خدای تصوف

  • 1391/12/01 - 17:14
تصوف برخلاف عقل خدای را برای خود ساخته که استاد مصباح یزدی این طرز فکر را رد میکند و بیان میکند که این نظریه قابل قبول عقل نیست.
خدای تصوف

جناب استاد مصباح يزدي در نقد اين ديدگاه صوفيه و عرفا مي گويد: قولي كه به صوفيه نسبت داده اند و ظواهر كلمات شان بر اين مطلب دلالت مي كند و آن اين است كه وجود واحد شخصي است و حقيقت وجود همان ذات مقدّس حق تعالي است. موجود به معناي حقيقي هم اوست و غير از او هيچ موجودي حقيقتا موجود نيستو وجودي كه به اشياء ديگر نسبت داده مي شود مجازي است.«ليس في الدار غيره ديار‌‌‌«پس وجود منحصر به واجب تعالي است.

سپس در نقد این سخن صوفیه مینویسد: بدون شك چنين نظري به حسب آنچه از ظاهر عبارات به دست مي آيد قابل قبول عقل نيست،ما همه درك مي كنيم كه موجوديم ،همه درك مي كنيم كه وجود هر فرد غير از وجود ديگري است . كما اين كه وجود انسان ها  غير از وجود ساير موجودات است و وجود همه ي مخلوقات غير از وجود خداست .بنا براين قائل شدن به اينكه هيچ چيز  غير از خدا موجود نيست به سفسطه شبيه تر است  تا به یك كلام فيلسوفانه. البته خود آن ها هم  مي گويند  اين مطلب را عقل درك نمي كند ، چيزي است كه بايد با شهود يافت.

اگر كسي ادّعا كند ما چيزي را مي پذيريم كه عقل نمي پذيرد ، با او در سطح فلسفه نمي توان بحث كرد چون در فلسفه فقط بحث از چيز هايي است كه عقل درك مي كند.حال مي شود چيزي را عقل نفي كند و چيز ديگري آن را اثبات كند ؟چنين چيزي قبل قبول نيست  و ما نمي توانيم بپذيريم كه حقيقتي را عقل نفي كند  و از راه ديگر اثبات شود والّا بايد باب تعقّل را بست  و گفت عقل حق درك حقايق را ندارد .اين چيزي خلاف وجدان و بداهت عقل است.پس  اين قول چنانچه از ظاهرش به دست مي آيد قابل قبول نيست.[1]

دكتر سيد يحيي  يثربي از پژوهشگران فعال عرصه ي عرفان و فلسفه در نقد وحدت وجود عرفا  مي نويسد: چنانچه پيدا است  توحيد در نظر علماي دين ،يعني نفي خدايان و معبود هاي  مختلف و متعدد  و قبول يك خدا يعني لا اله الّا اللّه. و اين مطلبي است روشن و آشكار كه نيازي  به هيچگونه تفسير و توضيح و دقّت و تأمل فوق العاده ندارد . اما توحيد عرفان به معني وحدت وجود و موجود مقوله ديگر ي است كه بر اساس آن تنها يك حقيقت  وجود واقعي دارد و پديده هاي ديگر همه مظاهر و تعنيّات آن حقيقت اند و با اين حساب بايد همه چيز خدا و خدا همه چيز بوده  باشد.و اين هم چيزي است كه نه با متون شرعي قابل تطبيق است و نه با مباني عقايد ديني سازگار.[2]

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منابع:

[1] دروس فلسفه. ص 120

[2] فلسفه عرفان.ص 148

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.