اشغال فلسطین
عبدالحمید طرحی برخلاف اسلام جهت حل مشکل فلسطین ارائه داده است؛ وی با این استدلال که چون مسلمانان نمیتوانند دشمن را نابود یا بیرون کنند و شدنی نیست، نباید بر احقاق حق خود پافشاری کنند؛ این در حالی است که در جنگ خیبر در صدر اسلام، پس از گریختن دو گروه مسلمان از میدان جنگ و القای حس ناامیدی به دیگران پیامبر(ص) تسلیم شدن را نپذیرفت و فرمانده دیگری انتخاب کرد.
عبدالحمید با ژست انصاف و عدالتخواهی درباره درگیری فلسطین و اسرائیل سخن گفته و از مقررات اسلام در جنگها و رعایت قوانین اسلامی حتی در مبارزه میگوید و اعلام میکند ما عدالتخواهیم؛ هر طرفی که مسائل اخلاقی را رعایت نکند، مورد حمایت ما نیست، ولی در اظهاراتش غصب گذشته اسرائیل را در نظر نگرفته است.
طرح عبدالحمید برای حل مشکل فلسطین اینست که باید: «اسرائیل را به رسمیت بشناسیم؛ ملت فلسطین و اسرائیل ۷۵ سال در کنار هم زندگی کردهاند و هر دو از یکدیگر ضربه خوردهاند؛ باید از خیلی چیزها گذشت تا بتوان به حلوفصل منصفانه و عادلانه رسید». درحالی که اسرائیل انصاف نداشته و قانع به طرحهای عادلانه نیست.
عبدالحمید میگوید چون مسلمانان نمیتوانند با اسرائیل مقابله کنند، باید با او کنار بیایند و از حق خود بگذرند؛ درحالی که در اسلام، ستمپذیری خود گناهی نابخشودنی است. خداوند در قرآن میفرماید: «به کسانی که ستم کردهاند متمایل مَشوید که آتش دوزخ به شما میرسد».
عبدالحمید توصیه میکند دو ملت فلسطین و اسرائیل باید به فکر آینده باشند و با یکدیگر سازش کنند؛ درحالی که ظلم اسرائیل به حدی شده که دیگر جایی برای سکوت و سازش باقی نمانده است. قیام نتیجه قهری ظلمهای اسرائیل و تصمیم ملتی است که همه راهها را رفته، صلح کرده، ظلمکشیده، نادیده گرفته شده و اکنون راهی جز آن برای خود نمیبیند.
عبدالحمید با اشاره به صلح حدیبیه در صدر اسلام، طرح خود درباره صلح فلسطین و اسرائیل را راهکاری اسلامی عنوان کرد؛ درحالی که تفاوت بسیاری بین شرایط فعلی فلسطینیان با مسلمانان در زمان صلح حدیبیه است. اکنون فلسطینیان شرایطی مانند شرایط فتح مکه را دارند که اسرائیلیها به توافقات خود عمل نکرده و آن را نقض کردهاند.
از جمله عواملی که باعث ایجاد تیرگی روابط میان مسلمانان و یهودیان شد، صفات غیر اخلاقی یهودیان در طول تاریخ و اشغال فلسطین توسط یهودیان صهیونیست و تلاش آنان برای تخریب بیت المقدس است.