نظر اسلام درباره مال و ثروت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ زُهد، به معنای بیرغبتی به دنیا و از فضائل اخلاقی است. امام صادق (علیهالسلام) در مورد اهمیت و برتری زهد میفرماید: «راه رسیدن به همه خوبیها، زهد و بیرغبتی به دنیاست.»[1]
زهد حالتی نفسانی است که موجب توجه به آخرت، بریدن از غیر خدا و روی آوری به خدا میشود. زهد به معنای جدا شدن از مردم و نعمتهای خدا نیست و با رُهبانیت تفاوت دارد. امیرالمؤمنین میفرماید: «تمام زهد و پارسایى بين دو كلمه از قرآن است؛ خداوند در آیه 23 سوره حدید فرمود: «هرگز بر آنچه از دستتان رفته اندوه مخوريد و بر آنچه به شما رسید شادى نكنيد.»[2] زهد یعنی به دنیا دلبسته نبودن، اسراف نکردن، استفاده صحیح از نعمتها، شکر بر نعمت، کوتاهی آرزوها، پرهیز از محرمات و غرور و تکبر[3] و به گفته شهید مطهری، زاهد بر خلاف راهب، اجتماع و مسئولیتهای مدنی خود را ترک نمیکند و از نعمتهای خداوند مانند داشتن همسر و فرزند، سلامت و نظافت دوری نمیجوید.[4]
در منابع اسلامی دربارهی مال و ثروت، دو دسته روایات داریم:
در دسته اول از این روایات، مال و ثروت نکوهش شده است. مثلاً رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «کسی که بندهی درهم و دینار باشد، ملعون و از رحمت خدا به دور است.»[5] حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «من رهبر مؤمنانم و مال، رهبر گنهکاران است.»[6] و نیز میفرماید: «مال ریشهی شهوتهاست.»[7] «هر کس درهم و دینار را دوست داشته باشد، بندهی دنیا است.»[8]
در دسته دوم از این روایات و برخی آیات قرآن، مال و ثروت، مدح شده است. مثلاً در قرآن کریم میخوانیم: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا [کهف/46] مال و فرزندان، زینت زندگانی دنیا هستند.» همچنین ثروت در چند جای قرآن کریم «خیر» نامیده شده است، مانند: « كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ ... [بقره/180] دستور داده شد که چون مرگ یکی از شما فرا رسد اگر دارای متاع دنیاست وصیت کند ...» در بسیاری از تفاسیر، واژه خیر در آیه «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديدٌ [عادیات/8] و هم او بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است.» را به معنای مال گرفتهاند.[9]
در روایتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که فرمود: «چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است.»[10] امام باقر (علیهالسلام) نیز میفرماید: «چقدر کمک دنیا برای به دست آوردن آخرت خوب است.»[11]
با تفکر در این دو نظر، مشخص میشود که اصل مال و ثروت، در اسلام مذموم نیست، بلکه مال و ثروت از آن جهت که وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت باشد پسندیده است؛ از اینرو است که وقتی حضرت علی (علیهالسلام) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت میکرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شدهای یا دنیا به تو جرم کرده است...»[12]
در اسلام مال و کسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مالپرستی در برابر خداپرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال، وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است و هدف نیست.[13]
در قرآن کریم میخوانیم: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ [منافقون/9] ای کسانی که ایمان آوردید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد.» در اسلام مال و ثروت، هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادلهاش، نه مصرف کردنش، بلکه همهی اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر، تضییع مال و حرام قطعی است.[14] دفاع از مال، در حکم جهاد دانسته شده است و کشته شدن در این راه، اجر شهادت دارد.[15]
ثروتمند شدن اگر از راههای مشروع باشد، از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد. شیوهای که اسلام برای تعدیل ثروت، میپذیرد جلوگیری افراد مستعد برای رسیدن به ثروتهای زیاد نیست، بلکه برای آنها وظایف و تکالیف مالی مقرر میکند.[16] ثروتاندوزی اگر انسان را از یاد خدا غافل کند، مذموم است و در اسلام از آن نهی شده است. دلبستن به ثروت و ترجیح دنیا بر آخرت صحیح نیست. ولی اگر این ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسیار پسندیده و قابل ستایش است که حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) از اینگونه ثروتمندان بود که ثروت خود را برای پیشرفت اسلام و گسترش آن مصرف کرد.
قرآن نیز کسانی را که ثروتاندوزی میکنند و آن را در راه خدا مصرف نمیکنند به عذاب دردناک بشارت میدهد. «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ [توبه/34] و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند آنها را به عذابی دردناک بشارت ده.»
ذیل این آیه، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «هر مالی که زکات آن پرداخت شود، مشمول این آیه نیست.»[17] یعنی اگر انباشت ثروت، از طرق شرعی باشد و عنوان احتکار پیدا نکند و تکالیف مالی آن مانند زکات و خمس مراعات شود، هیچ اشکالی ندارد.
ثروت عالمان دینی
با توجه به مطالبی که بیان یاد شد، روشن میشود که اگر عالمی ثروتمند شد، فی نفسه اشکالی ندارد. آنچه مذموم است، دل بستن عالم به دنیا است. اگر دنیاپرستی و مالپرستی برای مردم عادی روا نباشد (که روا هم نیست) برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست. از اینرو است که حضرت عیسی (علیهالسلام) فرمود: «دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است. پس زمانی که دیدید، طبیب بیماری را به خود چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید که خیرخواه دیگران نیست.»[18] مشاهده میشود که در این حدیث، دوستی دنیا و دنیاپرستی عالمان دینی مذمت شده است.
پینوشت:
[1]. اصول کافی، کلینی، ج2، ص104.
[2]. نهج البلاغه فیض الاسلام، ج6، ص1291.
[3]. میزان الحکمه، ری شهری، ج5، ص55.
[4]. سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، ص221.
[5]. الکافی، کلینی، ج2، ص270. «ملعون ملعون من عبد الدینار و الدرهم.»
[6]. نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص530. «انا یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الفجار.»
[7]. همان، ص478. «المال مادة الشهوات.»
[8]. خصال، شیخ صدوق، ج1، ص113. «من احب الدینار و الدرهم فهو عبد الدنیا.»
[9]. التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج10، ص397.
جامع البیان فی تفسیر القرآن، طبری، ج30، ص180.
[10]. تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ورام بن أبی فراس، ج1، ص158. «نعم المال الصالح للرجل الصالح.»
[11]. الکافی، کلینی، ج5، ص73. «نعم العون الدنیا علی طلب الاخرة.»
[12]. نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص492 – 493.
[13]. مکتب و نظام اقتصادی اسلام، هادوی تهرانی، ص108.
[14]. نظری به نظام اقتصادی اسلام، شهید مطهری، ص17.
[15]. خصال، شیخ صدوق، ج2، ص621. «المقتول دون ماله شهید.»
[16]. مکتب و نظام اقتصادی اسلام، هادوی تهرانی، ص74.
[17]. وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، ج9، ص30. «کل مال یؤدی زکاته فلیس بکنز.»
[18]. خصال، شیخ صدوق، ج1، ص113. «الدینار داء الدین و العالم طبیب الدین فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه فاتهموه و اعلموا انه غیر ناصح لغیره.»
اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلکه مال و ثروت از آن جهت که وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت باشد پسندیده است؛ ولی مالپرستی در برابر خداپرستی سرزنش شده است.
اگر عالمی ثروتمند شد، فی نفسه اشکالی ندارد. آنچه مذموم است، دل بستن عالِم به دنیا است. دنیاپرستی و مالپرستی برای مردم عادی مذموم است و برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست.
افزودن نظر جدید