اولین مدعی حدیث وصیت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهدویت یکی از مهمترین مسائل اعتقادی است و به علت نفوذی که این اصل اعتقادی در بین اقشار جامعه دارد، جریانهای انحرافی از زمانهای گذشته از این مسئله سوء استفاده نمودهاند.
«احمد اسماعیل بصری» یکی از آن مدعیانی است که برای اثبات ادعای باطل خویش در مورد جانشینی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) تمسک به روایتی در کتاب «غیبت طوسی» نموده که موسوم به حدیث وصیت است. او با آوردن دلایلی سُست بر این باور است که اولین فردی که به این حدیث استناد نماید بر حق میباشد و دیگران باید از او تبعیت نمایند. بعد از بیان این قاعده خود ساخته که هیچ گونه دلیل معتبری آن را پشتیبانی نمیکند، مدعی میشود که او، اولین کسی است که برای اثبات امامت خویش به حدیث وصیت استناد نموده است.
اما با اندک تأملی مشخص میشود که احمد اسماعیل اولین کسی نیست که به این حدیث استناد نموده، بلکه افراد متعددی پیش از او برای ادعاهای باطل خود به این حدیث استناد کردهاند.
1). «محمد کریم خان کرمانی» (۱۳۸۸ق) و «محمد باقر شریف طباطبایی» (۱۳۱۹ق) از بزرگان شیخیه، در اثبات اصطلاح رکن رابع و نقیب (سرپرست) بودن «شیخ احمد احسایی» از حدیث وصیت کتاب الغیبه شیخ طوسی بهره بردهاند. محمد کریم خان کرمانی رهبر فرقه شیخیه کریمخانیه در جلد چهارم کتاب «ارشاد العوام» برای اثبات رکن رابع، ابتدا به ضرورت هدایت مردم و لزوم هدایت کنندگانی بین مردم با عنوان مهدیین اشاره کرده و با استناد به حدیث موسوم به وصیت از کتاب الغيبة شيخ طوسی، نوشته است: «از این حدیث شریف بر میآید که به شیعیان نیز مهدی میتوان گفت و ایشان بزرگان شیعهاند و هدایت یافتهگان و هدایتکنندگان و غیر از دوازده امامند.»[1]
از طرف دیگر میرزا محمدباقر طباطبایی در تبیین حدیث وصیت و کلام محمدخان کرمانی این نکته را تذکر داده است که مراد از (احمد) در حدیث وصیت شیخ طوسی، شیخ احمد احسایی میباشد و او همان قطب و پیشوایی است که در دوران غیبت باید به امور مردم رسیدگی نماید. میرزا محمدباقر طباطبایی پس از تایید سخنان محمدکریمخان کرمانی و اینکه در دوران غیبت نقبایی برای امام وجود دارد، میگوید: «... آنچه در آن شکی نیست مراد از دوازده مهدی، دوازده نقیباند (روحى لهم الفداء) که همیشه در حضور (حضرت مهدی) به خدمت گزاری مشغولند و اُنس آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه) به ایشان است و ایشان مهدی هستند و هادی ایشان امام (علیه السلام) است و چون یکی از ایشان فوت شود و رحلت کند شخص دیگر را خداوند عالم جلّ شأنه ترقی دهد و به جای او و بدل او قرار دهد تا همیشه دوازده نفر در حضور به خدمتگزاری مشغول باشند؛ و احتمال میرود که مراد از دوازده مهدی غیر از دوازده خدمتگزار در حضور باشند و چون در آخرالزمان فتنه و فساد این خلق منکوس زیاد میشود و شکوک در تزاید است آن جناب مراد حضرت مهدی (علیه اسلام) چون راعی خلق است در آخر الزمان ایشان را بفرستد در میان خلق از برای رفع شکوک و شبهات و سد ثغور مسلمین ...پس به تدریج باید ظاهر شوند و اینکه اول ایشان به اسم دارد که یکی از آنها احمد است شاهد این مطلب است که به تدریج بروز خواهند کرد و اول و دومی دارند و دور نیست که اول ایشان مرحوم شیخ احمد احسایی اعلی الله مقامه بوده و باقی بعد از آن جناب به تدریج بیایند»[2]
2). علیرضا پیغان
«علیرضا پیغان» متولد ۱۳۴۵ تهران است، وی ادعا نموده بود که امام چهاردهم است و حضرت مهدی بعد از غیبت صغری (علیه السلام) فوت نمودهاند و قائم احیا کننده عدل او میباشد. این فرد کتابی در اثبات ادعای خود نگارش نموده که این نوشته به صورت رسمی منتشر نشده و تنها با جلدی صحافی شده و در قطع رحلی در حدود ۲۲۵ صفحه چاپ و نشر یافته و در میان مریدانش پخش گردیده است.
علیرضا پیغان از سال ۱۳۷۰ شمسی خود را مورد عنایت الهام و توجه الهی دانسته و در ۱۹۹۶ میلادی مصادف ۱۳۷۵ شمسی اعلان امامت نموده است. این در حالیست که سایت رسمی احمد اسماعیل بصری، اذعان کرده که احمد اسماعیل بصری در تاریخ ۱۹۹۹ میلادی مصادف با ۱۳۷۸ شمسی ادعای امامت خود را کشف و اعلان نموده است. پس با توجه به نمونههای ذکر شده، ادعای احمداسماعیل بصری در مورد اولین استناد به حدیث وصیت نادرست است و پیش از او، محمدکریم خان کرمانی از رهبران شیخیه و علیرضا پیغان، از حدیث وصیت برای اثبات ادعای باطل خویش بهره بردهاند.
پینوشت:
[1]. ارشاد العوام ج4ص224.
[2]. رساله میرزا محمد باقر شریف طباطبایی در جواب حاج میرزا حسن موسوی اصفهانی.
افزودن نظر جدید