نقش بهائیان در اعدام طیب حاج رضایی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به دنبال تهاجم وحشیانهی عمّال رژیم شاه به مدرسه فیضیه (2/1/1342) و سپس مدرسهی طالبیه تبریز؛ امام خمینی (ره) نطق معروف خود را در 13 خرداد 1342 در محکومیت رژیم شاه ایراد نموده که در نهایت به بازداشت ایشان انجامید.[1]
بدین سان قیام پانزده خرداد شکل گرفت و رژیم پهلوی با کشتاری وحشیانه بر اوضاع مسلّط شد. فرقه بهائیت نیز که مهمترین مانع پیشرفت خود در ایران را روحانیت شیعه میدانست، به ستایش سرکوبگران وحشی رژیم پهلوی بخاطر کشتار حامیان مرجعیت پرداخت.[2]
همچنان که در روز 20 خرداد 1342، محفل ملّی بهائیان، با ارسال نامهای تشویقآمیز به تیمسار خسروانی، قیام مردم ایران را به «تجاوز اراذل و اوباش و رجاله» و «سوء عمل جهلای معروف به علم» تعبیر و از زحمات تیمسار در سرکوب مردم، اینگونه قدردانی و تشکر نمود: «تاریخ امر بهائی، آن جناب را در ردیف همان چهرههای درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود».[3]
اما کشتار 15 خرداد، بهائیانِ خون خوار در ایران را سیراب نکرد و آنان با سوءاستفاده از موقعیت پیش آمده، به لابی گری برای انتقام از مخالفین فکری خود پرداختند. یکی از این شخصیتها، مرحوم طیب حاج رضایی به شمار میرود. اما طیب که بود؟
طیب حاج رضایی به همراه حاج اسماعیل رضایی از بارفروشان مشهور میدان میوه و تره بار تهران که در ردیف امثال شعبان بیمخ ، از کودتاچیان 28 مرداد و تاج بخش شاه به شمار میآمد، اینک و در قیام پانزده خرداد نیز حضور فعال داشتند.
حضور فعال طیب در قیام پانزده خرداد 1342 و اعتراض به دستگیری حضرت امام خمینی، نقطه عطف فعالیتهای انقلابی او بود. طیب حاج رضایى به عنوان یکى از محرکین اصلى آن قیام، تحت تعقیب قرار گرفت، به طورى که فرماندارى نظامى تهران و حومه که در آن زمان تحت ریاست سپهبد نصیرى بود، طى گزارش ویژهاى به شاه، ادعا کرد شخص طیب مسئول اصلى این اقدامات است.[4]
رژیم شاه از این فرصت استفاده کرد و با توجه به سابقه طیب، قصد داشت از وی علیه امام بهرهبرداری نموده و وی را مزدبگیر امام برای ایجاد قیام پانزده خرداد معرفی نماید. اما طیب حاج رضایی جوانمردانه در برابر آن تهدیدها و تطمیعها مقاومت کرد و با تایید حکم اعدامش نیز کوچکترین تزلزلی در ارادهاش وارد نشد.[5]
پس از قطعی شدن حکم اعدام طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی و 3 تن از یاران آنها، علیرغم تلاشهای برخی از علمای ایران و عراق (از جمله آیتالله حاج سید محمود شاهرودی، آیتالله بهبهانی، آیتالله مرعشی نجفی و آیتالله خوانساری از طریق حسن امامی، امام جمعه وقت تهران با نامه نگاری به شاه) و حتی پادرمیانی مزدوران سرسپردهای همچون شعبان جعفری؛ طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی در سپیدهدم 11 آبان 1342 به جوخه اعدام سپرده شدند.
اما اسناد افشاء شده، حکایت از نقش تعیینکننده فرقه ضاله بهاییت در اعدامهای فوق دارد.[6] اظهارات قابل تامل برخی شاهدان عینی درمورد برپایی جشنهای نیمه شعبان در مقابل مراکز بهاییان (به عنوان دشمنان امام دوازدهم شیعیان)، بعضا با همکاری مرحوم طیب صورت میگرفت.
از جملهی آن میتوان به برگزاری جشن باشکوه نیمه شعبان در اواسط دهه 1330 در خیابان آزادی (آیزنهاور قدیم) و روبهروی کارخانه پپسی کولا متعلق به بهاییان (به مالکیت حبیب ثابت بهایی) اشاره داشت که تاثیر بسیاری بر عزلت و محدودیت فرقه بهاییت داشت.
آری؛ بهائیت در تاریخ کوتاه خود نشان داده که هرزمان قدرت یابد به شعارهای فریبندهی صلح دوستی و وحدت عالم انسانی خود پشت پا زده و به حذف مخالفین فکریاش میپردازد. همان گونه که پیامبرخواندهی بهائی در تبعید، آنقدر از مخالفینش کُشت که بابیها او را بدتر از یزید (ابن معاویه) لقب دادند.[7]
پینوشت:
[1]. اقبال آشتیانی، تاریخ ایران پس از اسلام، بیجا: نشر نامک، 1383، ص 806.
[2]. همان، ص 807.
[3]. روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: چاپ 15، 1381، نامهی محفل بهائی به خسروانی، مورخ: 20/3/42، به شمارهی ثبت امری 123/خ.
[4]. آزاد مرد- شهید طیب حاج رضایی به روایت اسناد ساواک – مرکز بررسی اسناد تاریخی – چاپ اول – 1378 – مقدمه 3.
[5]. نهضت امام خمینی – جلد اول – سید حمید روحانی – موسسه چاپ و نشر عروج - پاپ پانزدهم – بهار 1381 – صفحه 785.
[6]. پروژه اشباح» – قسمت 21 – شبکه خبر – دی ماه 1389.
[7]. ر.ک: عزیه نوری، تنبیه النائمین، مؤمنین بیان، نسخهی الکترونیکی، ص 12.
افزودن نظر جدید