آیا امام جعفر صادق (ع) شاگرد شیعه مذهب داشتند (قسمت دوم)
محمد بن نعمان كوفی مشهور به مؤمن الطاق است. ایشان با دشمنان ائمه معصومین (ع) به مناظره پرداخته و یکی از سرشناسترین شاگردان امام صادق (ع) محسوب میشود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از جانب وهابیها مطرح میشود آن است که آیا امام صادق (علیهالسلام) شاگردان شیعه مذهب داشتهاند؟! وهابیون معتقدند اگر شیعیان اعا میکنند که امام صادق (علیهالسلام) به تربیت شاگردان شیعه مذهب مشغول بودهاند، چرا نامی از آنان نیست؟!
یکی از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) که با تحصیل معارف اهل بیت (علیهمالسلام) به عنوان شاگرد حضرت شهرت داشته، جناب محمد بن نعمان كوفی مشهور به مؤمن الطاق است. ایشان با دشمنان ائمه معصومین (علیهمالسلام) به مناظره پرداخته و از سرشناسان شاگردان حضرت محسوب میشود.
مؤمن الطاق در شهر كوفه دكانی در محله طاق المحامل داشت. چند كتاب تألیف كرده و با مخالفین و خوارج مناظره و احتجاج کرده است. مرحوم علامه مجلسی در مورد ایشان مینویسد: «یک روز نعمان بن ثابت (ابوحنیفه) به او گفت: شما شیعیان اعتقاد به رجعت دارید؟!
مؤمن الطاق در جوابش فرمود: آری. ابوحنیفه گفت: پس پانصد اشرفی به من قرض بده و در رجعت كه به دنیا برگشتم از من برگیر. مؤمن الطاق گفت: از برای من ضامنی بیاور كه چون به دنیا بر میگردی به صورت انسان برگردی تا من پول را بدهم! روز دیگر همین شخص به طعنه گفت: ای مؤمن الطاق! امام تو حضرت صادق (علیهالسلام) وفات كرد. مؤمن الطاق فرمود: «لكن امامك من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم؛ اما امام تو (یعنی شیطان) تا روز قیامت نخواهد مرد.»
همچنین نقل شده روزی ابوحنیفه با اصحاب خود در مجلسی نشسته بود كه مؤمن الطاق از دور پیدا شد و متوجه مجلس آنها گشت؛ در این هنگام چشم نعمان به او افتاد. از روی تعصب و عناد به اصحاب خود گفت: «قد جائكم الشیطان، شیطان به سوی شما آمد.» مؤمن الطاق فوراً در پاسخ گفت: «انا ارسلنا الشیاطین علی الكافرین تؤزّهم ازّا [مریم/83] ما شیطانها را به سوی كافران فرستادهایم كه به سختی تحریكشان كنند.»[1]
مرحوم علامه مجلسی در ادامه مینویسد: «همچنین مؤمن الطاق شنید كه مردی در كوفه به نام ضحاک، نام خود را امیرالمؤمنین نهاده؛ به سراغ او رفت و چون اصحاب ضحاك او را ديدند بر روى او جستند و او را گرفته نزد صاحب خود بردند. پس مؤمن الطاق به ضحاك گفت: من در دین خود بصیرتی دارم، شنیدهام كه تو دارای صفت عدل و انصاف هستی، بنابراین دوست داشتم كه به اصحاب تو ملحق شوم. ضحاک با اصحاب خود در میان گذاشت و گفت اگر این مرد با ما یار شود، كار ما رواج پیدا خواهد كرد. آنگاه مؤمن الطاق به ضحاك خطاب نمود و گفت كه چرا تبرا از علی بن ابیطالب (عليهالسلام) مىكنى و قتل و قتال او را حلال دانستهايد؟ ضحاك گفت: براى آن كه او حَكَم گرفت در دین خدا و هر كه در دين خداى تعالى حكم گيرد قتل و قتال او و بيزارى از او حلال است.
مؤمنالطاق گفت: مرا از اصول دین خود آگاه كن تا با تو مناظره كنم؛ هر كدام پیروز شدیم در دین و كیش یكدیگر در آییم و بهتر است كه یك نفر را جهت روشن شدن حق معین كنی، تا بین ما حكم قرار گیرد. ضحاک به یكی از اصحاب خود اشاره كرد و گفت: این مرد در میان من و تو حكم باشد كه عالم و فاضل است. مؤمن الطاق گفت: این مرد را در دینی كه آمدهام با تو مناظره كنم، حكم قرار میدهی؟! ضحاك گفت: آری! در اینجا مؤمن الطاق روی به اصحاب و یاران ضحاک كرد و گفت: اینک رهبر شما در دین خدا حكم گرفت. اصحاب ضحاک به جان ضحاک افتادند؛ آن قدر چوب و شمشیر به او زدند كه هلاک شد.»[2]
مؤمن الطاق به دستور امام صادق (علیهالسلام) با علمای مشهور و نامی زمان خود که از دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) و منکرین آن انوار طیبه بودند به مناظره و گفتگو پرداخته است.
پینوشت:
[1]. مجلسى، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج47، ص405.
[2]. همان.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید