اختلاف قرآن کریم و تنخ درباره ویژگی های نبوت

  • 1401/02/01 - 14:03
عظمت و تقدس نبوت از نگاه قرآن، بسیار والاتر از نگرش تنخ است؛ زیرا قرآن کریم به خاطر دلایل عقلی قابل قبول، برخی خصوصیات ویژه نظیر عصمت، ذکوریت و دائمیت برای نبوت در نظر گرفته است اما تنخ وجود این خصوصیات را لازم نمی داند.
 نبوت

عظمت و تقدس نبوت در قرآن، بسیار والاتر از تنخ است. 

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تنخ(کتاب مقدس یهودیت) برای اسناد «نبی» به افراد، هر چند شرایطی نظیر درستکار، عادل، خدا ترس[1] و مستجاب الدعوه[2] را در نظر می گیرد اما دقت، ظرافت و یا برخی شرایط خاص نظیر عصمت و مرد بودن که برای یک نبی لازم است، قائل نمی شود. از این رو افراد و گروه ‌های گوناگونی نظیر غیب ‌گویان، پیش ‌گویان، درویشان، مأموران مذهبی، مشاوران و رایزنان سیاسی، رهبران سنت‌های مذهبی اسرائیلی را شامل می شده است. پیامبر بودن این افراد به سبب اعلام كردن، ندا دادن، سخن گفتن یا خبر دادن از گذشته یا آینده است.[3] در حالی که قرآن کریم بر خلاف تنخ، برخی خصوصیات ویژه که در ذیل به آن اشاره می شود، برای نبوت در نظر گرفته است:

1. عصمت

در فقرات تنخ، گناه و فساد به برخی از انبیاء نظیر بد سخن گفتن حضرت موسی[علیه‌السلام] با خداوند و بی اعتمادی به ایشان[4]، سه سال لخت و عریان بودن اشعیای نبی[5] و لعن و نفرین اطفال توسط اَلِیشَع نبی[6] نسبت داده ‌شده است. تنخ به انبیای زن نظیر نُوعَدیه[7]‌ و مریم خواهر موسی و هارون(علیهما‌السلام)[8] نیز گناه نسبت داده است. در حالی که در نگاه قرآن، ساحت قدسی پیامبران از گناه منزّه است؛ زیرا در صورت انجام گناه و خطا، مردم نه به او و نه به وحی و پیام های ارسالی او نمی توانند اعتماد و اطمینان داشته باشند. همین مسأله حاکی از آن است که تقدّس، عظمت و شأنی که قرآن برای امر نبوت قائل است، بسیار والاتر از نگرش تنخ به امر نبوت است.

2. جنسیت

قرآن کریم با صراحت به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مى‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیهِم‏؛ قبل از تو (اى پیامبر) هیچ کس را جز مردان به عنوان رسول نفرستادیم و به آن وحى کردیم(یوسف، 109)». و حال آنکه تنخ از نبوت چند بانو سخن به میان می ‌آورد.[9]

هر چند آیات قرآن کریم مقام اطلاع و خبر دادن از امور وحیانی(نبوت انبایی) را برای زنانی نظیر ساره و گفت و شنود با فرشتگان،[10] نظیر مادر حضرت موسی(علیه‌السلام)[11] و حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) مادر حضرت عیسی(علیه‌السلام)[12] می پذیرد ولی برای امر نبوت تبلیغی و تشریعی، شرایط خاص جسمانی قائل است. به همین خاطر به هیچ وجه، اصطلاح نبیّه یا پیامبر برای زنان در آیات قرآن نیامده است؛ زیرا مسئولیت اجرای رسالت و برقراری شریعت با خلقت، قابلیّت و توانایی زن سازگار نیست.

پیامبر نشدن زنان فقط به خاطر ویژگى هاى جسمى و روحى آنان است. به راستی طبیعت آفرینش بانوان، به خاطر عادت ماهیانه، زایمان، شیردهی و نظایر آن با شؤون خطیر نبوت سنخیت ندارد. از این رو خداوند این وظیفه سنگین را از دوش آنان برداشته است.[13]

3. دائمی بودن نبوت

در تنخ بر روی دائمی بودن نبوت نبی تأكید نمی‌ شود. موسی بن میمون، از دانشمندان بزرگ یهودی در قرن سیزدهم، در مورد انتخاب نبی می‌ گوید: «یك نبی در طول عمرش به طور مستمر و متصل نبوت نداشت؛ بلكه گاهی نبوت از او قطع می‌شد. همان طور كه گاهی مرتبه عالی نبوت را و زمانی مرحله پایین‌تر از آن را دارا بود. چه بسا مرتبه عالی را یك بار در طول عمرش داشت و سپس از او قطع می‌گردید و چه بسا بر مرحله پایین بود تا اینكه نبوتش قطع می‌شد».[14] و حال آنکه از نظر قرآن، كسی كه برای مقام نبوت برگزیده می‌ شد تا آخر عمرش نبی و از خطا و گناه مصون بود؛ زیرا پیامبران، پیش از نبوتشان بر اثر تلاش و كوشش و مجاهدت در راه مبارزه با نفس به عصمت اكتسابی رسیده بودند و بعد از نبوتشان به سبب مشاهده «برهان رب»[15] دارای عصمتی می ‌شدند كه هرگز نزدیك گناهان نمی‌ رفتند. در نتیجه عملی مرتكب نمی‌ شدند كه نبوتشان قطع گردد.

قرآن به تفاوت درجات انبیا معتقد است؛[16] اما نه به این صورت كه نبوت یك نبی روزی قطع گردد.

پی نوشت:
[1]. پیدایش، 9: 6
[2]. پیدایش، 7: 20
[3]. ر.ک: جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین یهود، تهران: نگارش، 1368، ص 327؛ جیمز هاكس، قاموس كتاب مقدس، تهران: اساطیر، 1377، ص 873
[4]. اعداد 11: 10- 12
[5]. اشعیا، 20: 1- 3  
[6]. دوم پادشاهان، 2: 23- 24
[7]. نحمیا 6: 14
[8]. خروج 15: 20-21.
 [9]. خروج 15: 20؛ آبراهم کهن، گنجینه ‏ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران: یهودا حی، بی‌چا، 1350، ص 141
[10]. هود، 71- 73
[11]. قصص، 7
[12]. مریم، 17- 22
[13]. ر.ک: عبد الله جوادی آملی، تسنیم، چاپ دوم، قم: اسراء، 1388، ج 12، ص 59؛ محمدحسن قدردان قراملکی، دین و نبوت، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1387، ج2، ص 258
[14]. موسی بن میمون، دلاله‏ الحائرین، بى‏جا، مكتبه الثقافیه الدینیه، بى‏تا، ج 2، ص 404.
[15]. یوسف، 24
[16]. بقره، 253؛ اسراء، 55

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.