بررسی عقلایی مسخ یهودیان در قرآن

  • 1401/04/02 - 09:16
دلیل عقلی بر محال بودن تبدل شخصی از صورت خود به صورت حیوانی دیگر وجود ندارد؛ زیرا بدن ها تابع نفوس اند و هرگاه نفس به واسطه شهوت، غضب، ترس، شادی و مانند آن تغییر کند، بدن تغییر می ‌کند. از این رو بعید نیست که بعضی نفوس به درجه ‌ای از پستی و اصرار بر آن برسند که بدن را تحت تأثیر خود قرار داد و دچار مسخ کند.
 دیدگاه عقل درباره امکان مسخ یهودیان

در جریان مسخ، دسته ‌ای از بنی‌ اسرائیل به تبع مسخ باطن، ظاهر آنها مسخ و به بوزینه تغییر پیدا کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ از وقایعی که قرآن کریم درباره قوم بنی اسرائیل سخن گفته، در خصوص مسخ گروهی از آنان به صورت میمون و خوک است: «قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیر؛[مائده/60] بگو: «آیا شما را از كسانى كه موقعیت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر كنم؟ كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد خشم قرار داده (و مسخ كرده) و از آنها، میمون ها و خوك هایى قرار داده‏ است.»[1]

یکی از سوالات، درباره این واقعه، امکان یا عدم امکان عقلی آن است. از این رو در ادامه به بررسی عقلایی این واقعه قرآنی پرداخته می شود. به طور کلی واقعه مسخ بنی اسرائیل با قانون علیت که یک قانون عقلی است، منافاتی ندارد؛ زیرا مستلزم محال ذاتی نیست.[2]

اساساً مسخ به دو گونه قابل نگرش است:
1. نفس از بدن انسان هنگام مرگش به بدن حیوانی دیگر هنگام ولادتش منتقل گردد. این همان مسخ معروف در نزد طرفداران تناسخ است که ادعا و امری باطل است؛ زیرا انسلاخ نفس از بدن طبیعی به بدن طبیعی دیگر که منفصل و جدا از اولی است، امری ممتنع است.

2. شخص واحدی از صورت خود به صورت حیوانی دیگر متحول شود. این امکان پذیر است و دلیلی بر محال بودنش نداریم؛ زیرا بدن ها تابع نفوس اند و شکل ها و صورت ها از مبدأ به واسطه نفوس بر بدن ها متجلی می‌شوند. به همین جهت زمانی که نفس به واسطه شهوت، غضب، ترس، شادی و مانند آن تغییر کند، بدن تغییر می ‌کند. بنابراین بعید نیست که بعضی نفوس به درجه ‌ای از پستی و اصرار بر آن برسند که بدن را تحت تأثیر خود قرار دهند؛ به گونه ‌ای که بدن هم شکل و متناسب با آن خُلق در آید. در نتیجه، ظاهر نیز به تبع باطن، به نحو اتصال دچار مسخ می شود.

آنچه در جریان مسخ دسته ‌ای از بنی‌اسرائیل واقع شده و قرآن به آن خبر داده، از سنخ دومی و مسخ متصل می باشد. یعنی به تبع مسخ باطن، ظاهر آنها مسخ و به بوزینه تبدل و تغییر پیدا کرده است. وجه هلاکت آنها که روایات به آن اشاره دارند، زوال عقل آن گروه می باشد که در نتیجه عدم امکان تدبیر غذای مناسب با بدنشان، پس از چند روز تحقق یافته است.[3]

در مجموع، در تمایز میان مسخ و تناسخ می توان گفت در مسخ، انتقال روح از بدنی به بدنی دیگر صورت نمی پذیرد، بلکه تنها صورت بدن تغییر می یابد، اما در تناسخ، روح از بدنی به بدنی دیگر- غیر از بدن های مثالی - انتقال می یابد، که تمام مسلمانان بر نفی آن اجماع دارند.[4]

پی نوشت:
[1]. و نیز ر.ک: بقره، 65؛ اعراف، 166
[2]. محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج ‏1، ص 205- 206  
[3]. محمد صدرالدین شیرازی‏، تفسیر القرآن الکریم، چاپ دوم، قم: بیدار، 1366، ج‏ 3، ص 473- 474؛ همو، الشواهد الربوبیة فى المناهج السلوکیة، مشهد: المرکز الجامعى للنشر، 1360، ص 232
[4]. محمدباقر مجلسى، بحار الأنوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1404ق، ج 58، ص 116

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.