نقد ادعای قرآن بسندگی قرآنیون
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهمترین عقیده قرآنیون این است که قرآن یگانه منبع تشریع است. حتی برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، شخص پیامبر مانند دیگر افراد فقط میتواند با مراجعه به قرآن سخن بگوید و فهم پیامبر بر دیگران هیچ برتری ندارد؛ هیچ آیهای آشکارا بر این مطلب (برتری فهم پیامبر بر سایر مردم) دلالت نمیکند.[1]
قرآنیون برای اثبات عقیده خود بهصورت مغالطهای به برخی از آیات استدلال کردهاند؛ آنان این گونه استدلال کردهاند که خداوند میفرماید: «مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَدًا وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا»؛ [2] «و هیچکس جز او سرپرست و نگهبان خلق نیست و احدی را در حکم خود شریک نمیسازد و آنچه از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است، بخوان. برای کلماتش تبدیلکنندهای نیست و هرگز جز او ملجأ و پناهی نخواهی یافت». در نتیجه وقتی برای نبی، پناهی نباشد، برای ما هم نیست؛ شخص مؤمن فقط به خداوند و کتاب بسنده میکند.
مهمترین پاسخ به این استدلال، اثبات الزام خداوند به اطاعت و پیروی از دستورات و تشریعات پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. قرآنیون، پیامبر صلیاللهعلیهوآله را فردی در حد افراد جامعه پایین میآورند و امکان هرگونه تبیین و تشریع و لازمالاطاعه بودن را از ایشان سلب میکنند تا بتوانند برداشتهای سست خود را با استدلالهایی که چون خانه عنکبوت است، بر آن بنا کنند. از ابعاد گسترده وظایف و ویژگیهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله که خداوند در قرآن ذکر فرموده، میتوان به مواردی همچون: فهم ویژه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، وظیفه تعلیم و تزکیه، تبیین، لزوم تبعیت از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، ولایت تشریعی پیامبر صلیاللهعلیهوآله اشاره کرد.
خداوند متعال در قرآن کریم، در آیات متعددی بر لزوم پیروی از پیامبران تأکید کرده است؛ مانند این آیه که خداوند متعال میفرماید: «رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ»؛ [3] «پروردگارا ما به کتابی که فرستادی ایمان آورده و از رسول تو پیروی کردیم، نام ما را در صحیفه اهل یقین ثبت فرما». مقصود از تبعیت در لغت و عرف، پیروی در رفتار است و در این آیات، هیچ قیدی هم برای تبعیت بیان نشده است.[4] مصداق روشن تبعیت، عملکردن به سنت عملی پیامبران است؛ عجیب این است که قرآنیون میگویند خدا انبیا را نفرستاده است تا زندگیشان را تبلیغ کنند! درحالیکه بخش بزرگی از آیات قرآن داستانهای زندگی پیامبران است؛ چه دلیلی برای نقل این همه قصه در قرآن وجود دارد؟ جز این است که نقل داستانهای زندگی انبیا، برای الگوگیری از آنهاست. قرآن آشکارا حضرت ابراهیم علیهالسلام و حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و همه انبیا را اسوه معرفی میکند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ [5] «یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد میکند».
افزون بر این، بر اساس آیه: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ»؛ [6] «و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را از انواع عبادات و خیرات و خصوص اقامه نماز ... پرداختند». افعال انبیا، متعلق وحی خاص الهی غیر از وحی تشریعی است، یعنی آنان در افعال خود مؤید به روحالقدس و مسدد به نیروی ربانیاند که آنان را به انجام اعمال خیر فرامیخواند و به همین علت، شایسته پیروی و اطاعتاند.
پینوشت:
[1]. صبحی منصور القرآن و کفی مصدراً للتشریع الاسلامی، ص68_70، بیروت، 2005.
[2]. سوره کهف، آیه 26 و 27.
[3]. سوره آلعمران، آیه 53.
[4]. مهدی فتحی، احمد مرادخانی، حسین علوی مهر، فصلنامه علمیپژوهشی پژوهشهای اعتقادی کلامی، ص196، سال هشتم، شماره 32، زمستان 1397.
[5]. سوره احزاب، آیه 21.
[6]. سوره انبیا، آیه 73.
افزودن نظر جدید