گردید.[1] وی با ادعای دفاع از حق و قضاوت منصفانه گفت: «طرفین باید روی راه‌حل فکر کنند؛ باید از خیلی چیزها بگذرند تا بتوانند به یک حل‌وفصل منصفانه و عادلانه دست پیدا کنند. ... باید طرفدار حق و عدالت و انصاف باشیم. ما چشم‌ بسته از کسی حمایت نمی‌کنیم. زیاده‌روی و کشتن زنان و کودکان از هر طرفی که باشد مورد تأیید ما نیست... اگر مسلمان در جایی زیاده‌روی کند و قوانین اسلامی و بین‌المللی جنگ را رعایت نکند/ و به افراد عمومی و زنان و کودکان تعرض کند، ما از او حمایت نمی‌کنیم».[2]

عبدالحمید در جایگاه عالم دین، با ژست انصاف و عدالت‌خواهی درباره فلسطین و درگیری با اسرائیل سخن می‌گوید. از مقررات اسلام در جنگ‌ها و رعایت قوانین اسلامی حتی در مبارزه می‌گوید و اعلام می‌کند ما که عدالت‌ خواهیم هر طرف از جنگجویان که این مسائل اخلاقی (عدم تعرض به زنان و کودکان و ...) را رعایت نکند، مورد حمایت ما نیست، گرچه مسلمان باشد.

او با این موضع به ظاهر اسلامی که مورد تحسین غیر مسلمانان نیز قرار می‌گیرد، به تمام شدن جنگ و حل‌وفصل منصفانه و عادلانه توصیه می‌کند، در حالی که این اتفاق، تمام ماجرا نیست. اگر بین دو گروه جنگ شود و هیچ پیشینه‌ای برای آن نباشد و نزاع، ناگهانی رخ داده باشد، چنین قضاوتی منصفانه است؛ ولی وقتی بین اسرائیل و فلسطین درگیری وجود داشته و اسرائیل ۷۵ سال ظلم کرده باشد و فلسطینیان مظلوم قصد مقابله و تقاص داشته باشند، نادیده گرفتن سابقه مخاصمات قبلی، دیگر عدالت و انصاف نیست.

صهیونیست‌ها ۷۵ سال قبل حدود ۲ درصد فلسطین را خریدند و حدود ۵ درصد دیگر نیز از طریق فئودال‌ها، جریان ماسونی[3] و یهودیان قدیمی ساکن فلسطین، در اختیار صهیونیست‌ها قرار گرفت. پس از مالک شدن ۷ درصد خاک فلسطین، سازمان ملل در سال ۱۹۴۷، قطعنامه ظالمانه‌ای صادر کرد که طبق آن، ۵۵ درصد خاک فلسطین به صهیونیست‌ها تعلق گرفت و مردم فلسطین از آن مناطق اخراج شده و بنا شد در ۴۵ درصد باقی مانده زندگی کنند. در سال بعد جنگی راه انداختند و در این جنگ، ۷۸ درصد از خاک فلسطین را به اشغال در آوردند. بیش از یک میلیون و دویست هزار فلسطینی آواره شدند و بیش از پانصد شهر، روستا و شهرک به‌طور کامل با خاک یکسان شد و تنها ۲۲ درصد فلسطین از جمله قدس شرقی، کرانه باختری و نوار غزه از اشغال صهیونیست‌ها در امان ماند. بیست سال پس از غصب فلسطین، مناطق باقیمانده (۲۲ درصد فلسطین شامل کرانه باختری و نوار غزه) نیز از تهاجمات اسرائیل در امان نماند.[4]

عبدالحمید یا این سابقه را نمی‌داند که نباید اظهارنظر کند و سخنی را به اسلام انتساب دهد که مربوط به این شرایط نیست و یا اگر بخواهد این سابقه را در سخنانش لحاظ کند و منصفانه نتیجه‌گیری کند، معاندان و مخالفان جمهوری اسلامی که سخنان او را نشر می‌دادند، از او می‌رنجند. بنابراین مشخص است که نمی‌توان در چنین نزاعی این‌گونه گفت که بیایید از حق خود بگذرید تا به حل‌وفصل منصفانه و عادلانه برسید. قضاوت منصفانه این است که زمین‌هایی که ۷۵ سال قبل خریده‌اند، یا به صورت هبه از فئودال‌ها، ماسون‌ها و یهودیان قدیمی فلسطین گرفته‌اند، به آنان داده شود و بیش از ۷۰ درصد اضافه‌ای که از زمین‌های فلسطینیان غصب کرده‌اند، به آنان بازگردانده شود.

پی‌نوشت:
[1]. «حمایت صلح‌ طلبان فلسطین از قیام علیه اسرائیل»
«راهکار اسلام درباره فلسطین»
«نباید زیر بار ظلم رفت»
[2]. سخنان عبدالحمید در روز 21 مهرماه 1402.
[3]. فئودال کسی است که دارای ملک‌ها و رعایای بسیار باشد و فراماسون یعنی بنّا یا سنگ‌تراش آزاد؛ فراماسونری اتحادیه یا انجمنی بود که در اصل ماهیتی لیبرال داشت. آنان با شعار «برابری، مساوات، برادری» نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر، مانند انقلاب آمریکا علیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه و جنبش انقلابی ضد استعمار اسپانیا در آمریکای جنوبی داشتند.
[4]. «موضع عبدالحمید نسبت به فلسطین»

تولیدی

دیدگاه‌ها

جریان فراماسونی موجود در فلسطین که توسط دولت اتحاد و ترقی در ترکیه هدایت می‌شد، اقدام به خرید زمین فلسطینیان کرد. زمین‌های خریداری شده، توسط این جریان ماسونی، بخشی از 65 هزار هکتار زمین‌های متعلق به اقلیت یهودی ساکن در فلسطین بود. یکی از این ماسون‌ها سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتاچی 28 مرداد 1332 بود که زمین‌ها را از فلسطینی‌هایی که به یهودیان زمین نمی‌فروختند، خریداری کرده، این زمین‌ها را به یهودیان منتقل می‌کرد.

خرید زمین از طریق فئودال‌های لبنانی و سوری، راه دیگری برای زمین‌دار شدن یهودیان بود. فلسطین پیش از قیمومت انگلستان، بخشی از قلمرو عثمانی بود که شامل سوریه، لبنان، اردن، فلسطین، ترکیه و بخشی از عراق می‌شد. فئودال‌ها و ملاکان زمین‌دار و ثروتمند به فلسطین تعلق خاطری نداشتند و عِرق ملی در آنها وجود نداشت و به دنبال ثروت و ملک در هر جایی ساکن می‌شدند. از سوی دیگر با تقسیم قلمرو عثمانی، پس از فروپاشی آن امپراتوری که به 3 بخش، فلسطین، لبنان و سوریه و شرق اردن تقسیم شده بود، زمین های بسیاری از این فئودال‌ها در مرزبندی‌هایی قرار گرفته بود که آنها دیگر به آن دسترسی نداشتند؛ لذا با پیشنهادهای اغواکننده‌ای که آژانس یهود و جنبش صهیونیزم به آنها می‌داد، به راحتی زمین‌هایی را که در اختیار داشتند، به آنها می‌فروختند. صهیونیست‌ها از این طریق، 60 هزار هکتار زمین به دست آوردند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.